مقاله

 

 

فرایند تبدیل انسان ، به عنصرایدئولوژیک !

hoshyaresmaeil@yahoo.com

 

انسان به طورعام ؛ از بدو تولد دارای یک شخصیت حقیقی بدون پیشوند و پسوند است . به سبب اجتماعی بودنش؛ درجریان رشد درهرجامعه ای ، شخصییت حقوقی اوهم شکل میگیرد . شخصیت حقیقی تابع هیچ عامل بیرونی نیست . اما شخصیت حقوقی را عوامل زیادی درشکل گیری آن دخیل هستند . از جمله : سلیقه ؛ علاقه ، استعداد ، امکانات ، اقتصاد ؛  شرایط فرهنگی وسیاسی خانواده و جامعه .....شکل گیری و رشد این شخصیت حقوقی بستگی به هرعاملی میتواند داشته باشد ؛ اما درنهایت تمامی این موارد ؛ درزیرمجموعه همان شخصیت حقیقی فرد معنا میگیرد .

 

شاید دلیل وجود پزشک خوب و پزشک بد درجامعه تابع همین قانون باشد. اینکه چرا هیتلرآن شد و خمینی این و...موضوعی درخورتوجه است . قتل زنجیره  ای ، آدمکش حرفه ای ، جنگ ، و تمامی اعمال ضد انسانی زمانی به راحتی توجیه وعملی میشود که شخصیت حقیقی انسان ازمبنا خارج میشود . ذهن آدمی کارگاه تولید فکر است که در منبعی به نام ضمیر ناخودآگاه ناخواسته ذخیره میشود .  ضمیر ناخود آگاه یک منبع اطلاعاتی قوی است .نمی تواند خوب را از بد و درست را از غلط تشخیص دهد ولی چنان قدرتی دارد که اگر از آن غافل شویم می تواند سرنوشت ما را بدست گرفته و آن را به هر جایی که دوست دارد ببرد.

 

هویت ایدئولوژیک که معمولا جای هویت انسانی را پرمیکند ازقدرت تخریبی بالایی برخورداراست. هویت ایدئولوژیک دریک پراتیک مشخص و مقدس شکل میگیرد . انسان ایدئولوژیک ، انسانی مطیع و فرمانبرداراست . ایدئولوژی ها رابطه ما با جهان را براساس عینکی تشکیل می دهند که در آن ما خود را و نیز شرایط اجتماعی، هم چنین روشی را درک می کنیم که ما را درون این شرایط به حرکت در می آورد ویا معنا میدهد . ایدئولوژی وسیله است؛ اما وقتی به هویت تبدیل شد آنوقت جایگاهی فراترازانسان و ارزشهای انسانی پیدا میکند وبعد کشتن و کشته شدن برایش تبدیل به لذت میشود و دردستگاه مذهبی ثواب !

 

جنگ  درونی و دوگانگی ذاتی انسان ، همیشه موجب رشد ( منفی یا مثبت ) است . به همین دلیل درداستانهای واقعی و اسطوره های تاریخی ؛ چهره های منفی توان تغییرجبهه داشته وداده اند و بالعکس ! مهمترین خصلت بازدارنده ایدئولوژی بستن این شکاف دردرون انسان است . مسخ شدگی و از خود بیگانگی و تبدیل انسان به چدن ؛ خشک و بی روح ...محتوای این هویت ایدئولوژیک درفرد است . هویت ایدئولوژیک قدرت کشف تضاد وحل تضاد را از درون انسان میگیرد و انسان را مشروط به بیرون از خودش میکند و مسخ رهبرو تفکریا کتاب ! ( حرکت روی پای رهبری)

 

مفهوم ایدئولوژی درعلوم اجتماعی بسیار بحث‌انگیز و ذهن گریزاست . می‌توان گفت ایدئولوژی به عبارتی مجموعه‌ای از باورها و ایده‌ها گفته می‌شود که به عنوان مرجعِ توجیهِ اعمال، رفتار و انتظاراتِ افراد عمل می‌کند. ایدئولوژی نوعی اندیشهٔ انحرافیِ کاذب و غیرواقعی است. برای مثال، «آگاهیِ» انسان‌ها که در جامعهٔ سرمایه‌ داری سوژه‌ شمرده می‌شوند.این تعبیر که از نظر شناخت شناسی فردی ؛ بار منفی دارد ، مشخصا از سوی مارکس و انگلس عنوان شده‌است.

 

به بیان دیگر، ایدئولوژی نوعی آگاهی کاذب و غیرواقعی است که انسانها بر اساس آن عمل می‌کنند و خود نمیدانند که این آگاهی دروغین است. در حقیقت آنان اینگونه می‌اندیشند که آگاهند در حالیکه این آگاهی کاذب و مخرب توسط فردی ویا سیستمی و تفکری به آنان بطور ناخودآگاه تزریق شده‌است و انسانها خود از آن بی خبرند.

 

این مبحث حیطه وسیع و عمیقی دارد که ازحوصله این نوشته کوتاه خارج است . هویت مجاهد خلق یک هویت ایدئولوژیک است . درنشستهای داخلی این بحث بارها شده بود و آقای مسعود رجوی با بیانهای مختلف اذعان میکرد که ما : دکترمجاهد نیاز نداریم بلکه مجاهد دکترنیازداریم ...یعنی اول هویت ایدئولوژیک که جای هویت انسانی را میگیرد و بعد هویت حقوقی که فقط درزیرچتر ایدئولوژی ارزش پیدا میکند . از دید مجاهد خلق و دردستگاه فکری آنها ، هرانسانی که وارد دنیای مجاهدین میشد باید و به هرقیمت مجاهد میشد حتی به زورکتک و زندان ! چون درتفکررهبرعقیدتی ؛ دنیای خارج ازمجاهدین با همه تضادها و تجارب و تخصصش دنیایی آلوده به شرک و استثماراست و تنها جایی که ازعنصراستثماری خالی است و سرشار ازعنصرتوحیدی است ، جرمی مشخص است به شکل انسان و نامش مسعود رجوی است . این همان خدای ماده است درظرفی به نام قرارگاه اشرف ؛ که عشق را تبلیغ میکند و عاشقانش را تربیت میکند با هویت ایدئولوژیک مجاهد خلق ! حتی عشق کتک زدن،عشق زندانی کردن ، عشق آدم کشی ؛ عشق به خون...تا به قول بتول رجایی ؛ عنصر موحد مجاهد خلق واقعی( ایدئولوژیک ) با خون انگیزه بگیرد ...به نام نامی جهاد اصغرو اکبر !!!

 

روزی که خبرفوت بتول رجایی را شنیدم سریع به خاطرات نافرم و تلخ گذشته رفتم . روزی که بتول رجایی متولد شد تا روزمرگش ، مسیری را پیمود که مخلوطی ازجبرواختیاررا شامل میشده است . بتول و امثالهم انسان متولد شدند ، دید و خواستگاهی انسانی درانتخاب مسیرمبارزه داشتند ، اما درپراتیک ایدئولوژیک و آرام آرام تبدیل به موجوداتی شدند که شناخت واقعی آنها گفتنی نیست .

 

مریم رجوی درپیامش گفت : درود بر او و مرتبت والای عقيدتی و آرمانی اش. يا أيّتها النّفس المطمئنّه، ارجعی إلی ر بّک راضيهً مّرضيّهً...

http://www.mojahedin.org/pages/detailsNews.aspx?newsid=111844

 

ظاهرقضیه و اسما،بتول رجایی و مهدی افتخاری هردو مجاهد خلق بودند. اما درنظریه رجوی،مرتبت والای آرمانی ( ایدئولوژیک ) بتول رجایی لنگرتشکیلات وعناوین دیگررا شامل حالش میکند . این داستان به همین جا ختم نمی شود. درادامه و در پيشگاه پروردگار يکتا، برايش رحمت و علو درجات،..هم آرزو میکند . یعنی فکرش را بکنید دردنیای دیگربتول رجایی بازهم رشد ایدئولوژیک میکند و معلوم نیست از مجاهد خلق تبدیل به چه جانور ایدئولوژیکتری دربهشت بشود ؟ ولی درعالم مادی و واقعی خیلی ها با سکوت و نگاهشان ، ازفرمانده فتح الله ( مهدی افتخاری ) قدردانی میکردند چون ایدئولوژیک نبود ، انسان مانده بود وتوان تفکرداشت . و خیلی ها حتی درسطح شورای رهبری ازنام بتول رجایی ؛ چندششان میشد . فوت بتول رجایی فقط برای رهبری مجاهدین ضایعه بزرگی بود؛ آن هم فقط به یک دلیل !! دیگرشرایط و بستری برای تولید و رشد چنین عناصرایدئولوژیکی  وجود ندارد...دیریست ، خیلی ها حتی رغبتی برای مرورخاطرات با موجودات ایدئولوژیک را ندارند .

 

مرضیه همتی عضوسابق شورای رهبری مجاهدین :

.... بتول رجایی ظاهری بسیارمهربان داشت و ذاتی وحشتناک . من از سال 1366 درقرارگاه اشرف با بتول آشنا بودم . بتول وحشتناک نبود درپروسه وحشتناک شد ! و ما همیشه با سوالی دردرون خودمان مواجه بودیم : که طی چه فرایندی انسان به چنین موجود دافعه انگیزی ( نفرت انگیز ) تبدیل میشود !؟ درجریان جنگ عراق و امریکا صراحتا گفت : حتی اگر تمام نفرات ارتش قتل عام شوند وفقط رهبری سالم باشد ؛ باید جشن گرفت ! دلیل این عدم فهم ما درظرف و شرایط آن زمانها هم فقط یک چیز بود ؛ ما خودمان هم از همان اکسیژن تنفس میکردیم و با همان ایدئولوژی تغذیه میشدیم ! طی دهه 1370 شمسی دربین همردیفان خودمان هم ازبتول دوری میکردیم . و رهبری مجاهدین هم ازاین جوعمومی دافعه انگیزخواسته و ناخواسته ؛ نسبت به بتول خبرداشت ودرنشستی تنفرما را دلیل خالصی هویت ایدئولوژیک بتول معرفی میکرد و هویت ایدئولوژیک بقیه را ناخالص....!

 

یک بار ودرجمعی حتی عنوان کردند که بتول هم "مالک اشتر" دستگاه ماست ! حال اینکه مالک اشترچی بود ؟ کسی دقیق نمیدانست !

 

بیچاره انسان ؛ و این همه انحطاط و سقوط در لجنزار ایدئولوژی !

 

اسماعیل هوشیار

11.تیر.1391




_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد