مقاله

 

 

عطف به وظیفه یا به نتیجه ؟

 

      مسعود رجوی در یکی از نشستهای ایدئولوژیک و درونی چنین گفت :

 من هدایتم ....نورم....بشارتم....! اگر مرا بخوانید شفا و رحمت هستم ! راهی که من نشانتان میدهم ته تکامل است ! اگر به من گوش نکنید در گردنه های دنیا گم میشوید ! من آمده ام تا حقیقت ناب را نشانتان بدهم ! من میتوانم حق و ناحق را مشخص کنم ! قفل دلهایتان را باز کنید و خودتان را به من بسپارید ......

 

**************************************************************

بیش از 40 روز از اعتصاب غذای اعضای مجاهدین در یک پادگان عراقی میگذرد . 40 روز هم زمان زیادی است و هم کم . زمان کمی است برای همه ، به جز گرسنگان . زمان زیادی است برای اعتصابیون و بقیه گرسنگانی که گرسنگی آنها عطف به نتیجه سیاسی و یا وظیفه عقیدتی نیست ! غذا هم هست ولی قانون اقتصاد اجازه خوردن به آنها را نمیدهد !

آنچه که از زبان مجاهدین و با نامهای متفاوت تا به حال نوشته شده ، نیازی به شعور بالای سیاسی برای درکش نیست . در اوج بی منطقی و بر پایه احساسات و عواطف ، زجر کشیدن عده ایی انسان را در بیابان هر روز به رخ میکشند . در چارچوب سیاسی هم تنها شکل و محتوایی که دارد امید داشتن به دقیقه 90 یا 91 است تا شاید نظر آمریکا بر گردد ....و یا رژیم دست به کار احمقانه ایی بزند ...و خلاصه اوضاع خر تو خر بشه ، تا امام مسعود رجوی فقط در این تابلو بیخ یک چیزی به اسم حاکمییت سیاسی را بچسبد !

در هزار توی ایدئولوژی امام مسعود همیشه میشنیدیم که : " زندگی عقیده و جهاد است ".

منبع استخراج این جمله از قرآن است و قر آن هم معجزه اسلام و اسلام هم تکمیل کننده همه ادیان ! یعنی تمام افسانه سرایی ها...شارلاتانیزم....و قدرت تخریب همه ادیان خلاصه شده است در اسلام انقلابی و علوی و از این حرفا....

فاکت تاریخی هم دارند .مثل امام حسین که رفت در وسط بیابان و فریاد زد ای یزید یا سهم مرا بده و من هم هستم و یا مرا بکش ! یزید هم درست یا غلط دومی را اجرا کرد . البته حسین وقتی نسخه " زندگی عقیده و جهاد است " را برای بقیه میپیچید خودش هم ماند و بقیه را نپیچاند !( عطف به نتیجه !)

فداییان اسلام و نواب صفوی هم بنا به حکم وظیفه تا آخرش رفتند بدون در نظر گرفتن نتیجه کار ! پس این موضوع که کسی بر اساس وظیفه دینی و اسلامی بکشد و یا کشته شود چیز جدید و عجیبی نیست . به قول خود مجاهدین عمر یک چریک فقط 6 ماه است و ما همیشه در تشکیلات باید پاسخ میدادیم که چرا زنده ایم ؟

عمر چریک 6 ماه است ...چه گوارا....جزنی....حنیف....و.....! ولی نمیشود که تا آخر دنیا یک عده فقط عطف به وظیفه چریک باشند . این کاملا معقول است که عده ایی عطف به نتیجه تلاش کنند و به حاکمییت هم برسند . فیدل یا مسعود رجوی و یا هر کس دیگری . ما که بخیل نیستیم . در دنیای سیاست طرف وقتی حاکم میشود یک گلی هم سر قبر خمینی بگذارد یا هنوز حاکم نشده ، یک پیامی هم به خبرگان بدهد ! در دنیای سیاست باید هم پیچیده بود و هم انعطاف پذیر . والا به سه سوت استخوانت را هم میلیسند و میگذارند وسط سفره ! فرض کنید همین پیچیدگی و انعطاف پذیری را عطف به نتیجه ، از همان فاز سیاسی مد نظر قرار میدادند . البته این فقط یک فرض است . خیلی مسخره است که در دنیای سیاست با پنتاگون و سیا ، انعطاف داشت و با بقیه نه ! ولی فقیه که نسبت قدرت تخریبش در قیاس با رئیس بزرگ ، جوجه هم نیست !

پس مشکل چیست ؟ یا گیر کجاست ؟ تفاوت بین آنچه که گفته میشود و آنچه که انجام میشود . چرا به یک عده باید بربخورد وقتی میگویم هیچ فرقی در محتوا بین خمینی و رجوی و فیدل و امثالهم نیست ؟ دعوا یا گیر بر سر عملکرد مشخص و شعار و تئوری است .

امام مسعود طبعا نه از نتیجه غافل است و نه از وظیفه ! فقط تعریفش کمی فرق میکند . اصل بنیادین برای رهبری نتیجه است و برای نیروی بدنه " وظیفه " است .فقط همین ! اهمییت نتیجه برای رهبری را هم از فاز سیاسی میشود دید . از همان زمان که امام مسعود با خمینی بر سر هژمونی برتر به توافق نرسید و به بند بازی در بالا ایمان آورد و تا امروز ادامه داده و هنوز امید دارد تا دوباره سیاست خط موازی جان بگیرد. به هزار زبان هم به آمریکا گفته و میگوید که اگر مزد سیاست خط موازی برای من حاکمییت سیاسی نیست این هم خیلی کم است ! پس نتیجه مربوط به رهبری است و  "وظیفه " مربوط به نیروی بدنه !

اگر رهبری هم در دستگاه وظیفه قرار بود حرکت کند نه نیازی به غیب شدن داشت و نه نیازی به خارج شدن از ایران و نه نیازی به ساختن ساختاری سیاسی و ریاست جمهوری و انقلاب و...ابتلا به انواع بیماری های فکری و روحی ! حتی اگر امروز امام مسعود مجبور است این ساختار عقیدتی و سیاسی بیمار از پا افتاده را به زور سر پا نگه دارد باز هم عطف به نتیجه است .

مسعود رجوی در بیان خاطراتش یک بار گفت : در فاز سیاسی در یکی از ملاقاتهایش با رفسنجانی ، اکبر کوسه به او یعنی مسعود قول داده که اول آنها و بعد شما ! و مسعود تصریح کرد از همان ابتدای فاز سیاسی ما زدیم و خوردیم برای حاکمییت و نه چیز دیگری ! نتیجه به رهبری مربوط است و " وظیفه " کادرش مربوط به بدنه است !

در طبیعت و دنیای مثلا زنبوران هم یک تقسیم کاری غریزی وجود دارد . یک زنبور ملکه و مهم وجود دارد و بقیه کارگر و فدایی . حفاطت از ملکه و سلامت آن غریزتا وظیفه بقیه زنبوران به هر قیمت است . این وظیفه ایی تعریف شده است که تعطیل بردار هم نیست . نزول افکار و حرکتهای امام مسعود به چنین درجه ایی از غرایز قرآنی و الهی ، اصلا عجیب نیست . سر و ته و عرض و عمق اندیشه همین است . از کوزه همان برون تراود که در اوست .

اینکه عده ایی در بیابان و در پادگانی عراقی ، با تبر یا اعتصاب غدا و یا هر شکلی دیگر.....کشته شوند بر اساس قانون قرآن فقط عطف به وظیفه است که تعطیل بردار هم نیست .والا هم مسعود و هم بقیه خوب میدانند که نتیجه برد در دقیقه 90 فوتبال در زمین بازی ، فرق میکند با زمین سیاست روز ! خود امام مسعود هم از همان سال 67 به امید نتیجه رسیدن به تهران در عراق نمانده بود و در عین حال از فوائد فریادهای سرنگونی و تهران و....رو به دیگران هم غافل نبود . طرف در حاکمییتی سایه تمام اعمال یک دولت حاکم را به خوبی انجام میداد .اما همیشه این مرز بندی را برای ما تیز میکردند که تنها وظیفه ما رساندن مسعود به حاکمییت در تهران است و دیگر کسی با بقیه اش کاری نداشته باشد همیشه هم ما یعنی نیروی بدنه ، بدهکار بودیم که ,چرا مسعود در تهران و حاکمییت نیست ؟!

فعلا که ملکه و امام مسعود جایشان امن و گرم است . و بقیه خفتگان باید به وظیفه خودشان ادامه دهند. عطف به نتیجه ربطی به آنها ندارد .

داستان عاشورا را که همه میدانید . در 1400 سال پیش ، یک نفر در دعوای فامیلی به خاطر حاکمییت کشته میشود . از آن زمان تا به امروز هر سال بنا به حکم وظیفه دینی و دست خری ، جماعتی به خیابانها میآیند با زنجیر و قمه و سیخ و چوب و چماق و.... به سر و روی خودشان میزنند و حسابی که خودشان را لت و پار و خونین کردند آنوقت با وجدانی آرام میروند تا آماده شوند برای سال بعد ! هیچکس هم به دنبال نتیجه این اعمال بیمارگونه عقیدتی نیست . اجرای مراسم عاشورا یک وظیفه است !

از حاج عباس پرسیدند : امسال برای عاشورا چه برنامه هایی تدارک دیده اید ؟ گفت : امسال 20 دسته سینه زنی...40 دسته زنجیر زنی....70 دسته قمه زنی....و انبوهی برنامه ریزی دیگر داریم. به امید خدا امسال خواهر و مادر یزید گاییده ست !

صحنه این است . به همین سادگی ! جنگ ایران و عراق تمام شد و از آن زمان به بعد هر سال و بعدها هر ماه و بعدها هر هفته و بالاخره هر روز ، باید در نشستی رژیم ایران را سرنگون میکردیم و از فردا رژیم دوباره ققنوس وار از خاکستر خود پر میکشید و این داستان را 15 سال به نام جهاد اکبر و مبارزه به حلق و ذهن ما ریختند !

 30 سال حکومت جهل و جنایت نمایندگان اسلام در ایران ، برای هر عقل سالمی کفایت میکند تا مهر پایانی بزند بر دوران چنین اندیشه های مقدس مابانه و رهبر و امام و نایب امام و جهل و خرافات و.....!

از انسانهای اسیری که 20 یا 30 سال است در یک حصار بسته و خارج از دنیای واقعی ، با جادوی خدا و رهبر و افسانه های عهد عتیق ، احساس زنده بودن میکنند نمیشود انتظار داشت به سادگی از این الیناسیون خلاص شوند !

انسانهای شجاع و فداکاری که روزگاری در تلاش و فداکاری زبانزد خاص و عام بودند . اما به مرور زمان و با حماقتهایی ناشی از افکار مذهبی ، فکر کردند که دنیا را میتوانند نجات دهند و در عمل به نام نامی ، مبارزه و جهاد اکبر و اصغر.... حکم به مرگ دنیایی میدادند که مستمرا در حال دگرگونی بوده و هست . بیگانگی با زندگی واقعی ، مبارزه ایی اصولی ، تجربه ، سفر ، ماجرا و.....دستاوردهایی بود که طی این سالیان اندوختیم و مسعود و قرآن را تایید کردیم و به سر تکان دادن بسنده کردیم ....وهنوز هم !!

آنها ناراحت چیزهایی هستند که نمیفهمند چرا اینطور شد ؟ !

شما خیاط باشان سیاسی ، به دوخت و دوز لباس مبارزه به تن امام مسعود ، خوش هستید ! ولی یادتان نرود که اسمش ارتجاع است جانم ، ارتجاع و باز هم ارتجاع !!

و من معذبم .

 

اسماعیل هوشیار

15 شهریور 1388

ژنو

www.tipf.info

hoshyaresmaeil@yahoo.com

 

یک نمونه چریک 6 ماهه ، مربوط به دوران قاجار

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد