اگر تا ديروز به نام آرمان هاي بلند جان فدا مي كرد، پس از رسيدن به قدرت براي حفظ و بسط آن، به هر جنايتي دست مي زند تا حكومت و رژيمي اش را بالاي سر توده ها و مردم نگه دارد و براي آن از هيچ عوام فريبي اي نيز كوتاهي نمي ورزد. كافي است تا به تاريخ شكل گيري و نضج ايدئولوژي هاي فاشيستي (نازي و بعثي را بايد از همين شاخه شمرد)، كمونيستي و اسلامي نگاه كنيد تا تمامي اين فصول مشترك را در همه شان ببينيد. آنان براي حفظ قدرت شان نيز جملگي، گروهي شبه نظامي ترتيب مي دهند تا چون سگان حرف شنو به هر كس كه اشاره مي زنند، حمله كنند و مدافعان پايه هاي جورشان باشند؛ فاشيست ها، فالانژها و نازي ها، كمونيست ها و پارتيزان هايي كه به احزاب امنيتي و ارتش هاي ديكتاتوري بدل مي شدند و در ايدئولوژي اسلامي شاهديم كه جهادي ها و انتحاري ها به سپاهيان و بسيجياني كه اين نقش را برايشان بازي كنند و كوركورانه فرمان هاي حزب و رژيم را كه از حنجره پيشوايان و رهبران شان بيرون مي آيند، اطلاعت كنند (رهبران نیز با مهندسی تیم های امنیتی برگزیده می شوند تا مشروعیت بخش به هر جنایتی که تیم امنیتی های انجام می دهند، باشند و گرنه همچون لنین و آیت الله منتظری حذف می شوند و کسانی دیگر را به جای شان منصوب می کنند)؛ اما هيچ يك نتوانستند آنان را از سرنوشت محتوم شان كه سقوط نظام هاي ايدئولوگ در تاريخ است، حفظ كنند و تنها بر اجساد سربازان زير چتر ايدئولوژي شان افزودند.
آرمان همه آن ها با وجود تفاوت در ايدئولوژي ها، يكي
نژاد برتر نازي، ديگري جامعه بي طبقه سوسياليستي و ديگري ساختن "امت اسلامي"
بود (تو گويي انسان هم ديوار است كه به همان راحتي روي هم چيده و ساخته شود!)،
چون آنقدر قيّم مآبانه بود كه انسان و انسانيت را در راه اهداف اش قرباني
مي كرد، و انسان را در حد ابزاري در دست حزب و رهبر فرو مي كاست و عملاً به
بندگان شان بدل مي ساخت، محكوم به شكست بوده و هست؛ با تلفات زياد يا كمتر
انساني و مادي و معنوي فرقي نمي كند، محتوم به شكست است، چون جهاني را كه
ترسيم مي كند، حقوق انسان ها، همچون حق آزادي و انتخاب و خواست و زندگي شان
را ناديده مي گيرد و مهمتر از همه، حقوق خصوصي افراد را زير پا له مي كند؛
از حق برگزيدن جامعه مطلوب اش تا جامه مطلوب اش و از كلي ترين تا جزيي ترين
امور شخصي زندگي. براي حفظ و بسط امپراطوري هاي جنون و جهل شان به كثيف
ترين و مهيب ترين و ويرانگرترين سلاح ها روي آوردند، اما هيچ يك از آن سلاح
ها نتوانستند حتي مانع از سقوط شان شوند و غافل از اين بودند كه همين
ايدئولوژي دشمن سازي و دشمن پروري شان بود كه ابتدا تنها و منزوي شان ساخت
و عاقبت به سقوط شان انجاميد و اتفاقاً آناني كه بيشتر مقاومت كردند (همچون
نازي ها) با قتل عام شام سقوط كردند و آناني كه اشتباهات شان را پذيرفتند (همچون
اتحاد جماهير شوروي) بدون قتل عام، تنها ديوار پولاديني كه بر روي مردم شان
كشيده بودند، فرو ريخت و سرنوشت ايدئولوژي اسلامي نيز چيزي وراي اين دو
دامنه نخواهد بود (و دستيابي به هيچ سلاحي، آن را مصون از خون هايي كه به
ناحق ريخت، نخواهد ساخت).
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد