تاریخ انتشار :31.07.2015
ستایشگر سپاه قدس، حالا با ستایش از خامنه
ای ، تلاش می کند آبروی رفته را به او باز گرداند
لاریجانی را متهم می کنند که مانع انتقاد از عملکرد دولت می شود.
جواد کریمی قدوسی عضو کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی رژیم در
گفتگویی با یک سایت مجلی به اسم « صبح توس »به کنایه گفته است که «ما
شش گل خوردیم» و موارد آن را شمرده است و یاد آور شده که« بنده ۱۷
مورد عبور از خطوط قرمز را با مستندات از روی متن توافقنامه برای
آقای عراقچی خواندهام. این ۱۷ مورد که میتوانست منافع ملی ما را
تضمین کند در این توافق از آنها عبور شده است». روحانی در یک جلسه
هیات دولت گفته بود که ما دو گل خوردیم و سه گل زدیم. باز هم با
اشاره به همین حرف روحانی و با یاد آوری این که با 3 گل زده به
حریف و 2 گل خورده از طرف مقابل یک بازی را نمی شود برد – برد
اعلام کرد، کسانی از باندهای رقیبت نیش و کنایه هایی به روحانی زده
اند. از جمله کامران دانشجو یاد آور شده که این بازی فوتبال نیست و
بیشتر به کُشتی شبیه است و ضمن انتقاد از عملکرد تیم روحانی در
مساله توافق با 1+5 و گفته است مواظب باشند که «ضربه فنی» نشوند و
دیگرانی نیز مسائلی ناشی از باخت و وادادن تیم روحانی در برابر
فشار آمریکا بیان کرده اند.
در حالی که می بینیم و می دانیم که در عمل همچنان که همه شاهد بوده
وهستند، این دستاورد، سر و صدا و اشک و آه همه ولاتیمداران دو آتشه
از جمله حسین شریعتمداری را- از همان ساعتی که روحانی آن را به
عنوان دستاورد بزرگ و بی نظیری «در تاریخ روابط بین المللی» برای
رژیم و با هدایت و «قبول مسئولیت سنگین» و نظارت «مقام معظم رهبری»،
برای خودش و تیم مذاکره کننده، جلوه داد-، درآورد. شریتمداری یاد
آور شد که اظهارات روحانی با مفاد برنامه مذکور مغایر و حتی متناقض
است. موارد متعدی از انتقاد و اظهار نظر از سوی «نیروهای ارزشی» و
«ولایتمدار» در سایتهای رژیم درج و منتشر شد که روی دروغگویی ها و
تحریف هایی که وزارت خارجه رژیم از «برجام» کرده و به رسانه ها و
افکار عمومی ارائه کرده بود، انگشت گذاشته شده است. همینطور روی
دروغگویی صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی در مورد توافق محرمانه یی
که با آژانس بین المللی انرژی اتمی برای بازرسی از تاسیسات نظامی
پارچین کرده است. اما مهم تر از آن این نکته است که همان مریدان خمینی و حزب اللهی ها - چه آنها که نوجوانان و جوان و شرکت کننده در جنگ بوده اند و حالا 27 سال بعد از جنگ بالای چهل و بالای پنجاه سال، سن دارند-، و چه آنان که در زمان جنگ و پایان جنگ، یا متولد نشده بودند یا کودک خردسالی بوده اند و الان بیست – سی ساله های حزب اللهی و بسیجی هستند و دائما عشق به خمینی و ستایش از ایثارگران و... به آنان تزریق شده ومی شود، این را خوب می توانند تشیخص بدهند که خمینی اگر جام زهر آتش بس را پذیرفت و نوشید، تلاش نکرد به آنها دروغ بگوید و سر آنها را شیره بمالد و مدعی نشد که این بزرگترین دستاورد در «تاریخ روابط بین المللی» برای یک کشور است که او توانسته برای جمهوری اسلامی به دست بیاورد، بلکه در پیام مربوط به پذیرفتن آتش بس تصریح کرد که این کار را برای مصلحت کرده است و مرگ و شهادت برایش گواراتر از پذیرش قطعنامه بود. خمینی بدون تلاش برای شیره مالیدن به سر بسیجیان برای فتح الفتوح جلوه دادن آتش بس(کاری که روحانی و باند همراش در مورد پذیرفتن برنامه جامع مشترک که مدیریت و هدایت اصلی تنظیم و تعیین ضوابط آن با آمریکا بوده است، می کنند و خامنه ای هم سکوت رضامندانه پیش گرفته است)، به صراحت از بیچارگی و ناچار بودنش در پذیرفتن آن سخن گفت. خمینی در آن پیام گفت:«با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور، كه من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع كنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند كه اگر نبود انگیزه ای كه همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.اما چاره چیست كه همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود». خمینی نگفت که با پذیرش آتش بس به هدفش رسیده است و«سه گل» به حریف زده و دو گل خورده است، خمینی تصریح کرد که :« شما می دانید كه من با شما پیمان بسته بودم كه تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشته ام با خدا معامله كردهام». در ضمن این راهم باید در نظر داشت که خمینی با پذیرفتن آتش بس، جلوی شکستها و سرشکستگی های بیشتر و به کشتن و به اسرات دادن نیروهای بیشتری از «سپاه اسلام» را گرفت، اما با این «برنامه عمل مشترک» با «مستکبرین»، تازه تسلیم و عقب نشینی در برابر غرب به ویژه «شیطان بزرگ» آغاز شده است و کنترل ها آنگونه که آمریکائی ها خواسته اند طولانی مدت و در مورد غنی سازی همیشگی خواهد بود.این وضعیت و سرنوشت آن چیزی است که به دروغ و به زور تبلیغات می گفتند «غرور ملی» ماست. این تسلیم رژیم، و کوتاه آمدن رژیم در برابر عبور آمریکا از «خط قرمزها»، البته به نفع مردم است و می تواند به «هیاهوی بسیار برای هیچ» که رژیم سر این مساله برپا کرده بود پایان دهد. هیاهوی پوچی که فقط برای گردانندگان جنایتکار رژیم و پاسداران متکبّر و نادانش، یک هویت کاذب «قدر قدرتی» می آفرید و اما مردم به خاطر آن فشارها و محرومیت های بسیار را متحمل شدند. بگذریم، موضوع این نوشته پیدا شدن دوباره سرو کله یک عنصر در خدمت ولایت فقیه در یکی از سایت هایی است که ظاهر در صف اپوزیسیون چپگرای رژیم قرار دارد.
او مطلبی با عنوان « دیپلمات انقلابی یا
انقلابی دیپلمات...» با تحلیلی مثل تحلیل های واقعیت گریزانه مسعود
رجوی که ( که چون واقعیت گریزانه بوده هیچوقت درست از کار در
نیامده)، با اشاره به اظهارات بعضی مخالفان توافق با رژیم در
آمریکا، و تحریف حقایق و نتیجه گرفتن از آن به سود خامنه ای، به
تجلیل از نقش خامنه ای و دانش و مهارت او در دیپلماسی و «انقلابی»
بودن او پرداخت است و نتیجه مذاکراه را دست یافتن رژیم به اهدافش
در برابر آمریکا آمریکا دانسته و در پایان مطلب نتیجه یی گرفته که
فقط یک مرید و شیفته خامنه ای، یک سرباز گمنام امام زمان -محو شده
در نقش و توانایی«پیامبر گونه» مقام ولایت،«حضرت آقا»- می تواند
چنان جملاتی ستایش انگیز را که بیشتر حال و هوایی از عشق عرفانی یک
مرید به مراد را منعکس می کند و نه نظر یک تحلیل گر سیاسی را، سر
هم کند. او نوشته است:« آیت الله خامنه ای راست می گفت که او
انقلابی است نه دیپلمات، او بیشتر به رهبران انقلابی دوران جنگ سرد
شبیه است تا دیپلمات های مرسوم. فرآیند مذاکرات اتمی و دستآوردهای
آن برای ایران،اما،نشان داد که او ترکیب تازه ای از دیپلماسی و
انقلابی گری ساخته است که دست کم در این مورد موفق از کار درآمده و
حاصل آن به سود ایران بوده است. این واقعیتی است که نادیده گرفتن
آن میتواند موجب محاسبات سیاسی اشتباه درباره ایران گردد». با این
عشق و ارادت به مقام ولایت حتما می داند که می داند در سطحی نیست
که به محاسن مبارک «حضرت آقا» یا به صورت «نورانی» ایشان، از دور
بوسه ای بزند، اما بوسه ای به محل عمل جرّاحی شان زده است.
اگر فکر می کنند که می توانند با قلم زدن در سایتهایی
که به اسم اپوزیسیون معرفی شده اند( اما می خواهند یک «سمساری» با
هر نوع جنس از جمله بسیار مستمعمل و دست چندم و مبل و صندلی هایی
با لکه های بزرگ از جای نشتن ها در آن است، داشته باشند)-، روی
داوری و ارزیابی اوپوزیسیون آزادیخواه و ترقیخواه و مردم دوست نسبت
به رژیم و عملکردش جنایتکارانه و خائنانه اش، تاثیر بگذارند و آنها
را به رژیم«وصل» کنند، سخت در اشتباه اند. بهتر است گورشان را گم
کنند و بروند «مطالب وزین» خود را در سایتهای ولایتمدار درج کنند و
در کنار آنها باشند. به ویژه اکنون که چراغ ولایت فقیه، به «پت پت»
افتاده و هردم ممکن است از بی نفت و روغنی خاموش شود، اینان ممکن
است روغنی برای فتیله چراغ ولایت فقیه باشند و بتوانند در روحیه
سرخوردگان از ولایت فقیه و کم کردن ترس و وحشت آنان از فردای سیاه
و تاریکی که در انتظار رژیم و در انتظار آنان است، تاثیر بگذارند.
________________________________________________________ توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد