مقاله

 

 

تاریخ انتشار:16.11.2014

جامعه انسان محور و پایان دوران استفاده از مجازات! نگاهی رادیکالتر به مفهوم تصحیح رفتارهای ضد اجتماعی

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com


مقدمه:

در مقاله قبلی (1) بحث گرایشات متفاوت در برخورد به مجازات اعدام را باز کردم. توضیح دادم که گرایش رادیکال در مورد مجازات اعدام باید نوترال باشد و مبارزه با نفس مجازات اعدام را با مبارزه برای اثبات بیگناهی متهم یکی نگیرد.

وقتی به بحث مجازات اعدام وارد شدیم باید عمیقتر شویم و ببینیم اساسا متد بکارگیری مجازات (اعم از اینکه مجازات اعدام باشد یا سایر انواع مجازات) ، ایا رویکرد درستی است؟ ایراداتش چیست و آلترناتیوش کدام است؟ شکی نیست که هزاران سال مجازات کردن انسان و حیوان چه در سطح اجتماعی و حکومتی و چه در سطح فردی و خانوادگی هنوز معضل رفتار ناهنجار را حل نکرده و انسان در تفییر رفتار های نابهنجار ناموفق بوده.سوال اینست چرا؟ چه ایراداتی دارد متد مجازات و چه کار باید کرد؟

در این مقاله کوتاه مقدمه ای باز می کنم در این موضوع و مدعی می شوم که یکی از علامتها و خصلتهای جامعه علم مدار و انسان مدار، عبور از فرهنگ مجازات و بستن پرونده این شیوه تغییر رفتار است:



(1)مجازات چیست و ایراداتش کجاست؟(2و3)



مجازات عبارتست از اعمال اتوریته ( حکم) یک فرد یا گروه یا حکومت است بر علیه فرد یا گروه بخاطر پایان دادن به رفتاری که از سوی اون اتوریته "ناخوشایند" تعیین شده . مجازات ممکنست پرداخت جریمه نقدی باشد ، زندان و شکنجه باشد، اعدام باشد. حوزه مجازات ممکنست حوزه اجتماعی باشد یا بین دو فرد بالغ یا نسبت به کودک. متد مجازات تاریخ بسیار طولانی دارد . تئوریهای مجازات وجود دارد. مذاهب عموما بر پایه مجازات استوار بوده اند و ادعا بر این بوده که از طریق مجازات می شود رفتارهای "نادرست" را کم کرد و لذا رفتارهای درست را در هر سطحی افزایش داد.

تئوریهائی که حول مفهوم مجازات شکل گرفته اند اساس قوانین کشورها را حتی امروز تشکیل می دهند. بعبارت دیگر قوانین در برخورد به جرم یا رفتار نادرست، "مجازات محور" هستند.

چرا مجازات نمی تواند راه حل برای تغییر رفتارهای ضد اجتماعی باشد؟

بتدریج با رشد علم رفتارشناسی ، مخالفت با متد مجازات در حال رشد است:

. اولا اینکه مشاهدات نشان نمی دهد که عملا مجازات توانسته باشد بیش از مقداری محدود در دورانی معین، از بروز رفتارهای نابجا بکاهد. تنها مجازاتهائی که بلافاصله بعد از عمل نابجا انجام شوند و در دوره معین اثر کنترل کننده رفتاری دارند.

دوما: با تکرار مجازاتها ، پدیده مقاومت و رشد رفتارهای بابجا مشاهده می شود.

سوما: متد مجازات نمی تواند بطور مستمر و بلافاصله بعد از هر رفتار نابجا استفاده شود و لذا تاثیر پذیری مجازات بخاطر عدم تداوم آن همواره زیر سوالست.

چهارما: در مورد مجازاتهای اجتماعی، سازمانهای تعیین رفتارها، تعیین مجازاتها و اعمال مجازاتها دائما تحت تاثیر اثرات زیانبار درگیری عوامل اتوریته از یکسو و عوامل تحت اتوریته از سوی دیگر قرار دارند و بسیاری از انسانها به ناحق مورد مجازات گاها اشکالی که نابود کننده زندگیست قرار می گیرند.چه از جهت شخصیتی (خصوصا در کودکان) و چه از جهت مالی و جانی(مثل حبسهای بلند مدت و اعدام و شکنجه روحی و بدنی)

پنجم: مجازات عطف به رفتار است و نه عطف به ریشه رفتار. رفتارهای خوب یا بد خودشان نتیجه رفتارهای دیگران، مناسبات فرهنگی اجتماعی اقتصادی و همینطور درون روانشناختی انسان دارند. مجازات به ریشه ها نمی پردازد.در سطح رفتار متوقف می شود.



(2)آلترناتیو تئوری مجازات کدامست؟



رویکرد مدرن، علمی، انسانگرا به مقوله رفتارهای نابجا و جرائم:

هر قدر جامعه ای پیشرفته می شود ، نه تنها مجازاتهای وضع شده در آن به شدت آسیبهای روانی و فیزیکی و مالی که به فرد وارد می شوند ، کاهش می یابد(مثلا لعو مجازات اعدام یا حبس ابد یا کاهش مدت زندان بطور کلی یا اساسا لغو مجازات زندان)، بلکه اصل متد مجازات برای تغییر رفتارها ، به کنار گذاشته می شود. علم کمک می کند که رفتار نابجا ریشه یابی شود. عوامل اجتماعی و درونی رفتار بررسی شوند و تصحیح شوند.

رویکردهای عبور از مجازات بعنوان نمونه عبارتند از:

اول:

یا (رویکرد تقویت رفتارهای مثبت )(4)Reinforcement

بجای مجازات رفتارهای منفی. با کمک علم رفتارشناسی چه در حیوانات و چه در انسان مشخص شده که رویکرد تقویت رفتارهای مثبت (چه بطور مثبت و چه بطور منفی) اثرات بیشتر و طولانی مدت تری دارند و کمتر به تخریب شخصیت فرد و جامعه منجر می گردند.

دوم:

بررسی روانشناسی فردی ، اجتماعی و جامعه شناسانه رفتارهای ضد اجتماعی. از جمله بررسی سطح هوشی و یافتن بیماریهای روانی و شخصیتی متعددی که به رفتار نابهنجار منتهی می شوند ، یا عوامل فرهنگی اجتماعی یا اقتصادی رفتار ناهنجار به هدف تغییر رادیکال رفتار فرد یا گروه مورد نظر و بازپروری .



(3)خلاصه:

بحث بالا فقط مقدمه ای است در موضوع بسیار مهم برخورد به رفتار نابهنجار از جمله جنایت. همانطور که گفتم، علامتی یا خصلتی از خصلتهای جامعه انسان محور و مدرن اینست که به مسئله تغییر رفتار انسانها در چه سطح و عمقی نگاه می شود. رادیکالیزم در این موضوع اینست که به ریشه ها پرداخت، تکامل انسان را هدف قرار داد و نه نابود کردنش را. علم هنوز در این زمینه باید توسعه یابد.متاسفانه علم هنوز پاسخگوی چرائی همه رفتارهای نابسامان انسان نیست. هنوز نقش ژنتیک در بزهگاری و رفتارهای ضد اجتماعی مورد بررسی است. راه برای جایگزینی کامل شیوه های انسانگرا با شیوه های قدیمی و قرون وسطائی مجازات راه مستقیمی هم نیست. اما سمت و سوی آینده روشنست. دوران استفاده از مجازات را باید کوتاهتر کرد. انسانگرائی در غرصه مبارزه با متد مجازات ، یکی از عرصه های مبارزه برای ساختن جامعه انسانی است.





منابع بیشتر:

(1) گرایشات متفاوت و متضاد در جنبش لغو مجازات اعدام و جایگاه درک انسانگرا و مدرن

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٤/718-گرایشات-متفاوت-و-متضاد-در-جنبش-لغو-مجازات-اعدام-و-جایگاه-درک-انسانگرا-و-مدرن

(2)تعریف مجازات:

http://en.wikipedia.org/wiki/Punishment

(3)مجازات از دید روانشناسی

http://psychology.about.com/od/operantconditioning/f/punishment.htm

(4)بررسی روانشناسی مجازات رفتارهای منفی در مقابل متد تقویت رفتارهای مثبت

http://allpsych.com/psychology101/reinforcement.htm

 


________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد