تاریخ انتشار:18.04.2015
در هر دو جبهه این بازی
را باختیم.
از دانشگاه تهران
فکر میکنم ما دور شدهایم از ماجرا. ما که میگویم
یعنی من و شما و مردم عادی. ما دخالتی در تصمیمگیری نداریم برای
همین از این زاویه به مسئله نگاه میکنیم که توافق یعنی کاهش
تحریمها. حق داریم. مردم حق دارند اینطور نگاه کنند. اما این جدال
در اصل خودش، جدال جمهوری اسلامی با قدرتهای جهانی است. فعالیت
هستهای را با دلایلی دیگری شروع کردند اما وقتی جنگ تمام شد و چند
سال بعد از آتش بس و جام زهری که نوشیده شد، دلایل نظامی مربوط به
جنگ ایران و عراق رفع شده بود به صورت کامل. اینجا باید پرسید برای
چه دوباره استارت زدند و جدیتر از گذشته پی این پروژه را گرفتند؟
میگویند ترس از اسرائیل که سلاح هستهای دارد. اسرائیل با دشمنان
خودش خیلی وحشیانه رفتار میکند اما با کشورهایی که آنرا به رسمیت
بشناسند کاری ندارد. یا عربستان که زمان آقای خاتمی ما روابط خوبی
داشتیم که لااقل محکم میشود گفت هرچه بود، خصمانه نبود.»
این فعال سیاسی معتقد است دلیل اصلی از سرگیری فعالیتهای اتمی
جمهوری اسلامی بعد از جنگ عراق، «تلاشی بود که اگر به سرانجام
میرسید از نظر آقایان، آمریکا و اروپا مجبور بودند جمهوری اسلامی
را به رسمیت بشناسند و با این حاکمیت کنار بیایند.»
«توقف برنامهای هستهای ایران تحت یک قرارداد بینالمللی بیشتر از
دستیابی به بمب اتمی به نفع جمهوری اسلامی است. بمب درست میشد، با
ایران کنار نمیآمدند. ما شانس این را نداشتیم که بشویم هند یا
پاکستان. سرنوشت ما شبیه کره شمالی میشد… حالا جمهوری اسلامی به
چه چیزی میرسد؟ یک قرارداد رسمی و مورد تایید شورای امنیت که یک
سند رسمی جهانی است و این دانش به رسمیت شناخته میشود.
ایران به
عنوان عضو رسمی باشگاه هستهای به رسمیت شناخته میشود. جمهوری
اسلامی بعد از کاهش تحریمها از نظر اقتصادی و سیاسی خودش را
بازسازی میکند تا اینکه چند سال بعد؛ − ده سال، بیست سال دیگر؛ −
از یک فرصت جهانی استفاده میکند. فرض کنید جنگ یا بحران اقتصادی
شدید در جای مهمی اتفاق بیافتد یا اوضاع به شکلی باشد که فرصت
دخالت سریع جهان وجود نداشته باشد. جمهوری اسلامی از همان فرصت
استفاده میکند و بمباش را میسازد.
ما باختیم. در هر دو جبهه این بازی باختیم. هزینه این بلند پروازی
روی دوش مردم افتاد. باخت جمهوری اسلامی در ساختن بمب اتمی برایش
یک پیروزی دیگر شد که با آمریکا به توافق برسد. تبعاتش این است که
ما دوباره چیزهایی را میبازیم. و مهمتر اینکه احتمال ایجاد تغییر
در ساختار سیاسی کشور ضعیف میشود.»
ریشخندها و تحقیرها
در میان طرح دغدغههای اقتصادی و خواست مردم برای «آرامش اعصاب» و
اینکه حکومت «دست از سر زندگی مردم بردارد»، « جنگ و دعوا با دنیا
را تمام کند»، «مثل آدم و از روی تمدن رفتار کند»، «به جای بمب
ساختن وضعیت بیمارستانها درست کند» و «داراییهای ایران را زودتر
بازگرداند» و غیره؛ موجی از ریشخندها و تحقیرها نسبت به حاکمان
نیز به عنوان متمم در اظهارات مردم عادی
موجود است. برای مثال
− «دستشان درد نکند؛ غنی کردند همه ما را!»
− «آخوند باید سرش به آداب طهارت و آفتابه باشد نه انرژی هستهای.»
− «خوشم آمد آمریکا خوب ابروی اینها را برد. این همه خامنهای گفت:
دشمن، دشمن؛ آخر سر مجبور شد وزیر خارجه را بفرستد التماس جان کری
تا مردم بفهمند همه حرفهایش هارت و پورت بوده.»
− «پشت پرده با اوباما برای هم نامه فدایت شوم مینویسند ولی جلوی
چشم مردم میگوید به آمریکاییها اعتماد نکنید.»
− «مرتیکه پایش لب گور رسیده تازه رگ خریتش خوابیده. اینقدر
کورتون بهش تزریق کردند که پف کرده. حتما باید موقع مرگت میرسید
تا آدم بشوی.
− «از ترس عربستان دارند پاچهخواری آمریکا را می کنند. می ترسند
آمریکا و اسرایل و عربستان و ترکیه از چهار طرف حمله کنند. پاکستان
هم با عربستان است.»
− «یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود!»
− «فلسطینیها از ما خوشبختترند. تکلیفشان روشن است یک دشمن دارند.
حکومت ما هنوز با آمریکا صلح نکردهاند با عربستان شروع کردهاند.
چه مرگتان است، چرا یک روز آرام نمیگیرید؟»
زمانه
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|