عطف به این نوشته !

hoshyaresmaeil@yahoo.com

تفاوت با ادب و بی ادب بر خلاف تصور عامه لزوماً در دانستن و یا ندانستن فحش و کلمات رکیک نیست، بلکه بیشتر در استفاده و یا اجتناب از آنهاست!
http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=37648

 نظر به اینکه طرح چنین موضوعی درلینک بالا حتما دلایلی دارد که من عوام نمیفهمم پس حتما مهمه. حتی مهم نیست مخاطب کیست!مطلب کوتاه و جالب است فقط نگاهش چند گرای "سیاسی ، اجتماعی" تفاوت دارد با آنچه که من درگیرش هستم ! طی این چند سال دراشکال مختلف ترش کردن خیلی ها را از دست خودم و کلمات معصوم دیدم خیلی ها که مودبند و با سواد...ولی !؟

کلمه رکیک یعنی چه ؟ کلمه را خودمان یعنی انسان ساخته است و یا اززمین و خاک استخراج شده است ؟ برفرض مثال اگر هنگام عقد این قراردادها مثلا به دیوار میگفتن کون و باسن را میگفتن دیوار ....! آنوقت کدام رکیک است؛ دیوار من و یا کون بقیه ؟ مشکل درکلمات نیست مشکل درادب و جنوب و شمال شهری هم نیست تمامی کلمات با هر معنی درجای درست خودشان قرار دارند . این ما هستیم که هنوزهم مثل گذشتگان درفقرفرهنگی مفرط ، کلمات را بارارزشی رکیک و ادبی و اینا....میدهیم . هیچ کلمه ایی رکیک نیست این ما هستیم درذهنمان کلمات را رکیک میبینیم وطبقه بندی میکنیم. همین "کون رکیک " اگروظیفه اش را درارگانیزم انسان انجام ندهد آنوقت میبینی چه به روزمان میآید ؟ پس نه تنها رکیک نیست بلکه ارزشمند و مقدس است ! با کلمات به شکلی قراردادی فقط منظوربیان میشود . انسان دوران غارنشینی هم تکلم خودش را داشت ، ولی به دلیل سادگی ذهنش باراضافی ارزشی روی کلمه سوارنمیکرد !

فرهنگ ایرانی ، اسلامی یا اسلامی ایرانی ، تاریخچه جالبی دراین زمینه دارد . درفاز سیاسی یکی ازرایج ترین و بدترین مارکهای حکومت اسلامی به مخالفانش و از جمله مجاهدین استفاده ازهمین فرهنگ " مثلا رکیک" بود مثل این که درخانه های تیمی مجاهدین وسایل ضد بارداری کشف کرده اند . این را که اکثرعوام میشنید برسر"ایمان خویش" میلرزید ؛ حتی بدتر ازبید . درحالی که داشتن و استفاده از وسایل ضد بارداری موضوعی کاملا طبیعی درهرخانواده بوده واست که همان آخوندها هم استفاده میکنند . به نظرمن این دگمهایی که تبدیل به ابزارتخریب شده است را باید زد توی سرش تا این فرهنگ بیمار اسلامی ، ایرانی خرد شود !

ازنظرمن کلمات همه خوبند . اگر کلمه عشق مقدس است بقیه کلمات هم بارارزشی خودشان را دارند . کاربردنشان درزمین سیاست  نه بد است و نه گناه . تا جایی که به موضوع سیلقه متفاوت افراد برمیگردد قابل فهم است .  ولی ظاهرا عداه ایی خارج از کادرسلیقه فردی از این تابوهای کهن خوششان میآید! به کاربردن و استفاده از هیج کلمه ای زشتی ندارد .

در ادبیات ایران کم نبودند هنرمندان و نویسندگانی که علیرغم برخورداری از خلاقیت و توان بالای هنری بعضاً بخاطر عدم رعایت عفت کلام عمومی و ایکس ریت کردن نوشته، شانس خود را برای ماندگاری در تاریخ  از دست دادند!  حتّی مضامین طنزآلود به قصد افشاء و تمسخر آخوندها از سوی طنز پردازان مطرح نبایستی عذر موجّه و ویزا برای ورود کلمات رکیک و لومپنی در اینگونه آثار باشد!

ماندگاری تاریخی...؟ماندگاری تاریخی اگردرنوشتن نامه محترمانه و سرگشاده به جلاد و دیکتاتورو ارتجاع و...چنین سبک قرمساقی سیاسی  است من که نیستم و خوشحال میشم که درچنین تاریخی نمانم . هرفردی و تفکری روش خودش و مخاطب خودش را دارد . ایرج میرزا درتاریخ ادبیات ماندگارشده است هیچ مارکی هم بهش نمیچسبد . مینا اسدی شعرجاکشها را گفته و من هروقت دلم ازاین جماعت " روشنفکر" میگیرد با او خلوت میکنم! شمیم جوان هم آهنگ خوانده که آدم اشگش درمیاد ( به زورمرا کردی و به من گفتی جنده...) و همه میدانیم که ایرج میرزا هم بلد بود به سبک خیلی های دیگرکه اسمی هم ازشان نیست محترمانه و مفنگی بنویسد. مینا هم خوش ذوق و طبع وسیع و خشمگینی دارد وخوب بلد است . شمیم هم بی سواد و بی تجربه نیست وبا همه واژه ها کارمیکند.تمام کلمات حرمت دارند ؛ وظیفه این کلمات قراردادی فقط رساندن مقصود است به خصوص درسیاست و طنز خیلی هم مزه دارد. پرهیزازخودسانسوری ؛ جواز ورود به دنیای زیبای "کلمه" را داده است !

میراث به جا مانده از هر انسان، به فراخور جایگاه اجتماعی، سیاسی ؛ و میزان درکش ازدنیای ما در طی حیاتش متفاوت است . حدود 90نود" درصد که اساسا توی باغ نیستند و تا پایان عمرشان خیلی "ادبی و مردمی" فقط مشغول رتق و فتق امورفیزیکی هستند . بعضی از افراد تنها خاطره‌ای درذهن باقی می‌گذارند، اما بعضی‌های دیگر حتی پس از مرگ هم میراثی از خود به جای می‌گذارند که بر زندگی انسان‌های دیگر و بر روند تکامل یک جامعه تاثیر میگذارد . تنها شرطش پرهیز ازخود سانسوری واسیرکلمات نشدن است ! ادب کیلو چند ؟ بگو بسوزه پدرمحافظه کاری برای حفظ صورتکهای مودب فرهنگی یا مفنگی !؟ اساسا چه فرقی میکنه ؟

 

اسماعیل هوشیار

17 آذر1390

هشتم دسامبر2011

________________________________________________________

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

هوشیار عزیز ، مقاله ات بر دل نشست . تحقیق جالبی که تا حال نخوانده بودم. . دمت گرم . روزگارت سبز و جاری
با محبت و باور
اسد
هشتم دسامبر

اسماعیل جان دوست عزیز سلام
بنظرم فرق بین کون و دیوار یا دیوار و کون و امثال اینها در اینست که بوسیدن لب با بوسیدن دست و چشم و صورت از زمین تا آسمان تفاوت دارد و اگر یک رمان نویسی این دو بوسه را یکی‌ بگیرد آنوقت خوانندگان زیادی را از دست میدهد

بین طنز آنارشیستی و لمپنی بویژه لمپنی اسلامی از نوع جمهوری اسلامیش با طنزی مبتنی‌ بر متانت سیاسی تفاوت روشنی هست

در تلویزیون میدیدم که دو مرد نشسته بودند پشت پیانو و با خایه‌ها و دودولشان آهنگ میزدند و جماعت زیادی هم تحسین میکردند و میخندیدند و یا در کانال عمومی دیگری میدیدم که سه زن جوان را در یک سالن پرجمعیتی در روی سه تخت نشان میدهد که منتظر آمدن مردان هستند تا یک به یک با هرکدمشان سکس کنند، در کنار هر تخت و هر زن یک پرستاری بود و یک ظرفی‌ پراز کاندوم و حوله و دستمال و غیره، در داخل سالن یک گروه پلیس مجهز مراقب این مسابقهٔ بودند، مردها و پسر‌هایی‌ که آماده به این کار بودند با تی‌ شرت سفید مشخص می‌شدند و سرانجام مسابقهٔ نشان داد که آن زن اکرایینی توانست ۶۲۴ مرد را پذیرا شود و آنیکی ۴۲۵ و سومی‌ هم ۴۱۰ و بهرحال هرکدام این زنها روی سکو‌های خودشان قرار گرفتند و جوایزشان نصیبشان شد

در یک ایمیلی هم عکسهای زیادی هم که من برایت فرستاده بودم ولی‌ گویا نیامد چونکه تعداد عکسها زیاد بودند و نشان میداد که جشن تکلیف در ژاپن چگونه انجام میشود، تعداد زیادی دختر ۱۵ ساله در وسط خیابان با پسران سکس میکردن و در و دیوار همدیگر را میخوردند، و یا زمنی‌ که آن دختر مصری که عکسهای لختی اش را روی سایتش گذاشته بود و در آخر نوشته اش هم گفته بود که هر کسی‌ که نتواند اینکار را بکند فلان بهمان هست ، آنوقت دوست عزیز ما اسماعیل هم در آن نکته اش تعجب کرده بود و گفته بود که (حالا بیا وو درستش کن، اینجاشو چیکار کنیم!)، اسماعیل جان منهم بعد از خواندن نکته نظراتت همین جمله را گفتم که حالا بیا و درستش کن، اینجاشو چکار کنیم

زمانی‌ که گفته بودم ایکاش من و تو هم میتوانستیم یک حزبی پیدا کنیم و فعالیت کنیم تو جواب داده بودی که من همین که میخواهم انسان باشم کافی‌ هست در عین حال اضافه کرده بودی که اما سخت است ولی‌ شدنی هست و تلاش می‌کنم که انسان باشم، در فرق بین دیوار و کون یا کون و دیوار هم همین مرز سخت و آسان بودن انسانیت و سود و سرمایه نقش ایفا می‌کند. جمهوری اسلام استاد کون و غیره بزبان آوردن است مخصوصا زمانی‌ که کمونیستها و مبارزین را به چنگ میاندازد عالیترین سطح خلاقیت خود می‌رسد,

و زمانی‌ هم که در قهوه خانه خران تبریز بودم و در سنّ ۱۴ سالگی از روی کنجکاوی رفته بودم میدیدم که فرقی بین کون و دیوار در کارشان نبود و در آنجا تجار بازار بعد از فروختن و غالب کردن جنس‌های نامرغوب و گرانشان به روستائی‌ها هر روستائی دماغ گنده و لب و لوچه کج شده یی را که گیر میاوردند که از روی خستگی میخواست دهانی شیرین کند آنوقت در اینجا هم کون و گوز بود و دیواری هم نبود و با سیستم واژه‌ها و رفتارهای خودشان حال شو می‌گرفتند و لذت می‌بردند و خستگی در میکردند و زمانی‌ هم که انقلاب شد به دو گروه شریعتمدرچی و خمینی چی‌ تقسیم شدند و باز هم دمار از روزگار مردم زحمتکش دراوردند

بنظرم طنز آنارشیستی لمپنی بویژه لمپنی اسلامی یا طنز متین و انسانی‌ دو طبقه مشخص‌ای یا سود میبرند و یا ضرر میکنند
naser

13.12.2011

**********************

مجموعا حرفهایت درست است . فقط نگاهت فرق میکند . دعوای من این بود و است که پشت واژه ها و دگمهای ارتجاعی نباید گیرکرد . فهم واژه ها در یک مطلب سیاسی برای عوام مشکل است . تابو شکنی کار راحتی نیست .مخاطب من علاوه بر شخص روشنفکر عوام هم بودند

درصحنه اجتماعی و روابط عمومی یک "تو" از زبان من شاید درنیاید چه رسد به فحش و اینا..... ولی درصحنه سیاسی با هیچ شاه و شیخی و مرتجعی تعارف ندارم و از بکار بردن هیچ واژه ایی نگران نیستم

حرف من در زمین سیاست است . بحث طبقاتی اش را بگذاربرای آیندگان . شما امروز و سیاست روزرا دریاب تا بدانی همگی قبل ازاینکه مهم باشد درچه طبقه ایی هستیم ....اول درزمین سیاست هستیم و نه سرگذرو زیر بازارچه نواب


شاد باشی
اسماعیل هوشیار