تاریخ انتشار:20.01.2015 دیباچه و در باره بلیندا مکنزی اسماعیل وفا یغمایی
او از خانواده بسیار ثروتمندی بوده ولی تمام ثروتش را در راه نجات دیگران نثار کرده است.گاهی که با خواهران و برادرش در کنار هم میبینم در مقایسه با آنها که همه از بزرگان جامعه انگلستانند او را بمثابه درختی میبینم که تمام برگ و بارش را نثار دیگران کرده. ایمان مذهب معمول را ندارد ولی همیشه مرا بیاد انسانهای مقدس میاندازد. از تمام دار و ندار بسیار آغاز عمرش تنها خانه ای برایش مانده سرشار کتاب که با اجاره دادن یک طبقه اش زندگیش را میگذراند . یک طبقه آن اکثر اوقات در اختیار بی خانمانان است که چند ماهی یا چند روزی را در آنجا میگذرانند و سر و سامان که گرفتند میروند. در پانزده سال گذشته من شاهد کاروانی از انسانهای بی پناه بوده ام که از این خانه عبور کرده اند. در شرایط حاضر سه خانواده یا فرد در طبقه دوم وسوم زندگی میکنند ومنتظرند تا سرو سامانی بگیرند و بروند. بلیندا از آنها اجاره نمیگیرد. حتی گاهی غذایشان را هم تامین میکند. بارها اتفاق افتاده که در شرایط اضطراری حتی محل زندگی من و خود را در اختیار دیگران قرار داده و وقتی من اعتراض کرده ام باز هم به نفع درماندگان مسئله را حل کرده و حرف مرا گوش نکرده و نپذیرفته است. خوشی این زن همین هاست و در فرصتی شنیدن موسیقی شوپن، و سه سنجاب کوچک و یک روباه که در باغش زندگی میکنند و گربه اش . صبح نخستین کارش غذا بردن برای سنجاب ها و روباه و گربه است و بعد میرود تا در دادگاهی از مظلومی دفاع کند یا در تظاهراتی بنفع کودکان ستمدیده شرکت نماید و اگر در سفر باشد حتما زنگ میزند که کسی غذای سنجاب ها و روباه و گربه را برساند. بجز این مشغله ها سرپرستی دختر هنرمند(نقاش) بیمارش نیز بر عهده اوست. بارها اتفاق افتاده که دیدم در نیمه شب در حال گریستن است چرا که در دادگاهی موفق نشده دفاعی موثر از انسانی درمانده بکند یا کودکی را نجات دهد و یا جائی برای کسی که در خیابان میخوابد پیدا کند.
در طی این پانزده سال من هیچ کاری برای او نکرده ام ولی او فراوان چه از زاویه هنری به دلیل دانستن پنج زبان فارسی، انگلیسی، آلمانی،ژاپنی و فرانسه، و چه از زاویه اینکه من فراغتی برای نوشتن داشته باشم، و چه زوایای دیگر تامین جا و امکان زیستن و نیز یاری فراوان در نجات پسرم از جهنم بازداشتگاه تیف به من یاری رسانده.
یا این ماجرای رذیلانه از نقش رذالت و بیشرافتی پاک خواهد شد و یا سیمای زشت کسانی که به هیچ قاعده و قانونی جز پلیدیهای خود پایبند نیستند در روشنی قرار خواهد گرفت و نشان داده خواهد شد چه اهریمنانی نقاب فرشته بر چهره دارند و چه گندابی خود را دکان عطاران نامیده است و چه سامانه ای میخواهد مثلا زمام سرنوشت ملتی را در دست گیرد. همچنین این فرصتی است تا بعنوان یک نویسنده و شاعر در حد توان برخی از زوایای زندگی این زن شریف را بازگو کنم و بنویسم وقلب پاکیزه ای را که مطلقا تاکید میکنم مطلقا برای دیگران میتپد و همیشه مرا به حیرت واداشته و شرمنده ام کرده به دیگران نیز معرفی کنم.
من نه برای بلیند مکنزی بلکه برای این قلب نجیب و
انسانی است که خشمگینم و با تمام نفرت آب دهان خود را به چهره
آزارندگان او پرتاب میکنم و به آنها میگویم فارغ از هر داوری در
این محکمه یا آن محکمه مطمئن باشید داوری مردم در باره هرکس برترین
داوریهاست و داوری خواهید شد و اطمینان دارم ناجوانمردی و بی صفتی
نسبت به این انسان شریف هرچه بیشتر شمارا به گندیدگی ایدئولوژیک و
سیاسی و انسانی دچار خواهد کرد. شک نکنید.
________________________________________________________ توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد