مقاله

 

 

تاریخ انتشار:16.12.2014

باز هم این نظریه !

hoshyaresmaeil@live.com

 

بحث و نظریه تئوری توطئه ، باز هم مطرح شد . از زاویه سوء استفاده قدرت سیاسی حاکم که ثباتی ندارد و همیشه یک عامل خارجی را به عنوان توطئه علیه خودش و عامل همه مشکلات معرفی میکند . تا اینجای بحث مشکلی نیست . اما این واقعیت یعنی ، نقش یا مسئولییت افراد در قدرت سیاسی و نفی مسئولییت حاکمان سیاسی با تکیه به تئوری توطئه ، همه داستان نیست ! منظورم این است که نظام توتالیتر سوار بر واقعیتی ، سوء استفاده خودش را میکند و یا اساسا عامل خارجی وجود ندارد و عمل نمیکند و این فقط تئوری ذهن دیکتاتورها است ؟ مطابق معمول یک جای این بحث لنگ میزند . من به زبان ساده باز هم اشاره میکنم .

 

 

نظریه تئوری توطئه یک تاریخ یا تاریخچه ای در زمین سیاست داشته و یک پدیده صرفا ذهنی یا فقط تئوری نبوده است . مشخصا در خاورمیانه و نقشی که سیاستهای غرب در این منطقه مستقیم یا غیرمستقیم اعمال کرده یا میکند . در طول حرکت این تاریخچه تئوری توطئه ، یک ادبیات پاندولی و بعضا متناقض وجود داشته است که آن در نشان دادن متهمان ردیف 1 یا2 یا 3 است . مثلا در مورد ظهور خمینی و نقش سیاستهای غرب درتعویض نظام سیاسی ایران در 1357 ، و جهل فرهنگی مردم ( عامل داخلی ) درآن زمان و نقش روشنفکرانی ( خائن ) که امام خمینی را تنها پدیده دلگرم کننده خاورمیانه معرفی میکردند !

 

 

خمینی توسط غرب در جهت حل تضادهای خودش انتخاب شد. انتخاب غرب روی شناخت مکفی از بافت سنتی جامعه ایران سوار است . جامعه آن روز این انتخاب غرب را به نام انقلاب تا ماه برد . روشنفکرهم به این عروج خونین مهر تائید زد ! به جز جامعه آن روز ایرانی ، شخصیتی مثل خمینی را به ته آفریقا هم راه نمیداند و با لگد بیرونش میکردند.... حالاهرکسی با ذهن خودش ردیف متهمان این عروج خونین رامشخص کند ! از نظر من ضلع اصلی و بنیادین این مثلث و یا مقصر و متهم ردیف اول ، جامعه ایرانی با فرهنگ بیمارش است که به شکل میلیونی به استقبال خمینی رفت . روشنفکر خائن ؛ متهم یا مقصر ردیف دوم است که آن جهل تاریخی مردم را مُهر تائید زد و برایش کف کرد و مشوق آن جهل بود . متهم و مقصر ردیف سوم هم عامل خارجی ست . ارائه تصویر غلط یا ناقص توسط روشنفکر خائن و ندیدن ضلع یا عامل خارجی ، مشکل امروزمان هم هست !

 

 

مثال تاریخی و نزدیکتر ، ظهور داعش در خاورمیانه است . جدای از دلایل سیاسی این ظهور که موضوع بحث نیست ، آنجا که از نظر فرهنگی به نیرویی با مختصات داعش امکان زندگی و نفس کشیدن و فعالییت میدهد و چنین بستری فراهم است ، متهمان ردیف اول همانجا هستند . متهم یا مقصر ردیف دوم ، همان روشنفکر خائنی است که این ظهور را یا عمدا نمیبیند و یا همه نوع تحلیلی و تصویری برایش میدهد به جز آنچه که واقعا هست . و مقصر ردیف سوم هم همان مصرف کننده هوشمندی است که با اشراف کامل به محیط و زمان ، توان فعال کردن چنین موجودی را دارد و البته تنها برنده صحنه....! به هزار و یک دلیل ، ازجمله عصر ارتباطات ، نیازی نیست تا 50 سال صبر کنیم و بعد به استناد اسناد سرویسهای مخفی ردپای دخالتها را ببینیم یا باور کنیم .

 

 

درقرن جدید و شرایط نوین ، تیتر تئوری توطئه اساسا غلط و عمرش تمام است . توطئه به حرکتی گفته میشود که درسکوت یا چراغ خاموش و مخفیانه ، سیاستی را پیش ببرند . ماهیتش در ابعاد ومحدوده مشخص ، ایجاب میکند که حداقل در چشم عوام مخفی بماند !  درشرایط تک قطبی امروزی ، غرب نیازی ندارد تا چراغش در حرکت خاموش باشد و یا به دلیل بزرگی و ابعاد سیاست نمیتواند حرکتی را مخفی کند ! به همین دلیل به صراحت نقش اصلی اش در خلق داعش را مینویسد( هرچند ناقص ) .

 

 

این شکل مهندسی یا نفوذ جدید در قرن پیش رو را ، باید با ادبیاتی نوین مطرح کرد . خلق داعش یک توطئه یا فقط تئوری نبود . خلق داعش یعنی فعال شدن یک سیاست تهاجمی ، جهت پیش بردن خطوطی سیاسی استراتژیک، درزیر نور افکن..! ابعاد سیاستها در محدوده های بزرگتر ، نشان میدهد که عوامل موجودِ زمین سیاست ، در فاز "مخفی کاری" نیستند .غرب و در راس آن ایالات متحده دیریست ، در مناطق مختلف جهان و در جهت منافع خودش سیاست پراتیکی دارد . نفوذ دارد و تاثیر میگذارد . به قول چرچیل برای نفوذ یا تاثیرگذاری هم 2 عامل پایه ای نیاز است که اکثریت نادان و اقلیت خائن نام دارند . من هم به نوعی با همین نظریه موافقم . در کشور من فرهنگی بیمار در جامعه ای علیل و درک سیاسی سطحی ، ضلع مبنایی و اصلی است . نگهداری مردم در چنین سطحی از درک اجتماعی یا جهل سیاسی ، کار حاکمان سیاسی است . غرب هم روی همین جهل فرهنگی ، سیاستهای خودش را مهندسی میکند !

 

 

اشکال نفوذ یا تاثیرگذاری سیاست خارجی ، در شرایط امروز قطعا مثل سابق نیست ، اما هیچوقت تمام هم نمیشود . تشخیص شکل این نفوذ یکی از مسئولیتهای روشنفکران زمانه است . اما این اقلییت خائن عمدا همین ضلع داستان را یا جدی نمیگیرد و یا اساسا نمیبیند . مثلا در کودتای 28 مرداد عوامل مختلفی وجود داشت که مثل پازل باید همه را کنار هم چید تا معنایش مشخص شود . در آن کودتای تاریخی ، تمام تقصیرها به گردن یکی از عوامل ( شاه یا شعبان جعفری یا کاشانی یا فقط غرب ) نیست . ضلع مبنایی یا داخلی و فرهنگی از آن مردم است و تمام عوامل بیرونی روی همین بافت بیمار و وزن سیاسی جامعه عمل میکنند . غرب هم سیاستش را روی همین جهل مردم مهندسی میکند . در جنبش اعتراضی و میلیونی مردم ایران در خرداد 1388 کاخ سفید برای خامنه ای نامه های رسمی نوشت و سیستم حاکم را با همان نامه های سیاسی تائید کرد . بعد که مردم زیر تیغ سرکوب و از آن به بعد خانه نشین شدند ، غرب به مهندسی خودش با روشهای مختلف از جمله مذاکرات ادامه داد . این همان شکل نوین نفوذ و تاثیر گذاری است .

 

 

قبول دارم که حاکمان سیاسی حتما از دامن زدن به این نظریه توطئه جهت سلب مسئولییت خودشان سوء استفاده های خودشان را کرده یا میکنند . ولی آن روشنفکری که عمدا و به خاطر منافع مشخصی ، یک ضلع "عامل خارجی" این پازل را نمی بیند و یا مطابق خواست و منافع همان عامل خارجی ، توجیه و تفسیر میکند....تا در نگهداری جامعه در جهل موجود تاریخی فقط کمکی به حاکمان سیاسی کرده باشد ، نقش مخربتری از حاکم سیاسی یا عامل خارجی دارد. خیلی ساده نگری است که مقصر همه بدبختی های ملتی را عامل خارجی یا فقط غرب معرفی کرد . خیلی کودکانه است یا خائنانه است که نقش سیاستهای غرب را یا ندید و یا غلط تفسیر و توجیه کرد ! پشت سرمان تاریخی از سیاست و تجربه است که فقط باید درست یا انسانی دید تا روشنفکری مجبور نشود برای تشخیص تخم مرغ از سنگ، خودش رسما مرغ شود !

 

 

 

 

 

 

اسماعیل هوشیار

15.12.2014

 


________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد