مقاله

 

 

تاریخ انتشار :23.11.2015

ایرانیهای مقیم خارج کشور به محض ورود به ایران در تیررس نیروهای امنیتی قرار می گیرند


 

ایرانیان مقیم خارج به محض ورود به کشور از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مورد بازخواست و از برخی از این شهروندان ایرانی درخواست می‌کند تا با آن‌ها همکاری امنیتی داشته باشند وگرنه بازداشت می شوند.

این موضوع از زبان برخی از شهروندانی که ملیت ایرانی دارند و در خارج از کشور اقامت دارند، بارها شنیده شده که در زمان سفر به ایران به قصد دیدار خانواده‌هایشان، نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات سراغ آن‌ها رفته و پیشنهاد همکاری با وزارتخانه متبوعشان را داده‌اند. «حمید بابایى» یکی از این شهروندان ایرانی است که در این گزارش به پرونده او پرداخته می‌شود.



همسر حمید بابایی، دانشجوی زندانی: برگشتیم ایران و گرفتار شدیم

فرشته قاضی - روزانلاین : شش سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی حکمی است که قاضی صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برای حمید بابایی، دانشجوی دوره دکترای دانشگاه لیژ بلژیک صادر کرده؛ حکمی که همسر این دانشجو که حالا دیگر زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین است می گوید پاسخ وزارت اطلاعات به رد درخواست همکاری با این وزارتخانه از سوی همسرش است.

کبری پارساجو، همسر حمید بابایی در مصاحبه با "روز" می گوید که او و همسرش برای دیدار خانواده و اقوام به ایران سفر کرده بودندکه همسرش به وزارت اطلاعات احضار شد و از او خواستند با وزارت اطلاعات همکاری کند اما او نپذیرفت و اکنون بیش از ۷ ماه است که زندانی و متهم به همکاری با دول متخاصم شده است.

حمید بابایی و همسرش، از سال ۸۸ دانشجوی دوره دکترا در بلژیک بودند. آنها مرداد ماه امسال برای دیدار با خانواده های خود به ایران بازگشتند وگرفتار شدند. کبری پارساجو می گوید: چطور صحبت از رافت اسلامی می کنند؟ چطور می گویند ایرانیانی که فعالیت سیاسی علیه کشور نداشته اند برگردند و مشکلی متوجه آنها نیست؟ مگر من و همسرم چه کرده بودیم که اینطور زندگی ما را بر هم ریخته و ۶ سال زندان به همسرم داده اند؟ چرا؟ چون او نمی خواست با دستگاه اطلاعاتی همکاری کند و فقط دنبال درس و علم بود؟

خانم بابایی، در حال حاضر وضعیت همسرتان به چه صورتی است؟

همسرم در بند ۳۵۰ زندان اوین است و الان نزدیک ۷ ماه شده که او را بدون هیچ دلیلی بازداشت کرده اند واتهاماتی نسبت داده اند که هیچ کدام نه اثبات شده و نه اعترافی وجود دارد و.. الان هم که به دلیل اطلاع رسانی، اجازه ملاقات حضوری به ما نمی دهند.

چه اتهاماتی؟

اتهام ارتباط با دول متخاصم که بابت همین اتهام هم قاضی صلواتی ۶ سال تعزیری و ۴ سال تعلیقی حکم داده.

گفتید به دلیل اطلاع رسانی، اجازه ملاقات حضوری نمی دهند؟

بله. چون به من گفته بودند با رسانه ها صحبت نکن ملاقات حضوری را قطع کرده اند. قبل از دادگاه با همسرم ملاقات حضوری داشتم. در بند ۳۵۰ اینطور است که برای ملاقات حضوری باید از معاون دادستان نامه گرفت ولی وقتی حکم آمد و من شروع کردم به اطلاع رسانی بعد که درخواست ملاقات حضوری دادم معاون دادستان گفت چون با رسانه ها صحبت کرده ای ملاقات حضوری نمی دهیم.

ممکن است بگویید همسرتان چرا و به چه دلیلی بازداشت شد؟

ما حدود سه سال بود که در بلژیک دوره دکترا می خواندیم. در این مدت هم اصلا مسافرت به ایران نداشتیم. تعطیلات را به نحوی در کشورهای دیگر بودیم. چون من با خانواده همسرم مشکل داشتم ایران نمی آمدیم اما همسرم خیلی دلتنگی می کرد و دوست داشت سفری به ایران بکنیم. یک بازه ده روزه ای را در نظر گرفتیم و همسرم بلیط گرفت و آمدیم ایران. به هیچ عنوان تصور هم نمی کردیم چنین اتفاقی بیفتد. برای ده روز آمدیم خانواده هایمان را ببینیم و برویم. ۵ روز بعد از آمدن ما به ایران بود که با یک شماره ناشناسی با موبایل همسرم تماس گرفتند و از او خواستند به در مراجعین وزارت اطلاعات در تهران مراجعه کند. گفتند صحبت هایی داریم. ما پرسیدیم چه صحبتی؟ گفتند سئوال و جواب ساده است. همسرم رفت و از او درباره فعالیت هایش در خارج از کشور پرسیده بودند، مثلا اینکه شما در تحصنی جایی شرکت کرده اید؟ جلو سفارت چند بار شلوغ شده و عده ای شرکت کردند شما هم بودید؟ همسرم گفته بود نه ما نبوده ایم و سرمان به درس گرم است. به همسرم گفته بودند یکسری افرادی هستند که با ما همکاری می کنند و گزارش هایی از فعالیت های گروههای مخالف ایران برای ما تهیه می کنند. در بلژیک قسمت فرانسوی زبان کسی که با ما همکاری میکرده به ایران برگشته و حالا می خواهیم شما جای او با ما همکاری کنید در مقابل ما هم وقتی به ایران برگردید کمک میکنیم شما و خانم تان عضو هیات علمی دانشگاه شوید و.. همسر من موافقت نکرده و گفته بود من در کارهای سیاسی دخالتی ندارم و چنین کاری نمی کنم. بعد برگشت و دیگر تماسی نبود تا وقتی رفتیم فرودگاه، گفتند همسرم ممنوع الخروج است. پرسیدیم چرا؟ گفتند شاید تشابه اسمی باشد، ما اطلاعی نداریم از اداره گذرنامه پی گیری کنید. ما برگشتیم خانه پدر من و به ما از وزارت اطلاعات زنگ زدند و احضار کردند. من و همسرم با هم رفتیم که مرا راه ندادند و بیرون منتظر ماندم. گفتند دو ساعت دیگر همسرتان می آید. من نشستم بیرون و حدود ۵ تا ۶ ساعت گذشت، شب شده بود همسرم نیامد. دوباره سئوال کردم گفتند همسرتان فحش داده و بی ادبی کرده برای همین امشب را اینجا می ماند. فردا ساعت ۸ بیاید دنبال او. صبح ساعت ۸ رفتم و گفتند اورا به زندان اوین منتقل کرده ایم. هر چی پرسیدم گفتند نمی توانیم توضیحی بدهیم. رفتم زندان اوین، گفتند چنین فردی با این مشخصات نداریم. تا ۱۲-۱۳ روز بدین منوال بود و من اصلا نمی دانستم همسرم کجاست. می رفتم اوین می گفتند نیست، می رفتم در وزارت جوابی نمی دادند تا اینکه خودشان تماس گرفتند و خودم را به وزارت اطلاعات احضار کردند.

شما را به چه دلیلی احضار کردند؟ از شما چه می خواستند؟

پرسیدند در بلژیک چه می کنید؟مسافرت می رفتید و می آمدید چه می کردید؟ گفتم نه ما فقط یکبار سال ۸۸ رفتیم و الان آمده ایم. سفر و رفت و آمدی نبوده. الان هم که شما باعث شدید ما پروازمان را از دست بدهیم. گفتند تقصیر همسرت است و ما ترتیبی می دهیم شما با ایشان صحبت کنید و از او بخواهید لجبازی نکند. تا شما هم بتوانید سراغ درس و زندگی تان برگردید.

منظورشان از لجبازی چه بود و دقیقا چه می خواستند؟

از آنها پرسیدم که شما دقیقا از ما چه می خواهید؟ گفتند ما مدرک داریم که شما در بلژیک جاسوس بودید و در رفت و آمدهایی که داشتید جاسوسی می کردید. بعد اسم چند سازمان جاسوسی و چند کشور را آوردند که من اصلا اسم این سازمان ها را هیچ وقت نشنیده بودم. گفتم ما سرمان به درس مان گرم بود، شما بروید در اینترنت تعداد مقاله هایی را که ما چاپ کردیم ببینید؛ هم مقاله هایی که من و هم مقاله هایی که همسرم چاپ کرده در زمینه رشته و کار خودمان. ما اصلا وقت دیگری نداشتیم.بعد هم ما سفر پی در پی نداشتیم یکبار ۸۸ رفتیم و حالا آمده ایم. بعد گفتند بنویس که با همسرت همکاری داشتی. گفتم من اصلا بنویسم همکاری. خب اصلا همکاری چی؟ جاسوسی چی؟ گفتند اصلا ننویسید نیازی نیست و ما همه چیز را می دانیم و مدرک داریم و همه زندگی شما را می دانیم. بعد گفتند ما حتی می دانیم شما کدام رستوران می رفتید چه می کردید حجاب نداشتید و.. گفتم ربطی به شما ندارد چه نوع لباسی پوشیدم یا چه کرده ام. فقط به خودم و همسرم مربوط است. تهدید کردند که بازداشت ام می کنند اما بازداشت نکردند.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

رفتم برای پی گیری به دادسرای شهید مقدس در اوین و تقاضای ملاقات با همسرم را دادم. بازپرس گفت همسرت نمی خواهد با شما ملاقات کند. بعد گفتند که شما برو سراغ درس و زندگی خودت، همسرت یک هفته دیگر آزاد می شود و برمیگردد. من رفتم بلیط رزو کردم و برگشتم بلژیک. انتظار داشتم همسرم هم بیاید برای او هم بلیط رزرو کرده بودم که بعد متوجه شدم او را برده اند بند ۳۵۰ به جای آزاد کردن و پرونده را فرستاده اند پیش قاضی صلواتی. برای همین دوباره برگشتم ایران. در اولین ملاقاتی که دادند از همسرم پرسیدم چرا اینطور می کنند. متوجه شدم که بازجوی همسرم به او گفته ما توانایی هر کاری را داریم و می توانیم کاری کنیم که نتوانی برگردی و درست را ادامه بدهی و کاری می کنیم زندگی خصوصی ات هم از هم بپاشد و.. بعد رفتم پیش آقای صلواتی که درباره پرونده همسرم بپرسم. گفتم ارتباط با دولت های متخاصم یعنی چی؟ همسر من با چه دولتی ارتباط داشته و چه جاسوسی کرده؟ در وزارت اطلاعات یکسری کشورها را اسم برده بودند مثلا امریکا، اسرائیل، روسیه و بلژیک و گروههای مخالف نظام و.. قاضی صلواتی گفت برای شما نمی توانیم توضیح دهیم و برای وکیل توضیح می دهیم. گفتم خب من وکیل می گیرم برای همسرم. گفت نه وکیلی که شما بگیرید را قبول نداریم و خودمان برای همسرتان وکیل گرفته ایم. بعد یک شماره ای به من دادند و گفتند ایشان وکیل همسرتان هستند و با ایشان هماهنگ کنید.

از خودم هم پرسید که شما رفتی بلژیک با چه کسانی درارتباط بودی و.. گفتم من یک کنفرانسی داشتم همان را انجام دادم و برگشتم ایران و با کسی ارتباطی نداشتم. با وکیل تسخیری که گفته بودند تماس گرفتم اول خیلی خوب برخورد کرد، خیلی محترم و مثل کسی که می خواهد به ما کمک کند. مدام می گفت کاش با اینها راه می آمدید و همسرتان بداخلاقی نمی کرد. بعد می گفت به هیچ عنوان با رسانه ها صحبت نکنید چون اگر صحبتی بکنید هر کاری از دست شان بر می آید، می برند اعدام می کنند.فکر میکنید کسانی که اعدام کردند چه کرده بودند و.. من خیلی ترسیده بودم و جرات نمی کردم حرفی بزنم. وکیل می گفت اگر تا روز دادگاه با جایی حرفی نزنید و اطلاع رسانی نکنید روز دادگاه همسرت را آزاد می کنند چون پرونده اش را مطالعه کرده ام و هیچی ندارد. یکسری اتهاماتی است که به همه نسبت می دهند و اثبات نشده است و.. اما اگر با رسانه ها حرف بزنید به همسرتان حبس می دهند. چند روز قبل از دادگاه هم وکیل با همسرم دیدار داشته و اصلا درباره پرونده حرف نزده بود، از همسرم پرسیده بود که جبهه گیری سیاسی شما چی است و به کدام گروه نزدیک هستید و یا کسی را خارج از کشور دارید که خبرتان را رسانه ای کرده باشد؟ همسرم گفته بود که ما اصلا جبهه گیری سیاسی نداریم، بی تفاوت به مسائل نیستیم اما اینقدر درگیر درس هستیم که فرصت نمی کنیم وارد مسائل سیاسی شویم و کسی را هم خارج از کشور نداریم.

دادگاه به چه صورتی بود؟

در دادگاه که ۱۲ دقیقه بیشتر نبود وکیل کاملا سکوت کرده بود. بعد که دستبند زدند به همسرم که به زندان برگردانند اجازه دادند من هم وارد شوم و قاضی اتهاماتی را که به همسرم زده بودند برای من هم خواند که شما طی سفرهای متعددی که به ایران داشتید جاسوسی می کردید. اجازه نمی داد من حرف بزنم و بگویم سفری نداشتیم و اصلا چه اطلاعاتی ما می توانستیم بدهیم و جاسوسی کنیم. بعد گفت تو باز رفتی بلژیک و اطلاعات دادی و با عفو بین الملل دیدار داشتی و.. اجازه نمی داد من حرف بزنم. شماره تلفن مرا گرفت و گفت منتظر تماس باشید. بعد به کسانی که آنجا بودند، نمیدانم نیروهای اطلاعاتی بودند یا چی، می گفت چرا این برای خودش آزاد می گردد و..

اینها را قاضی صلواتی می گفت؟

بله تهدید می کرد و می گفت منتظر تماس باشید. شما هم باید بازداشت شوید. بلژیک با چه کسانی جلسه داشتی و.. مرا بازداشت نکردند اما قاضی صلواتی گفت شما برو از وزارت اطلاعات تماس می گیرند و بازجویی می کنند و باید پاسخ دهی رفتی چکار کردی و...

تماس گرفتند؟

نه هنوز تماس نگرفتند ولی گفتند پاسپورت ام را بگیرند. بعد حکم همسرم آمد من خیلی شوکه شدم که چطور برای اتهاماتی که هیچ مدرک و اعترافی نیست حکم صادر کرده اند. باور کنید اتهاماتی که می گفتند من فکر می کردم دارند ما را می ترسانند. اینقدر مسخره بود که من در دادگاه احساس می کردم شوخی است نمی توانم باور کنم چنین کارهایی را اینطور می توانند به کسی نسبت دهند. آخر ما که دانشجو بودیم به چه چیزی دسترسی داشتیم که جاسوسی کنیم؟ توی دادگاه حتی توضیح ندادند که محتوایی که جاسوسی کردیم چی است و اصلا برای کجا جاسوسی کردیم. بدون هیچ مدرکی و بدون هیچ اعترافی، اتهامات را خواندند و بعد حکم را صادر کردند.

یعنی شما و همسرتان هیچ نوع فعالیت سیاسی نداشتید و در هیچ تحصن و گردهمایی هم شرکت نکرده بودید و از همسرتان خواسته بودند با وزارت اطلاعات همکاری کند؟

بله ما فقط سرمان به درس و کار خودمان بود. اصلا توی مسائل سیاسی نبودیم. تنها مشکل این بود که من چون دانشگاه آزاد بروکسل درس می خوانم دانشگاه من دقیقا چسبیده به سفارت ایران است و من و همسرم برای کلاس های فرانسه هم به آنجا خیلی رفت و آمد داشتیم. آنجا دوربین است، مطمئنا چهره ما را در رفت و آمد ها دیده اند و بعد درباره تحصن و این چیزها از همسرم پرسیده بودند که او هم گفته بود در هیچ تحصنی شرکت نداشتیم.

چه نوع همکاری از همسر شما می خواستند؟

به همسر من گفته بودند در بخش فرانسوی زبان یک نفر را داشتیم که الان برگشته ایران. حالا من نمیدانم به چه دلیلی برگشته و چطور. گفتند بورسیه ایران هم نبوده و با وزارت اطلاعات همکاری می کرده و درباره ایرانیان بلژیک اطلاعات به آنها می داده. از همسر من هم می خواستند جای او، اینکار را بکند.

چرا همسر شما؟ شما گفتید هیچ فعالیت سیاسی نداشتید و از همسرتان خواسته اند از ایرانیان بلژیک جاسوسی کند. چرا همسر شما را برای چنین موردی انتخاب کرده اند؟

الان من می بینم خیلی ها می گویند راحت می توانستند از کسانی که بورسیه ایران هستند استفاده کنند. اما فکر می کنم اینطور نیست و همه راحت اعتماد نمی کنند. همسر من بورسیه ایران نبود. ظاهر خیلی مقبولی داشت و در دانشگاه و تعداد ایرانیانی که دور و بر ما بودند خیلی به او اعتماد داشتند. می دانستند فقط سرش به درس و کار خودش است و اصلا توی مسائل سیاسی نیست و.. در بلژیک هم تعداد دانشجویان ایرانی کم است اما تعداد ایرانیان و مخالفان حکومت ایران زیاد است. من نمیدانم شاید به کسان دیگری هم پیشنهاد داده و قبول کرده یا نکرده اند. نمیدانم. ولی الان همسر من که در بند ۳۵۰ است. میدانیم که در این بند تعدادی از دانشجویان به خاطر لجبازی در زندان هستند و خانواده هایشان رسانه ای نکرده اند می ترسند. وکیل به خود من گفت اگر با رسانه ها صحبت کنی یکبار صبح از خواب بیدار می شوی می بینی همسرت را اعدام کرده اند. خب خانواده ها می ترسند می گویند حبس را می توانیم تحمل کنیم اما اعدام؟ باور کنید من هم می ترسم تمام وجودم پر از استرس است که نکند یکباره اعدام کنند.

یعنی دانشجویان دیگری هم در شرایط همسر شما در بند ۳۵۰ هستند؟

من وقتی می روم ملاقات همسرم اسم می آورد که فلانی و بهمانی اینجا هستند شرایط شان مثل من است. حالا طرف ممکن است یک صحبتی کرده باشد یا با رسانه ای یک حرفی زده باشد و برگشته و الان اوین است و خانواده ها می ترسند حرف بزنند. الان دو مورد را همسرم می گوید. یکی حکم ۸ سال گرفته. خانواده ها را ترسانده اند که حرف نزنند. خود وکیل به ما می گفت اینها هر کاری از دست شان بر می آید، صحبتی نکنید ممکن است بروید ملاقات و خبر اعدام همسرتان را بشنوید. مرا خیلی ترسانده بودند. من الان دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم. بارها دروغ گفتند بارها گفتند در دادگاه تبرئه می شود. اما چی شد؟ من هنوز منتظرم که زنگ خانه به صدا درآید و همسرم بیاید، هنوز منتظرم اینها همه دروغ باشد.. همسرم هم شوکه است که چی شد زندگی ما دچار چنین مشکلی شد. ما شوکه ایم که چطور سر لجبازی و اینکه می نمی خواهیم طبق خواست اینها رفتار کنیم چنین مشکلی برای ما ایجاد کردند. ما هنوز توی شوک هستیم، هنوز فکر می کنیم همه اینها دروغ است و واقعیت ندارند.

در این مدت نوع برخوردها با همسرتان چطور بوده؟ برای تن دادن به همکاری با وزارت اطلاعات یا اعتراف به جاسوسی شکنجه شده اند؟

شکنجه جسمی نبوده ولی شکنجه روحی کرده اند. مثلا یک مورد شکنجه روحی شان این بوده که به همسرم من نگفته بودند که به جاسوسی اعتراف کن. گفته بودند ما می دانیم جاسوسی نکرده ای و کاش همکاری می کردی. دو بازجو بوده که یکی خودش را صمیمی نشان می داده و بازجوی دیگر خیلی بداخلاق بوده. بازجوی اولی گفته همه ما می دانیم جاسوسی نکردی و این چیزها برای ما مهم نیست. مهم این است که بدانیم چرا مخالفت می کنی با خواسته ما چون خواسته ما، خواسته سختی نبود و به راحتی می توانستی انجام دهی ولی وقتی مخالفت کردی شک کرده ایم که چرا اینطور با کشور خودت لجبازی میکنی. همسر من تعریف می کرد که این چنین حرف هایی می زند و بازجوی دیگر می آید و می گوید اسم و فامیلی همسرت این است؟ ایشان تقاضای طلاق غیابی کرده و یک برگه هم از تقاضا دست ما است و زندگی ات هم از هم پاشید و.. ما تماس تلفنی هم آن مقطع نداشتیم و همسرم می گفت من فکر کردم شاید تو را شکنجه داده اند و مجبور شده ای یا به خاطر درس ات خواستی بروی و.. همسرم می گفت من در انفرادی بودم مدام فکر می کردم چرا ترکم کرده ای. روزی که همسرم را دیدم خیلی لاغر شده بود و مدام گریه می کرد. می گفت نرفتی؟ گفتم چرا رفتم بلژیک و برگشتم. بازجوی همسرم مدام پشت تلفن به من می گفت شما برو سراغ درس و زندگی خودت و..

الان برای حکم همسرتان درخواست تجدید نظر کرده اید؟

بله خود همسرم اعتراض کرده. از این آقای وکیل تسخیری هم دیگر استفاده نکردیم چون او هم ما را به نوعی فریب داد. فامیلی اش آقای غفاری بود و اسم کوچک اش را نمی دانم و فقط یک شماره موبایل قاضی صلواتی داده بود که این وکیل همسرت است. ما دیگر حس می کردیم او هم از نیروهای اطلاعاتی خودشان است چون با من که تماس می گرفت مدام از من و از زندگی خصوصی من سئوال می کرد من حتی به ایشان گفتم که قبل از دادگاه کاش همسرم بتواند با وثیقه بیاید بیرون یا دادگاه عقب بیفتد ما بتوانیم این یکسال از درس مان مانده را تمام کنیم. با وثیقه بیاید بیرون درسمان را تمام کنیم چون نه فقط زندگی الان بلکه زندگی آینده ما را هم دارند خراب می کنند و ما هر دو داریم درس و زندگی مان را از دست می دهیم. وکیل گفت که شما پول وثیقه را از کجا تامین میکنید؟ گفتم خانواده ام یا فامیل کمک می کنند. گفت نه همسرت آزاد می شود و اصلا به وثیقه نمی کشد و.. بعد خیلی راحت با من تماس گرفت و گفت ۶ سال حبس. در تمام آن مدت هم همه تلاش او این بود که من هیچ حرفی نزنم، با رسانه ای مصاحبه نکنم و مدام مرا می ترساند که همسرت را اعدام می کنند و..

الان که مصاحبه می کنید نمی ترسید مشکل بیشتری پیش بیاید؟

حرف من این است که چرا حق من و همسرم اینطور باید ضایع شود؟ الان دکترای من رفت، دکترای همسرم رفت. همسرم زندان است و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم. تصمیم گرفتم دیگر حرف بزنم و پای عواقب اش می ایستم و فقط نگران همسرم هستم.

وضعیت تحصیلی تان چطور شد گفتید دکترای شما و همسرتان رفت؟

همسر من اسیستان بود و حقوقی می گرفت، درآمدی داشت آن قطع شد. اگر چند ماهی نباشیم دکترای ما مدتی تعلیق و بعد کنسل می شود. الان برای من و همسرم این اتفاق افتاد و خیلی راحت با زندگی ما بازی کردند. کسانی که اینکار را کردند و این اتهامات را زدند چطور دم از رافت اسلامی می زنند. ما دفقط یکسال از درس مان مانده بود. همسرم داشت پایان نامه اش را می نوشت حتی نگذاشتند با وثیقه سنگین آزاد کنند و بگذارند درس مان را تمام کنیم. هم زندگی حال ما را خراب کردند هم آینده ما را به فنا دادند چون همسرم آزاد هم شود نمی دانیم چه باید بکنیم.

الان قصد دارید چه بکنید خانم بابایی؟

من تنها چیزی که به ذهنم رسیده این است که از من خواسته بودند با رسانه ها صحبت نکنم تا او را قانع کنند همکاری کند. به من گفته بودند صحبتی با رسانه ها نکن تا او را آزاد کنیم. از وکیل خواسته بودند به من بگوید اگر با رسانه ها صحبت بکنم همسرم را اعدام می کنند و.. اینقدر این مدت به ما دروغ گفتند برخلاف آن رافت اسلامی که می گویند من می خواهم همه جا صحبت کنم و همه را آگاه کنم که چه می گذرد. حتی به بهای اینکه مرا هم زندانی کنند. اگر همسرمن کاری کرده بود یا من کاری کرده بودم می گفتم باشد ۶ سال را تحمل می کنم اما می بینم به این راحتی همسرم را گروگان می گیرند و زندگی ام را اینطور به هم می ریزند تنها کاری که از دست من بر می آید این است که حرف بزنم و اطلاع رسانی کنم. این همه تبلیغات که می کنند ایرانیان خارج از کشوربرگردید و مشکلی نیست و.. حالا ما برگشتیم چی شد؟ اینکار را با ما کردند. ما را بد زدند. این رفتار درستی با نخبه های کشور نیست. همسر من دانشگاه شریف بوده فوق لیسانس از علم و صنعت با معدل خیلی بالایی گرفته که توانسته بورس بگیرد. من المپیاد شیمی رتبه دوم بود. فقط به درس فکر می کردیم و.. توی وزارت اطلاعات خیلی راحت به ما گفتند علم شما به درد کشور نمی خورد. می گویند ایرانیان خارج از کشور به شرطی که جاسوسی نکرده و خود را نفروخته باشند برگردند ایران و.. خب با این وضعیتی که برای ما پیش آمده خیلی راحت است برای اینها که اتهام بزنند و بگویند جاسوسی کرده اید. ما مگر چکار کردیم؟ خیلی راحت گفتند جاسوسی کردید. اول گفتند تحصن راه انداختید جلوی در سفارت.هر اتهامی که دوست داشته باشند به آدم نسبت می دهند. ما همیشه در زندگی مان درس می خواندیم فکر می کردیم همه چیز براساس نظم و قانون است و وقتی کاری نکرده ایم می گوییم کاری نکرده ایم و آنها هم وقتی نه مدرکی است نه چیزی، می گویند شما هیچ کاری نکرده اید ولی راحت اتهام زدند. به قول خودشان هر کاری بخواهند می کنند. این حرفی است که من از زبان تک تک شان شنیده ام. یکبار در وزارت اطلاعات به من این حرف را زدند یکبار هم معاون دادستان، آقای خدابخشی به من گفت که ما هر کاری دلمان بخواهد می کنیم. یعنی اینکه می گویند برگردید ایران و یکی شان گفته برگردید ایران نهایت دو سه سال می روید زندان. دیگری می گوید کسی که به بیگانگان خدمت نکرده و.. برگرده و.. فکر میکنید برای اینها سخت است اتهام زدن؟

طرح نهادهای امنیتی و قضایی به نتیجه رسید ؛ شکست برنامه جذب ایرانیان خارج از کشور

مریم کاشانی در روزآنلاین می نویسد : حسن روحانی چند روز پیش در جمع کسانی که "جوانان نخبه کشور" نامگذاری شده بودند، ضمن تاکید بر استفاده از نخبگان حاضر در داخل کشور گفت: "باید با برنامه‌ریزی و عمل، زمینه جلب و جذب نخبگانی را که از کشور مهاجرت کرده‌اند، فراهم آوریم."

در سالهای گذشته و حتی پیش از آغاز به کار دولت روحانی، مسئولان اجرایی کشور خواستار بازگشت ایرانیان خارج کشور می شدند. از نظر این مسئولان، ایرانیان خارج کشور که سرمایه مالی هنگفتی دارند، در اولویت قرار دارند. پس از آنان نخبگان و تحصیلکردگان هستند که در بحران "فرار مغزها" از کشور خارج شده و دیگر برنگشته اند. سردبیر روزنامه راستگرای رسالت در اواخر سال ۱۳۸۹ طی یادداشتی درباره ضرورت بازگشت ایرانیان خارج از کشور، این نگرش درون حکومتی را به خوبی ترسیم کرد. او نوشته بود: "بیش از ۵۰۰ موسسه علمی و فرهنگی و اقتصادی فعال به نام ایرانیان مقیم خارج کشور ثبت شده است. در این موسسات عناصر نخبه‌ای وجود دارند که میخواهند خدمتی به مردم خود بکنند. ثروت ایرانیان مقیم خارج کشور با بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. بسیاری از چهره‌های علمی معتبر جهان در مراكز علمی و در رشته‌های گوناگون را ایرانیان تشكیل می دهند كه شهرت جهانی دارند امروز كه كشور در مسیر پیشرفت و ترقی و خدمت بی منت به مردم قرار دارد، بسیاری از ایرانیان مقیم خارج میخواهند در خدمت به مردم و پیشرفت كشور سهیم باشند. دولت باید با ارتباط معقول و منطقی با ایرانیان خارج كشور زمینه‌های این خدمت و همكاری را مهیا كند."

نگاه کاسبکارانه به ایرانیان خارج کشور، در این سالها نتیجه ای نداشت و زمینه بازگشت آنان فراهم نشد. در این میان اخباری هم که از برخوردهای امنیتی انجام شده با ایرانیان بازگشته به وطن منتشر شد، اقدامات دولت را بی اثر کرد.

برای نمونه بازداشت و حبس گروهی از چهره های دانشگاهی در این سالها، همچون رامین جهانبگلو، آرش علایی، کامیار علایی، امید کوکبی و حمید بابایی نشان می داد که خطر بازگشت به ایران حتی برای استادان دانشگاه و دانشجویان نیز وجود دارد.

پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری ایران، آنچنان که در ایران مرسوم است، وعده فراهم کردن زمینه بازگشت ایرانیان خارج از کشور نیز مطرح شد. و با توجه به پایگاه رای دهندگان به روحانی وعده هایی درباره حل مشکلات ایرانیان منتقد و معترض خارج از کشور نیز داده شد. او حتی یکبار گفته بود: "راه را برای کسانی که خواهان بازگشت و وحدت هستند هموار کنیم." و اینکه "باید کمک کنیم از مشکلات و اختلافات عبور کنیم و مشکل را افزون نکنیم. یعنی آنها که آماده‌ی بازگشت هستند راهشان را تسهیل کنیم؛ چون توبه برای همه است."

گرچه این سخنان مورد استقبال ایرانیان منقد خارج از کشور قرار نگرفت، اما حتی همین اظهارات نیز رضایت نهادهای قضایی و امنیتی را در پی نداشت. وزارت اطلاعات "کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور" را تشکیل داد که با نماینده وزارت خارجه جلساتی مشترک را برگزار می کردند و ایمیلی اعلام شد تا کسانی که خواستار بازگشت هستند، وضعیت خود را استعلام کنند.

وزیر اطلاعات نیز اظهاراتی درباره بازگشت ایرانیان خارج از کشور در ابتدای وزارت خود مطرح کرده بود که بعد ازواکنشهای شدید محافظه کاران، ترجیح داد که سکوت کند.

در این ماه ها چند تن از چهره های سیاسی نزدیک به اصلاح طلبان هم که به ایران بازگشته بودند، دستگیر و زندانی شدند و سخنگوی قوه قضائیه از محاکمه غیابی گروهی دیگر از ناراضیان خارج از کشور خبر داد.

به این ترتیب به نظر می رسد که برنامه دولت روحانی برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور، شکست خورده باشد. چند روز پیش سایت راستگرای پارس در گزارشی با عنوان "چگونه روند ورود فتنه گران به داخل كشور متوقف شد؟"نوشت: "بعد از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۳، برخي فتنه گران كه از كشور گريخته بودند تلاش هاي بسياري كردند كه مجددا به داخل برگردند ليكن با عمليات وسيع قضايي و برخي نهادهاي مختلف نظام، عملا روند بازگشت آنها متوقف شد."

در این گزارش آمده بود: "جلساتي بين فتنه گران خارج نشين در مورد بازگشت به كشور صورت گرفت. در اين جلسات اطلاعات برخي سرشاخه هاي داخلي آنها نيز مورد بحث قرار گرفت در عين حال متاسفانه برخي از درون دستگاه اجرايي براي مساعد بودن شرايط جهت فعاليت مجدد آنها پالس هايي مثبت ارسال مي كردند."

نویسنده گزارش اضافه کرده بود: " فتنه گران كه تصور مي كردند فضاي عمومي و پشتيباني در دستگاه اجرايي دارند تصميم گرفتند در قالب چند لايه وارد كشور شوند.بر اساس اين تصميم، مقرر شد بستگان برخي مقامات عالي نظام كه در فتنه موثر بوده اند در ابتدا وارد شوند كه بعد از عدم برخورد و ريختن قبح ورود فتنه گران، ساير افراد نيز روند بازگشت را آغاز كنند."

در پایان این گزارش آمده بود: "بررسي هاي «پارس» نشان مي دهد دستگاه قضايي در اين زمينه تحت فشار بسياري قرار دارد ليكن با جمع بندي صورت گرفته و پشتيباني مسئولين ارشد قضايي، دادستاني و قضات با قاطعيت مضاعف به اين پرونده ها رسيدگي مي كنند."

سایت جرس در گزارشی که پانزدهم تیرماه درباره این موضوع منتشر شد، تاکید کرد که طرح روحانی برای بازگشت ایرانیان شکست خورده و راه بازگشت بسته شده است. همین گزارش در سایت راه دیگر نیز منتشر شد. سایت امنیتی بولتن نیوز در واکنش به این گزارش که آنرا به نقل از راه دیگر آورده بود، نوشت: "احکام دادگاه ها به معنای مخالفت با برنامه دولت برای بازگشت ایرانیان به وطن نیست."

بولتن نیوز تاکید داشت: "نویسنده راه دیگر و بخشی از مخالفان نظام باید توجه داشته باشند، که سیر پرونده و دادگاه عده ای محدود که در سال های ۸۸ یا قبل و بعد از آن، با فتنه جویی و اقدام علیه امنیت ملی و خلاف منافع کشور تحرکاتی داشته اند و یا با دشمن همکاری داشته و مشکلاتی ایجاد کرده اند را نباید به سرنوشت طیف گسترده ای از ایرانیان خارج کشور ربط دهند و نباید موضوع تلاش دولت روحانی و مسوولان نظام برای بازگشت ایرانیان خارج کشور را به معنای عفو افرادی ارزیابی کنند که اقدامات مختلفی علیه کشور و نظام داشته اند."

نویسنده این سایت اضافه کرده بود: "نباید عملکرد عده ای محدود که اخیرا به کشور وارد شده اند یا در خارج کشور هستند و محکوم شده اند، را به همه ایرانیان تعمیم دهند. این ظلم به کشور و هموطنان ایرانی در داخل و خارج کشور و وطن عزیزمان ایران است که تصور کنیم با همه به یک شکل برخورد خواهد شد و هر کس وارد کشور شود قرار است محکوم شود."

تلاش سایت بولتن نیوز برای جدا کردن حساب مخالفان و منتقدان سیاسی جمهوری اسلامی، در واقع تلاشی است که سالهاست برای تفکیک ایرانیان خارج از کشور انجام میشود. تحلیلگران معتقدند که هدف اصلی این تفکیک، آرزوی بازگشت سرمایه های مالی، بدون دردسرهای سیاسی است. طرحی که حداقل تا کنون نتیجه ای نداشته است.

تعداد دستگیر شدگان افزایش یافته ؛ دانشجویی که بازگشت و بازداشت شد
مادرش می گوید در ترکیه مشغول تحصیل بود اما مرخصی تحصیلی گرفت، به ایران بازگشت تا در ایران برای ادامه تحصیل اقدام کند و بازداشت شد؛ معصومه قلی زاده، فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی و از فعالین سابق دانشجویی این دانشگاه. او در ترکیه در حال ادامه تحصیل بود اما پس از بازگشت به ایران در ۳۱ اردیبهشت امسال بازداشت شد.

خانم حقیقی، مادر معصومه قلی زاده در مصاحبه با "روز" می گوید که دخترش را با حکم دادستانی در تهران بازداشت و به زندان مرکزی تبریز منتقل کرده اند: اتهام اش مشخص نیست، به ما چیزی نگفته اند. فقط گفته اند در ارتباط با یک سری فعالیت ها بوده. گفته اند در ارتباط با مسائل برخی از دانشجویان و در ارتباط با چند تا از بازداشتی هاچند پرسش و پاسخ است. من دلیل واقعی اش را نمی دانم،گفته اند باید سئوالاتی از او بشود و برای همین بازداشت اش کرده اند.

مادر معصومه قلی زاده می افزاید :" او فعالیتی نداشت، درس می خواند. در ترکیه دانشجو بود مرخصی تحصیلی گرفته و آمده بود ایران که در دانشگاه شرکت کند، اینجا هم شرکت کرد اما رتبه لازم را نیاورد.

خانواده این دانشجوی زندانی که ساکن تبریز هستند دو روز پیش موفق به ملاقات با فرزندشان در زندان مرکزی تبریز شده اند.مادرش می گوید: دو روز پیش ملاقات کردیم. خودش می گفت مطمئنا من هیچ کاری انجام نداده ام و بازداشت ام دلیلی ندارد. کار پرونده اش هم تمام شده و آرزو می کنم، شما هم دعا کنید، هر چه زودتر آزاد شود و بتواند به درس اش برسد.

معصومه قلی زاده به گفته مادرش از ناراحتی قلبی و بیماری تیروئید رنج می برد: از وقتی او را به تبریز منتقل کردند با مساعدت قاضی پرونده، داروهایش را به او داده اند. ازاین بابت خیلی خوشحال هستیم و امیدواریم حالا که کار پرونده اش هم تمام شده او را آزاد کنند.

معصومه قلی زاده تنها دانشجویی نیست که پس از بازگشت به ایران، بازداشت شده است. از مادر او درباره وعده ها و اظهارات برخی مقامات دولتی از جمله وزیر اطلاعات مبنی بر بازگشت ایرانیان خارج از کشور به کشور سئوال می کنم، می گوید: اجازه بدهید فعلا در این مورد حرفی نزنم. ما قصد نداشتیم رسانه ای کنیم تا مشکل معصومه بیشتر نشود و تبعاتش وضعیت او را بدتر نکند. ما امیدوارم هر چه زودتر قضیه فیصله پیدا کند.

حمید بابایی، دانشجوی دوره دکترای دانشگاه لیژ بلژیک هم مرداد ماه گذشته پس از بازگشت به ایران تحت بازجویی قرار گرفت و بازداشت شد. او متهم به ارتباط با دول متخاصم و به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم شده است. کبری پارساجو، همسر حمید بابایی پیشتر در مصاحبه با "روز" گفته بود: چطور صحبت از رافت اسلامی می کنند؟ چطور می گویند ایرانیانی که فعالیت سیاسی علیه کشور نداشته اند برگردند و مشکلی متوجه آنها نیست؟ مگر من و همسرم چه کرده بودیم که اینطور زندگی ما را بر هم ریخته و ۶ سال زندان به همسرم داده اند؟

حسین نورانی نژاد و سید سراج الدین میردامادی، دیگر افرادی هستند که پس از بازگشت به کشور ابتدا بازجویی و سپس بازداشت شده اند و در حال حاضر در بند ۲ الف سپاه زندانی اند. حسین نورانی نژاد هم در حال ادامه تحصیل در کشور استرالیا بود. این روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب اسفند ماه گذشته به کشور بازگشته بود و اول اردیبهشت ماه امسال بازداشت شد. پیشتر مادرش در مصاحبه با "روز" با اشاره به وعده های برخی مسئولان مبنی بر بازگشت ایرانیان به داخل کشور گفته بود: حسین برگشت، چه کردند؟ زندگی بچه مرا فنا می کنند که دیگران عبرت بگیرند و برنگردند؟ این درست است که بچه را از بغلش بگیرند و ببرند که به دیگران پیام دهند؟ خب پیام شان را بدهند راحت بگویند نیایید. چرا می گویند بیایید و کسی کاری به شما ندارد؟

سراج میردامادی هم روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب است که ساکن کشور فرانسه بود. او پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی به ایران بازگشت و پس از ماهها بازجویی، ۱۸ اردیبهشت ماه بازداشت شد. حسین میردامادی، پدر او به "روز" گفته است که با برخورد با فرزندش می خواهند به ایرانیان خارج از کشور پیام بدهند که به ایران بازنگردند:" قاضی صلواتی که خیلی تند و خشن رفتار می کند سراج را چنین تهدیدی کرده و گفته با تو چنان رفتاری می کنیم که هیچ کدام از ایرانیان هوس آمدن به ایران را نکنند. این حرفی بوده که قاضی صلواتی رسما به ایشان گفته. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. ما حرف های آقای روحانی را باور کنیم یا حرف های قاضی صلواتی را؟ چرا قاضی صلواتی که یک قاضی خشنی است باید سر کار باشد و چنین تهدیدی کند؟ این دوپهلو است، از این طرف آقای روحانی حرف های خوب می زند و می گوید که ایرانیان بیایند و از آن طرف قضایی سر کار هستند که نشان می دهد دستگاههای امنیتی هیچ همراه با سیاست های دولت آقای روحانی نیستند".

معاون وزیر خارجه: فقط ۳ تا ۵ در صد اپوزیسیون هستند ؛ با ورود ۹۵ درصد ایرانیان مشکل نداریم

فرشته قاضی - روزآنلاین : حسن قشقاوی، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در گفتگوی مفصلی با خبرگزاری ایسنا درباره وضعیت ایرانیان خارج از کشور و نحوه رفت و آمد آنها به ایران سخن گفته است.

قشقاوی درباره "تسهیل ورود ایرانیانی که پس از انقلاب از کشور مهاجرت کرده‌اند" به مصوبه شورای عالی امنیت ملی اشاره کرده و گفته: "این مصوبه گام بزرگی است که برداشته شده است و به واسطه آن هر ایرانی می‌تواند آزادانه به کشور رفت و آمد داشته باشد. بین 3 تا 5 درصد اپوزیسیون ایران هستند و ۹۵ درصد دیگر اگر مشکلی قضایی، جنایی، مالی و سیاسی نداشته باشند می‌توانند رفت و آمد کنند. این مصوبه ابلاغ و اجرایی شده است." او همچنین با تاکید بر اینکه "ما ممنوع الورود نداریم" اضافه کرد: "وزارت اطلاعات، قوه قضاییه و وزارت امور خارجه هیچ مشکلی با ورود و رفت و آمد ۹۵ درصد ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، ندارند."

سخنان معاون وزیر امور خارجه تنها چند روز پس از اظهارات جنجال‌برانگیز حسن روحانی در دانشگاه آزاد منتشر شد که نسبت به برخوردهایی که با استادان ایرانی خارج از کشور به هنگام ورود به ایران صورت می‌گیرد اعتراض کرده بود.

روحانی گفته بود: "نخبگان علمی سرمایه‌های معنوی هستند که حتی از سرمایه‌های مادی نسبت به عوامل محدود کننده آزادی و استقلال گریزان‌تر هستند، لذا باید فضایی را ایجاد کنیم که عالمان اساتید، اندیشمندان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور بتوانند، راحت‌تر به کشور تردد کنند و مشارکت علمی با مراکز دانشگاهی داخلی داشته باشند."

او با طرح این سوال که "چرا بعضی‌ها به خودشان اجازه می‌دهند خیلی راحت‌ با یک استاد دانشگاه که از خارج به داخل کشور می‌آید برخورد کنند؟"، تاکید کرده بود: "این عده از کجا و براساس کدام قانون چنین حق و اجازه‌ای را برای خودشان قایل می‌شوند. نباید با اساتید و عالمان که سرمایه‌های ماندگار کشور هستند، اینگونه برخورد کرد."

روحانی همچنین گفته بود: "چرا باور نمی‌کنیم که ایران متعلق به تمام ایرانیان جهان است. هر ایرانی در هر جای جهان به سهم خود مالک و صاحب این کشور است و اگر لازم است با کسی برخوردی هم صورت گیرد باید در چارچوب قانون و قانونی باشد."

تاکید مکرر مسئولان دولتی ایران بر تسهیل رفت و آمد ایرانیان خارج از کشور، تلاشی است که سال‌هاست برای جذب سرمایه‌های خارجی صورت می‌گیرد. با اینهمه نه در زمینه جذب استادان دانشگاه و نخبگان علمی و نه در زمینه جذب سرمایه‌های اقتصادی موفقیت قابل توجهی بدست نیامده است.

حسن قشقاوی قبل از عید نوروز طی گفتگویی با خبرنگاران اعلام کرده بود که مشکل ممنوع‌الورودی برای ایرانیان خارج از کشور وجود ندارد. او در آن زمان اما گفته بود: "۹۷ درصد از ایرانیان خارج از کشور اپوزیسیون نیستند و این افراد می توانند به راحتی برای ایام عید به ایران سفر کنند و تنها آن ۳ درصد هستند که مشکلاتی برای ورودشان به داخل وجود دارد که البته باید بگویم این افراد نیز به محض ورود پرونده قضایی برایشان تشکیل می شود اما ممنوع الورود نیستند چراکه ما مجازات ممنوع الورودی در قانون نداریم." او معتقد بود: "از آمار حدود ۵ میلیونی هموطنان ایرانی در خارج از کشور، حداکثر ۳ درصدشان جزو اپوزیسیون تلقی می‌شوند. همین آمار را هم با تسامح اعلام کرده‌اند وگرنه بیش از ۹۷ درصد ایرانیان خارج از کشور نه اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی هستند، نه عمل مجرمانه‌ای انجام داده‌اند، هرچند ممکن است مانند داخلی‌ها انتقادهایی هم داشته باشند."

معاون وزارت خارجه در اظهارات جدیدتر خود ۹۵درصد ایرانیان خارج از کشور را بدون مشکل دانسته است.

از سوی دیگر سید جواد قوام شهیدی، دبیر کل شورای عالی ایرانیان خارج از کشور در اوایل اسفندماه سال گذشتهاعلام کرد: "آمار دقیقی در خصوص ایرانیان خارج از کشور وجود ندارد. گفته می‌شود حدود چهار میلیون و ۵۰۰ هزار ایرانی در خارج ثبت شده‌اند، اما آماری تا هفت میلیون نفر از ایرانیان ساکن در خارج از کشور نیز ذکر می‌شود."

به این ترتیب و بر اساس آمار رسمی دولت جمهوری اسلامی بین دویست و پنجاه هزار تا سیصد و پنجاه هزار نفر از ایرانیان خارج کشور چنانچه به ایران بازگردند دچار مشکل خواهند بود و "به محض ورود پرونده قضایی برایشان تشکیل می شود."

در سال‌های اخیر تعداد زیادی از ایرانیانی که هیچ فعالیت سیاسی نداشته‌اند، پس از بازگشت به ایران دستگیر و زندانی شدند و کسی نیز در این‌باره پاسخگو نیست. نمونه مشخص این ماجرا پرونده امیدکوکبی، دانشجوی فیزیک ایرانی است که حتی بر اساس نظریه رسمی دیوان عالی کشور، حکم محکومیت او بدون توجه به مفاد قانونی صادر شده بود. امید کوکبی تنها یکی از چهره‌های دانشگاهی است که در سال‌های اخیر و پس از بازگشت به ایران دستگیر شده‌اند.

ماجرای دستگیری‌های دانشگاهیانی همچون رامین جهانبگلو، یحیی کیان تاج‌بخش، آرش علایی، کامیار علایی، حمید بابایی، احسان عبده تبریزی و تعدادی دیگری که در این سال‌ها دستگیر شده‌اند، نشان می‌دهد که ماجرای پنج درصد مشکل‌دار ایرانیان خارجی پیچیده‌تر از این حرف‌ها است.

به این تعداد باید ایرانیانی را هم که به دلیل داشتن تابعیت‌های دوگانه قربانی جدال دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی با کشورهای غربی می‌شوند، اضافه کرد. در سال‌های اخیر فعالیت در صفحه فیسبوک شخصی هم به جرایم مورد نظر نظام جمهوری اسلامی اضافه و برخی ایرانیان عضو فیسبوک، پس از بازگشت به ایران با حکم اعدام هم مواجه شده اند.

حسن روحانی پس از آغاز دوره ریاست‌جمهوری‌اش خواستار بازگشت همه ایرانیان به کشور شده و حتی "راه توبه" را هم باز گذاشته بود. این سخنان نه از سوی راستگرایان مورد استقبال قرار گرفت و نه مورد پسند ایرانیان خارج از کشور بود. با اینهمه تلاش برای بازگشت ایرانیان ادامه داشت.

چندی بعد وزارت اطلاعات "کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور" را تشکیل داد که با نماینده وزارت خارجه جلساتی مشترک را برگزار می‌کردند. از طرف این کمیته، آدرس ایمیلی عمومی اعلام شد تا کسانی که خواستار بازگشت به ایران هستند، وضعیت خود را استعلام کنند. بعدها گفته شد که ایرانیان خارج کشور نیاز به تهیه پاسپورت ایرانی ندارند و می‌توانند به محض ورود به کشور با ارائه سندی که ایرانی بودن آن‌ها را نشان دهد مجوز ورودبه کشور را دریافت کنند.

البته این تسهیلات ویژه موجب تغییری در جریان مهاجرت گسترده ایرانیان نشد. چندی پیش سایت افکارنیوز در گزارشی با عنوان "مهاجرت از ایران ؛ انگیزه یا بهانه؟!" با اشاره به عدم تمایل ایرانیان خارج کشور برای بازگشت به ایران، نوشته بود: "خیلی از آن‌هایی که پیش از مهاجرتشان داعیه وطن‌پرستی دارند هم بعد از آنکه چند صباحی در کشورهای خارجی زندگی کردند، فکر بازگشت را فراموش می‌کنند. از سوی دیگر یک ماجرای دیگر هم در تمام این سال‌ها اتفاق افتاد که باید با نگاهی دقیق‌تر به آن توجه کرد. در طول سالیانی که کشور با نوسانات شدید ارزی مواجه بود، خیلی‌ها انتظار داشتند که آمار مهاجرت کاهش یابد اما بر خلاف انتظار، شاهد آمار صعودی بودیم و نه تنها دانشجویان به فکر بازگشت نیافتادند که خیلی‌ها هم به جمعشان اضافه شدند."

 فرشته قاضی - روزانلاین

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد