مقاله

 

 

تاریخ انتشار:24.05.2015


چرا نبوی همه‌ی دلایل بی‌آبی و بحران روزگار فعلی را نمی‌گوید؟

نیک آهنگ کوثر



چند روز پیش، سید ابراهیم نبوی بعد از سال‌ها، در فیس‌بوک خود به مساله کمبود آب پرداخت: «حالا همه اینها را بگذارید کنار، مشکل انرژی اصلا مهم نیست، مشکل آزادی بیان که کلا بی خیال، مشکل تورم و رشد اقتصادی را که اصلا بیاندازید دور، مشکل بزرگ کشور یک چیز مهم‌تر است. مشکل آب آشامیدنی و آب برای زندگی. مملکت دارد به بحرانی می‌رسد که تا چند ماه دیگر تقریبا همه کشور دچار بحران آب می شود، رهبران کشور هم به جای اینکه به این بحران اجتناب ناپذیر فکر کنند، دارند هی مشکلات جدیدی خلق می کنند که با آن بجنگند.» ورود نبوی به این بحث، جای تقدیر دارد.

ابراهیم نبوی، به درستی روی بزرگ‌ترین مشکل عیان شده‌ی سرزمین ما دست گذاشته است. او می‌نویسد: «کشورهایی که فقط از ۲۰ درصد آب تجدیدپذیرشان را استفاده می کنند، در آینده با مشکل آب مواجه نمی شوند، کشورهایی که بین ۲۰ تا ۴۰ درصد از منابع آب تجدیدپذیر را استفاده می‌کنند در وضع خطرناک هستند، ایران از ۸۵ درصد از این آبها استفاده می‌کند. تقریبا هیچ کارشناسی شک ندارد که اگر مشکل آب ایران به زودی حل نشود، هفتاد درصد مردم ایران مجبور به ترک ایران می شوند. تالاب هورالعظیم، دریاچه ارومیه، گاوخونی از بین رفته است. مشکل آب فقط مشکل آب نوشیدنی نیست، کشاورزی، هوا، محیط زیست و تولید در همه زمینه‌ها نیازمند آب است.»

نوشته ابراهیم نبوی، روایت چیزی است که وجود دارد. او می‌گوید: «الآن اگر از هر کدام از مسوولان کشور بپرسید که وضعیت ایران در سال ۱۳۸۲ بهتر بود یا ۱۳۹۲، تقریبا هیچ شکی نیست که همه شان می گویند وضع ایران در سال ۱۳۸۲ بهتر بود، یعنی در همان زمانی که نه موسیقی، یا قلیان، یا حجاب، یا هزار تا چیز دیگر اصلا تا این حد موضوع دعوای مردم و حکومت نبود. و این از شگفتی های حکومت است که به محض اینکه تصمیم می گیرد با یک مشکل اجتماعی مبارزه کند، دو تا مشکل جدید ایجاد می‌کند.»

اما بحث من جای دیگری است...

آیا می‌دانید سیاست‌های عمرانی کدام دولت‌ها وضعیت را به روزگار فعلی رسانده است؟ به طور قطع می‌توان نقش دولت‌های هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی را بیشتر از بقیه دانست. دقت کنید! به‌واسطه سیاست‌های هاشمی رفسنجانی که اکثرا از زمان خاتمی اجرایی شد، دریاچه‌ی ارومیه، به روزگار فعلی رسیده است. در همان دوره بود که هاشمی، ده‌ها سد بزرگ را افتتاح کرد که اکثرشان الان، آسیب‌های جبران ناپذیری به محیط زیست و سفره‌های آب زیرزمینی وارد کرده‌اند. به خاطر برنامه‌های خاتمی و وزارت نیروی مشارکتی‌اش الان شاهد ساخت سدی مثل گتوند هستیم که به گفته کارشناسان، ۹ میلیون تن نمک پشت آن ذخیره شده است. یعنی عملا صدها میلیارد تومان خرج شد تا به جای آب، آب‌نمک بگیرند و احتمالا برای غرغره استفاده کنند! کشاورزی خوزستان به خاطر این خطای بزرگ در معرض بزرگ‌ترین تهدید قر‌ن‌های اخیر است، چرا که ممکن است ۴۲۰ هزار هکتار کشاورزان، نابود شود. یک دانشجوی سال سوم زمین‌شناسی دانشگاه می‌تواند با مشاهده نقشه زمین‌شناسی محل ساخت سد، تشخیص بدهد که آیا می‌توان روی گنبد نمکی و لایه‌های گچی و نمکی، سدساخت؟ من مانده‌ام توجیه زمین‌شناسی و زمین‌ساختاری سد گتوند را چه کسانی و چه شرکتی انجام داده؟

اگر امروز، در تنگ‌نا هستیم، گناهش بر گردن کدام دولت‌ها، و تبلیغ‌کننده‌های کدام مجموعه‌ها است؟ امروز، با وجود اعلام سدسازی بی‌رویه به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل از بین رفتن آب و منابع آب، سدهای بسیاری را دارند می‌سازند. می‌توانید بگویید دولت روحانی کدام‌شان متوقف کرده؟ چند تا؟ نبوی درست می‌گوید که بحران فعلی، مهم‌تر از دیگر مسائل حل نشدنی مملکت است، اما چه کسانی به بدتر شدن وضعیت کمک می‌کنند؟

حق با نبوی است. وضع، حتما در سال ۱۳۸۲ بهتر از الان بود، چون بسیاری از سدها ساخته نشده بود! فکر می‌کنید همه مشکلات به خاطر حماقت‌های «ا.ن.» است؟ چرا در مورد مافیای سدسازی از دهه‌ی ۶۰ تا کنون چیزی نمی‌خوانیم؟ خطاهای بزرگ یاران هاشمی و خاتمی و ادامه همان روند در دوران احمدی‌نژاد و کوتاهی در برابر کسانی که سفره‌های آب زیرزمینی را برای پسته و محصول بیشتر مکیدند، باعث از بین رفتن نیمی از دشت‌های کشور شده است.

نبوی، به درستی به مشکل کنونی اشاره می‌کند و همان‌طوری که گفتم، قابل تقدیر است، چون توجه مخاطبانش را به این مساله جلب می‌کند تا اندکی بیشتر بیاندیشند، اما از او که مشکلات ساختاری دولت را می‌شناسد، انتظار تحلیل و ریشه یابی هم هست، نه فقط روایت محض.

نبوی کاملا درست می‌گوید که «کشورهایی که فقط از ۲۰ درصد آب تجدیدپذیرشان را استفاده می کنند، در آینده با مشکل آب مواجه نمی شوند، کشورهایی که بین ۲۰ تا ۴۰ درصد از منابع آب تجدیدپذیر را استفاده می‌کنند در وضع خطرناک هستند، ایران از ۸۵ درصد از این آبها استفاده می‌کند.» اما آب شهری در همین تهران چگونه استفاده شد؟ می‌دانید چه حجمی از منابع سفره‌های آب زیرزمینی به خاطر آب دادن به چمن‌های تهران از بین رفته؟ آیا می‌دانید بخشی از آب تهران در جاهایی به خاطر پوسیدگی و نامناسب بودن لوله‌های شرکت آب و فاضلاب، هدر می‌رود؟ یعنی شهر تهران هم از سال ۶۸، صاحب نداشت؟

آیا هاشمی رفسنجانی و پسته‌کاران رفسنجان که بسیاری از سفره‌های آب زیرزمینی منطقه کرمان را نابود کردند و چشم طمع به سرچشمه زاینده‌رود دوختند، نمی‌دانستند چه بلایی سر دشت‌ها می‌آورند؟ امروز بسیاری از دشت‌های ایران، به خاطر استفاده بیش از حد از سفره‌های آب زیرزمینی، نشست کرده و دیگر امکان ذخیره آب، ندارند. سال گذشته بود که سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی گفت: «بعد از انقلاب سود کشور از تولید پسته استان کرمان چیزی در حدود ۳۰ میلیارد دلار بوده است. اما برای تولید این میزان پسته ۸۰ میلیارد دلار منابع آبی مصرف شده است.»

سال ۷۷ بود که در برنامه‌های رادیویی کاوش، بارها به اشکالات سدسازی اشاره کردم...۱۴ سال از نوشتن اولین یادداشتم در مورد سیاست‌های سدسازی وزارت نیرو در دوره خاتمی، در روزنامه‌ی نوروز می‌گذرد. چند هفته قبل از انتخابات ۸۰ بود. سلسله یادداشت‌هایم بعدا از سوی مشارکتی‌ها سانسور شد و حتی نگذاشتند پاسخم به جوابیه وزارت نیرو منتشر شود. آن روزها، وبلاگ نداشتم، وگرنه باید ثبت می‌شد که عباس عبدی و شورای سردبیری «آب‌دزدک‌های مشارکتی» چرا از یک مصراع بر آشفته بودند: «چو دزدی با چراغ آید»...

۱۴ سال پیش در دفتر خاتمی، به او چه گفتم؟ مگر مدارک و مستندات به او داده نشد؟ مگر اطلاعات کافی از وضعیت آینده بارش و گرم شدن به او داده نشده بود؟ چه شد نتیجه جلسات «ویژه» در باره‌ی بررسی روند سدسازی؟

سوال دیگر! چرا هیچگاه حرفی از محاکمه سد سازان و سدبازان و شرکت‌های مهندسی مشاور به میان نمی‌آید؟ آیا می‌دانید تصویب ساخت یک سد، چه روندی دارد و چه کسانی مسوولیت دارند؟ مسوولیت یعنی چه؟ آیا می‌دانید مسوولیت وزیر و رئیس جمهوری در این قبال چیست؟

احتمالا می‌دانید که مطالعات و ساخت بسیاری از سدهایی که در ۸ سال احمدی‌نژاد برپا و آب‌گیری شد، در سال‌های قبل از آن انجام گرفته است. چه کارشناسانی و چه مدیرانی کار را به روزگار فعلی کشانده‌اند؟ مکان‌یابی غلط و توجیه ساخت سد در سال‌های پیش از ۸۴، نان جماعت سپاهی در دوران احمدی‌نژاد را چنان در روغن کرد که دعاگوی دولت‌های قبلی بودند.

باز هم می‌گویم که ورود سید ابراهیم نبوی به این وادی، جای قدردانی دارد.

اما سوالی دارم، که احتمالا نمی‌توان منتظر پاسخش بود: چگونه می‌توان از دولت‌هایی که با خیانت‌های خود، سرزمین‌مان را به نابودی کشانده‌اند، دفاع کرد؟ می‌گویم خیانت، چون می‌دانستند چه می‌کنند. می‌دانستند سدسازی چاره نیست. می‌دانستند کوتاه آمدن در برابر دزدان آب، دشت‌ها را بی‌آبان می‌کند.

khoodnevis

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد