مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 19.06.2014

این نقش سیاسی !

hoshyaresmaeil@live.com

 

با ورود گروه وحشی وافسارگسیخته داعش به جغرافیای عراق ، سرعت تحولات شتاب بیشتری گرفت که باعث سرگیجه تعداد زیادی شد . در تاریخ 13.06.2014 درویدئوی تحلیلی نظرم را گفتم . فعال شدن گروه داعش در عراق ، جهت پیش بردن خط دولت آمریکا ، برای قطع نفوذ حکومت اسلامی ایران درعراق ، که سرعت استحاله حکومت اسلامی را شدت بدهد ، تا حکومت اسلامی نتواند با کارتهای بازی نفوذ درهر جغرافیایی ، جهت مذاکره و استحاله خودش چانه بزند . مالکی یا باید دندان کرم خورده حکومت اسلامی را از عراق بکشد و بند نافش را از حکومت اسلامی ایران خودش قطع کند و یا شخص خودش به عنوان دندان خراب ارزیابی و قاطعانه حذف میشود ! روند تجزیه عراق و باقی نظریات هم در بازار زیاد است....درحال حاضر داعش در نقطه ای از عراق خط زده و مانده است تا درمیز مذاکرات غرب و حکومت اسلامی ایران ، موضوع تعیین تکلیف نهایی شود !

 

 

https://www.youtube.com/watch?v=BZkPUEaI6W4&feature=youtu.be

 

 

اما سوالاتی مطرح شد . نقش مجاهدین و رهبری آن و دادن لقب انقلابی توسط رهبرعقیدتی به وحشی های داعش....که درآن ویدئو مطرح نشده بود . موضوع یا نقش بدنه اسیر مجاهدین و سیاست رهبری آن ، فراموش نشده بود ، فقط مطرح نشد چون سوژه اصلی نبودند .

 

 

اولا برای طرح هرموضوعی باید زاویه ورود مشخص باشد . مثلا برای من صحنه ایدئولوژیک و ارزشهای الهی هر نیرو یا حکومتی قابل نقد نیست بلکه باید با بی رحمی به آن تاخت و یا طنزش کرد . قوانین توحش قصاص قرآنی یا حجابش و یا جشن تولد هزار سالگی نوح ، حتی به درد طنز هم نمیخورد، ولی باید جایش مشخص باشد. ستون فقرات یا کاکل هرمطلبی مخاطب را کمتر گیج میکند. وقتی وارد نقد عریان درصحنه سیاست میشویم ، این هم باید مشخص باشد . موضوع تحلیل شرایط درهر موضوعی هم حرف دیگری است . البته میشود همه اینها را با هم قاطی کرد و خورد ، درد و حُناق هم نمیآورد . مثل ظرفی آبدوغ خیار ، که چند سیخ کباب کوبیده وخورشت فسنجان را هم داخلش ریخت وهم زد و کوفت کرد ! اما....

 

 

بنابراین ما یا میجنگیم برضد ایدئولوژی و ارتجاع .... یا نقد سیاسی میکنیم...ویا تحلیل داریم . از آن داستان ایدئولوژی مجاهدین مسعود رجوی و انقلاب ایدئولوژیک بگذریم ، منکر وجود نخل وصل تمامی اینها با هم نیستم و مواردی که به دلیل همین نخ وصل ، قاطی شدنش اجتناب ناپذیر میشود . ازسال 2009 به تمامی موارد به سهم خودم رسیده ام . با دنبال کردن وقایع از تاسیس سایت تیف تا همین الان در حال عبورم . آنها که فهمیدند و یا میفهمند چه میگویم مبارکشان و آنها که هنوز گیج میزنند و یا در کوچه علی چپ سوت بلبلی یواشکی زده و میزنن ، برای آنها هم این نفهمی مبارک !

 

 

در خط سیاسی اش بارها گفته ام که این خط مجاهد خلق و قربانی کردن بدنه جهت سیاستهای نظم نوین ، ضد انسانی و غیر قابل توجیه است . حتی اگر رهبری مجاهدین فاقد قدرت اجرایی باشد ولی حداقل میتوانند در لفظ اعلام موضع رسمی کنند برای خارج کردن اسیران زندان لیبرتی از باتلاق عراق ...اما همین کار راهم نخواهند کرد تا میز سیاست خط موازی با دولت آمریکا به هم نریزد ! ولی در کنار تمامی اینها و درکنار تقدسِ نقد و حرمت نقدهای انسانی ، انتظار نداشته باشید که درعمق یک تحلیل از شرایط جدید ، بخواهم مثل ناشی های گیج بوق اضافه بزنم و همینطوری پاچه بگیرم . من پژواکِ صدای گیجهای سیاسیِ غالب ومغلوب نخواهم شد ! مطمئن باشید .

 

 

اما برمیگردم به موضوع اصلی این مطلب: تنها فرصت برای رهبری مجاهدین جهت خروج از باتلاق عراق، همان پایان جنگ ایران و عراق بود . بعد از تمام شدن عمر ارتش آزادیبخش و به خصوص بعد از داستان کویت و تحریم صدام ، نیروی مجاهدین دیگر امکان خروج نداشت . یعنی اسیر شده بودند و این اسارت خواست یا تصمیم قلبی رهبرعقیدتی بود که با همان سازوآهنگ تا امروز پیش آمده است . حال اینکه چرا درآن زمان مناسب، تصمیم به خروج از عراق نگرفتند...موضوعی روانشناسی محسوب میشود. این به توهمات بیمارگونه شخص رهبرعقیدتی برمیگردد و نه شرایط مبارزه !

 

 

دروقایع ظهور داعش درعراق ، نیروی اسیرمجاهدین و رهبرغایبش ، نه تاثیرگذاراست و نه تاثیرپذیر . آنها فقط با دنبال کردن وقایع منتظرند . ظهور داعش درپائین و تصفیه حساب مارمولکهای بالا ربطی به شرایط انقلابی ندارد . بعد از سقوط صدام ، اتخاذ سیاست خط موازی توسط رهبرعقیدتی با دولت آمریکا درهمین راستا قابل تحلیل است . دادن لقب انقلابی به وحشی های داعش در تبلیغات مجاهدین چیز جدیدی نیست درسوریه هم به وحوش اسلامی "انقلابی" میگفتند و جنگ لیبی و رقم خوردن شب قدر لیبی توسط جنگنده های ناتو....ظاهرا کسانی که از انقلابی شدن داعش توسط رهبرعقیدتی متعجب شده اند به این خط سیر عنایتی ندارند ! حتی در همان زمان صدام ، مسعود رجوی کرارا و در نشستهای مختلف اذعان و اصرارمیکرد که هرنیرو یا فردی مقابل حکومت اسلامی باشد اتوماتیک در کنار ما و انقلابی است حتی اگر اصغر قاتل باشد ! یک رویکرد لجبازانه واحمقانه ایدئولوژیک .

 

 

اما درشرایط عراق امروز ، رهبری مجاهدین همچنان به سیاست خط موازی با دولت آمریکا متعهد مانده است ، خودش هم مثل داعش عامل است ، فقط درکنار بقیه کارتهای بازی سیاست دولت آمریکا ، تا اطلاع ثانوی باید منتظر بماند . نه میخواهد و نه میتواند آن نیروی اسیر را از باتلاق عراق خارج کند . نمیتواند ، چون تمام اهرمهای اجرایی دست دولت آمریکا است . نمیخواهد ، چون باید ثابت کند تمام مسیر را درست آمده است ! داعش و ماعش و ساعش و اینا....خلق میشوند تا سیاست منطقه ای غرب را جهت هموارکردن مسیر استحاله حکومت اسلامی پیش ببرند . تمام این نیروهای ریز و درشت در جهت پیش بردن سیاستهای دولت آمریکا مصرف تاکتیکی دارند . در استفاده از آخرین کارتها توسط آمریکا و در مسیری به جز استحاله ، نیروی اسیر مجاهدین هم در کنار بقیه کارتها یک انتخاب است . یک شِقِ ضعیف ، اما محتمل.... البته در مورد کارت نیروی اسیر مجاهدین خلق قطعا منهای توان اجرایی ! این بستگی به بازی حکومت اسلامی ایران دارد .

 

 

خط استحاله حکومت اسلامی توسط غرب ، اگر درجایی و روزی به بن بست مطلق بخورد ، آنوقت گزینه استفاده از نیروی اسیر مجاهدین مطرح میشود . نیروی اسیر مجاهد شاید تنها گزینه نباشد اما یکی از آنهاست . پس در جغرافیای عراق و کادر سیاست منطقه ای نظم نوین ، نیروی مجاهدین اسیر در زندان لیبرتی ، میتواند در لحظه و شرایط مناسب ، دقیقا مثل داعش ( نه درشکل بلکه محتوا ) فعال و لجستیک شود . تا آن زمان فرضی....آن نیرو باید منتظر روند تحولات بماند .

 

 

درمسیراستحاله حکومت اسلامی ایران، دولت آمریکا با انواع تاکتیکها و فشارها ، مثل قطع نفوذ حکومت اسلامی توسط داعش درعراق یا سوریه ، تمام تلاشش را خواهد کرد تا حضرتش ( ولی فقیه ) را به نوشیدن تمام جام زهر وادارد . اما اگر روزی و نقطه ای مطمئن شوند که حضرتش اینکاره نیست و یا نمیخواهد و مثلا فقط به بازی ادامه میدهد ، آنوقت گزینه های زیرمیز دوباره میآید روی میز ، و این همان چکیده سیاست خط موازی توسط رهبرعقیدتی با دولت آمریکاست . قیمتش هم برای رهبرعقیدتی مهم نیست . نیروی خودش برایشان مهم نیست چه برسد به مردم عادی !

 

 

اگرهم حضرت ولی فقیه و کل سیستم حکومتی ایران درمسیراستحاله به نقطه برگشت ناپذیر برسد آنوقت کارت بازی مجاهدین هم برای غرب تاریخ مصرفش تمام است و آن نیروی اسیر مجاهدین در زندان لیبرتی به هر شکلی تعیین تکلیف میشود . یا منتقل میشوند به هر جایی...و یا رهبرعقیدتی با توجیهات مناسب و فتوا ، نیروها را متقاعد میکند که ماموریت ارتشش و انقلاب مریمش با موفقییت تمام شد وهمه میتوانند بازگردند به ایران ! چون حکومت اسلامی ایران استحاله شده است . خودشان هم در بالا ساز و کار جدید سیاسی ومذاکره را با همین حکومت اسلامی استحاله شده ، در پیش میگیرند . حدس میزنم ، حداقل 3 تا 6 ماه آینده ، از منظر تصمیم گیری های کلان سیاسی ، مهم و قابل توجل است !

 

 

اسماعیل هوشیار

18.06.2014

 


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد