حسن روحانی ؛ جرقه
در اردوگاه رو به موت اصلاح طلبان « بخش سوم »
محمود خادمی

رفسنجانی به صحنه می آید
در بخش قبلی مقاله ضمن بر شمردن ویژگیهای تفکر اصلاح طلبی و نقش مخرب آنان
در پروسه های سیاسی کشور ؛ نوشتم که آنان همان خط امامی های سابق اند که به
ولایت فقیه اعتقاد دارند و توضیح دادم که به خاطر چنین اعتقادی نمی توانند
به حاکمیت ملی ؛ حکومتی سکولار و غیر دینی ؛ آزادی و برابری و .... معتقد
باشند . در ادامه مقاله در مورد حمایت آنان از ریاست جمهوری روحانی و سوء
استفاده از بدنه اجتماعی جنبشِ اعتراضیِ مردم و بسیج آن برای حمایت از
روحانی و مخدوش کردن مرزهای جنبش سبز نوشتم و در آخر به پیامد های این
انتخاب و موانع راه رئیس جمهور برای تغییر و اصلاح اشاره کردم . اکنون
ادامه مقاله ....
همانطور که در بخشهای اول و دوم این مقاله توضیح داده شد ؛ ولی فقیه نظام
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم ؛ خود را با یک تصمیم سرنوشت
ساز در باره هست و نیستِ " آیندهِ نظام " خود مواجه میدید که می بایست بآن
پاسخ بدهد . یعنی در شرایطی که رژیم غرق در بحران است و به بن بست رسیده و
ادامه حکومت دینی دیگر با راهکارها و سیاستهای گذشته امکان ندارد ؛ چه باید
بکند ؟ وضعیت رژیم ــ بلحاظ سیاسی ؛ اقتصادی ؛ فرهنگی و .... ــ از نظر
داخلی و بین المللی به نقطه ای رسیده که باید در سیاستهای نظام تغییر بوجود
آورد .
بنابراین ولی فقیه مجبور به تغییر در سیاست گذشته میشود ــ البته نه تغییری
جدی و محتوایی ــ ؛ یعنی تغییر برای ولی فقیه اجتناب ناپذیر میشود . چرا که
یک قلم بحرانهای بین المللی که حاصل سیاست های غلط گذشته رژیم است گلوی
اقتصاد ایران را سخت گرفته است و از نظر سیاسی ؛ هم در منطقه و هم در عرصه
بین المللی بشدت تنها و منزوی میباشد . بعلاوه هیچ کس باندازه ولی فقیه و
بالاترین مقامات این رژیم از تنفر و بیزاری مردم نسبت به آنان ؛ آگاهتر
نیست و باندازه آنان از حالت انفجاری جامعه خبر ندارد . آنها از عملکرد ضد
مردمی و کشور بر باد ده خود در این سالها و از خشم و انزجار مردم ؛ کاملا"
مطلع هستند .
واقعیت این است دلایل زیادی در ضرورت این چرخش و تغییر ریل ــ چرخش در شیوه
حکومت کردن و نه چرخشی ساختاری و چرخش در نظام حکومتی ــ برای ولی فقیه و
جود داشت . مواضع و افشاگریهای کاندیداهای دست چین شده برای انتخابات در
مورد ضعف ها و نارسائیهای حکومت نیز پیشاپیش ؛ بروشنی چرخشی که در راه بود
را نوید میدادند .
حتی فراتر از این علائم آشکار که در مناظره ها نمایش داده شد ؛ شاید بشود
گفت که رد صلاحیت رفسنجانی در شورای نگهبان ؛ کاندید نشدن خاتمی برای
انتخابات ؛ شیطان سازی از جلیلی و ترساندن مردم از او و تبلیغ گسترده که او
کاندید مطلوب ولی فقیه میباشد و حتی بوحدت نرسیدن اصولگرایان در معرفی
کاندیدای واحد ؛ حلقاتی از توافقات و برنامه های پشت پرده برای جرخش ولی
فقیه و رئیس جمهور شدن حسن روحانی بوده است .
همین طور می توان گفت ؛ سخنان خامنه ای در اعتراف و اقرار باینکه در کشور
کسانی هستند که نظام دینی حاکم بر کشور را قبول ندارند ــ اقرار بوجود
مخالفین در کشور ــ و تقاضای او از آنها که برای حفظ کشور بپای صندوقهای
رأی بروند و رأی بدهند ؛ نیز از علائم این چرخش جزئی در ساز و کارهای کشور
داری ؛ ولی فقیه بود . بهر حال اگر چه کلید هر تغییر و تحول جدی ــ سر رشته
امور ــ ؛ کمامان در دستان ولی فقیه است ؛ ولی وی در شرایطی به ریاست
جمهوری حسن روحانی رضایت داد که یا باید شاهد فروپاشی نظام دینی باشد و یا
از قدرت مطلقه اش به مقداری عقب نشینی کند .
در چنین شرایطی بهترین مهره برای عملی کردن نقشه راه و خواست ولی فقیه ؛
مهره ای بود که با جریانات " انحرافی " ــ باند احمدی نژاد ــ و " فتنه "
ــ اصلاح طلبان و جنبش سبز ــ تداعی نشده ( تا علامت عقب نشینی و یا شکست
برای ولی فقیه تداعی نشود ) و در عین حال در این شرایط بحرانی به عنوان
مهره ای با گرایش " معتدل " و " میانه متمایل به غرب " شناخته شود .
ولی فقیه خوب میدانست ؛ گر چه نماینده اصلی چنین گرایشی یعنی هاشمی
رفسنجانی را در " شورای نگهبان " اش ؛ رد صلاحیت کرده است ولی تمایل به
چنین گرایشی ــ گرایش میانه و معتدل ــ در داخل و خارج کشور ــ ؛ هنوز وجود
دارد . غافل از اینکه ؛ این دوگانگیِ قدرتی که ولی فقیه به اجبار به آن تن
داده است ؛ دوره ای پر تحول ؛ پر تنش و مملو از کشاکش در رأس نظام را ؛ در
چشم انداز رژیم قرار داده است . در این باره در ادامه بیشتر خواهم نوشت .
اما چرخش و ریل عوض کردن برای ولی فقیه نظام ؛ دیگر با مهره ها و همقطاران
سابق امکان پذیر نبود و باید این تغییر را با مدیریت جدیدی پیش میبرد .
روحانی کم خطر ترین کاندید و در عین حال مناسب ترین ــ از میان 8 کاندید
تائید صلاحیت شده ــ ؛ برای این تغییر بود . یعنی در حالیکه به لحاظ منطقی
بهترین و موجه تر ؛ ترین کاندید برای تغییر ؛ رفسنجانی بود ؛ ولی فقیه
بخاطر ترس از قدرت گیری و مقابله با رقیب نیرومند و استخوانداری چون
رفسنجانی ؛ او را از طریق شورای نگهبان اش از سر راه خود برداشت و حسن
روحانی را برای چرخش و عقب نشینی خود برگزید .
بنابراین شیخ حسن روحانی هم محصول ائتلاف و توافقات پشت پرده باند ولی فقیه
؛ اصلاح طلبان و رفسنجانی و ولی فقیه بود و هم محصول بن بست و درماندگی
نظام دینی گرفتار در بحرانهای مرگبار داخلی و بین المللی و هم با اغماض می
توان گفت ؛ محصول اجبار انتخاب " اصلح تر در جمع ممکنات " ؛ برای مردم بود
.
یعنی مردم هم ؛ در شرایطی که انتخابات آزاد و دمکراتیکی در کشور برگزار نمی
شود و کاندیدای مورد نظر مخالفین و اپوزیسیون رژیم در میان کاندید ها وجود
ندارد ؛ بامید تغییرات ولو جزئی به ناچار به کاندیدای کمتر بدتر در میان ــ
8 کاندیدای تائید صلاحیت شده ــ ؛ رأی دادند . اما متأسفانه و تلخ تر اینکه
در حالیکه خامنه ای کاندید مطلوب خود را با دست دیگران و با نام دیگران ــ
مردم ــ در کرسی ریاست جمهوری نشانده بود ؛ مردم از شادیِ پیروزیِ حسن
روحانی در خیابانهای شهرها ؛ به جشن و شادمانی پرداختند .
راستی اگر حسن روحانی کاندید مورد رضایت ولی فقیه نبود آیا خامنه ای
نمیتوانست از طریق شورای نگهبان او را رد صلاحیت کند ؟ رد صلاحیت او که
برای نظام هزینه و در سرهای رد صلاحیت رفسنجانی را ؛ در بر نداشت . و یا
آیا ولی فقیه نمی توانست مانع ضایع شدن جلیلی ــ از نظر مخالفین کاندید
مطلوب ولی فقیه ــ در مناظره های تلویزیونی بوسله کاندید هم باندی او ؛
ولایتی شود . و یا ایجاد وحدت و ائتلاف در میان اصولگرایان برای معرفی یک
کاندید از میان کاندیدا های این طیف ؛ برای ولی فقیه کار مشکلی بود ؟
در بخش اول و دوم مقاله در باره " ضرورت تغییر " و جگونگی سر بر آوردن حسن
روحانی ؛ هم باندازه کافی نوشته و توضیح داده ام . در ادامه مقاله به
جایگاه و کارکرد شخصیتها و جناح های حکومت در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی
و آینده نظام خواهم پرداخت .
الف ــ رفسنجانی قدرت می گیرد :
اگر چه ولی فقیه قبل از برگزاری انتخابات ؛ توسط شورای نگهبان هاشمی
رفسنجانی را رد صلاحیت کرده و از سر راه خود برداشته بود ؛ بار دیگر او در
" هیئت رئیس جمهور " جدید برای مقابله و رویاروئی با رهبر به صحنه قدرت می
آید .حسن روحانی بعد از اولین دیدار خود با رفسنجانی ــ بعد از رئیس جمهور
شدن ــ که بخدمت وی در محل " نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام " رفته بود ؛ گفت
: مباحث مختلفی خدمت ایشان ــ هاشمی رفسنجانی ــ مطرح شد . هم نسبت به
مباحث روز و هم نسبت به مباحث آینده . ما همیشه از مشورت های خوب ایشان
بهره مند می شویم و خواهیم شد . وی با تأکید بر رابطه خود و رفسنجانی و
استفاده از رهنمودهای وی ؛ به ولی فقیه دهن کجی نموده و آشکارا او را دور
زده است .
رفسنجانی که در طول حیات خمینی مرد شماره دو قدرت ــ بعد از خمینی ــ در
کشور بود و اگر خود را بالاتر از خامنه ای نداند ؛ حداقل همطراز وی میداند
؛ در دوران ولایت فقیهی خامنه ای بخصوص در این سالهای آخر منزوی ؛ بشدت
تحقیر و مورد اذیت و آزار قرار گرفت . آیت الله وحید خراسانی در پایگاه
اطلاع رسانی رفسنجانی در باره قدرت و نفوذ رفسنجانی در زمان حیات خمینی می
نویسد : اولین بار که رفسنجانی را دیدم در محضر امام خمینی بود ؛ که آقای
اشراقی هم نشسته بود . رفسنجانی وارد شد و آقای امامی کاشانی را با خود
آورده و خطاب به امام گفتند ؛ تولیت مدرسه سپهسالار را به او واگذار کنید ؛
امام هم فرمودند باشد . فردی را استاندار اصفهان معرفی کرد ؛ امام قبول
کردند و همین طور چند نفر دیگر را . بعد از رفتن وی من از اشراقی پرسیدم
این آقا چه کسی است که هر چه میگوید ؛ امام میگوید باشد . ایشان گفتند ؛
شیخ اکبر است .
رئیس جمهور شدن شیخ حسن روحانی با شعار " اعتدال " و " میانه روی " ؛ قطعا"
قطب بندی درونی حاکمیت را تغییر داده و وارد فاز جدیدی خواهد ساخت . قطب
بندی و توازن قوا در ساختار قدرت ولو جزئی و کم ؛ به ضرر باند مسلط و در
رأس آن ولی فقیه چرخش خواهد کرد . و رفسنجانی به مرکز ثقلی برای گرد آمدن
گروه قابل ملاحظه ای از مطرود شدگانِ سالهای اخیر ــ اما دل بسته به نظام
ــ ؛ تبدیل خواهد شد .
با انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری ؛ جنگ قدرت درونی نظام این بار میان
باند ولی فقیه و باند رفسنجانی ــ روحانی ؛ ادامه خواهد یافت و بتدریج آثار
و پیامدهای مرگبار این جنگ به سر تا سر نظام و از جمله مجلس ؛ گسترش خواهد
یافت . هدف مرحله ای این جنگ که از هم اکنون میان باندهای دو طرف جریان
یافته است کسب هژمونی در کابینه آقای روحانی و تثبیت اهرمهای قدرت در درون
دولت جدید میباشد .
رفسنجانی میخواهد از طریق کسب هژمونی در دولت روحانی و کسب اهرمهای بیشتر
قدرت و همچنین با یار گیری از میان آخوندها و مراجع دولتی و کسب حمایت
بیشتر از آنان علاوه بر کسب مجدد تریبون نماز جمعه و تحمیل خود بر خامنه ای
؛ با خوراندن جام زهر به ولی فقیه ؛ راه دولت روحانی را برای اعتدال باز
نماید . متقابلا" ولی فقیه و باند اصولگرایان هم تلاش میکنند از طریق مجلس
گوش بفرمان رهبر ؛ با تصویب طرحی در مورد شرایط " رأی اعتماد به اعضای
کابینه " و دیگر تمهیدات ؛ راه رفسنجانی را سد نمایند .
حسن روحانی در جمع روحانیون و مراجع با نفوذ ؛ در حالیکه ولی فقیه و دستگاه
دینی اش را نشانه رفته بود ؛ گفت : روحانیت باید به ارشاد مردم بپردازد ؛
نه اینکه انتظار داشته باشد دولت را در اختیار بگیرد . متقابلا" حسین
شریعتمداری نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان در حالیکه بطور تلویحی به
هاشمی رفسنجانی اشاره میکرد ؛ گفت : هشدار جدی نسبت به نفوذ ستون پنجم
دشمنان بیرونی در کابینه رئیس جمهور منتخب ؛ مارهای از رمق افتاده ای که
بقول ملای رومی و به حکم عقل سلیم ؛ نباید آنان را به آفتاب داغ بغداد کشید
و جان دوباره بخشید . زیرا در اینصورت دکتر روحانی به یقین ؛ اولین قربانی
آن خواهد بود .
هدف از حملات گسترده و تهدیدهای باند ولی فقیه ــ و حتی رویکرد جدید باند
خامنه ای در قبال احمدی نژاد و تجلیل و قدردانی از زحمات و دست آوردهای
دولت نهم و دهم احمدی نژاد که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی
حسن روحانی ؛ مغضوب اصولگرایان شده بود ــ این است که با تو سری زدن به
روحانی وی را مجبور کنند ؛ در کابینه اش به افراد باند خامنه ای رضایت دهد
.
علی خامنه ای ــ ولی فقیه ــ : کسانی که میخواهند در باره دولت ــ احمدی
نژاد ــ قضاوت کنند به حجم کار و تلاش خستگی ناپذیر و امتیازات آن در دنیا
توجه کنند . این دولت توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آن
افتخار کند .
در صورتیکه روحانی تسلیم شود و عناصر مورد نظر باند خامنه ای را به کابینه
اش وارد کند ؛ حتی الامکان خط گذشته یعنی انقباط ؛ کماکان ادامه خواهد یافت
. و در صورتیکه روحانی تسلیم فشارهای باند خامنه ای نشود و افراد مورد نظر
خود و رفسنجانی را وارد کابینه کند . این جنگ بمجلس کشانده می شود و بالا و
بالاتر خواهد رفت .
اگر چه در هر دو صورت اوج گیری اعتراضات خیابانی و قیام اجتماعی در تقدیر
است . اما سیر تحولات و اینکه این دعوای جدید ــ دعوا میان باند خامنه ای و
رفسنجانی ــ چگونه سیری خواهد داشت و به چه سرانجامی منتهی میشود چندان
مشخص نیست . ولی میتوان از هم اکنون نقشه راه و اهداف هر یک از باندها را
تا حدودی بیان نمود .
در این شرایط جدید :
1 ــ با ورود مجدد رفسنجانی ــ این بار از پنجره حسن روحانی ــ به عرصه
قدرت ؛ فضای سیاسی کشور حول خامنه ای و ضد خامنه ای ــ رفسنجانی ــ قطب
بندی میشود و شکاف جدیدی در نظام از هم پاشیده ایجاد می شود که ؛ هم بدلیل
سنگینی و اعتبار رفسنجانی و هم بدلیل اینکه ولی فقیه حاضر به تقسیم مسالمت
آمیز قدرت با وی نمیباشد ؛ تنش و درگیریهای این شکاف با شدت بیشتری از
گذشته ادامه خواهد داشت . بگونه ای که اگر رژیم در این فاصله سرنگون نشود ؛
اختلافات باندها این بار خونین ادامه خواهد یافت .
2 ــ با پیروزی حسن روحانی ــ مهره چشم بدهان رفسنجانی ــ بتدریج معادله
قدرت به نفع رفسنجانی تغییر جهت خواهد داد و دیگر خامنه ای نخواهد توانست
چون گذشته در موقعیت بلامنازع در کشور حکمروائی کند . در دعوای این بار
رفسنجانی با خامنه ای ؛ وی هم بخاطر کینه هایش از ولی فقیه و هم بدلیل
تفاوتهائی که میان دیدگاههای سیاسی و عقیدتی اش با خامنه ای دارد ؛ طرح "
قرائت دیگری از اسلام " که شامل تغییراتی در ساختار دینی نظام و حذف تدریجی
ولی فقیه است ؛ را به پیش خواهد برد . بنابراین با سست ؛ لرزان و بی اعتبار
شدن پایه های عمودِ خیمه نظام ــ ولی فقیه ــ ؛ کلیت نظام دینی ضعیف ؛
متزلزل و آسیب پذیر تر می شود .
3 ــ با به صحنه آمدن رفسنجانی ؛ بالاجبار گشایشی ولو محدود و قطره چکانی
در فضای بسته کنونی بوجود خواهد آمد و شرایط برای به صحنه آمدن مردم و
طرفداران جنبش سبز مستعد می شود . یعنی اگر چه با پیروزی حسن روحانی ؛ خود
وی سود چندانی نصیب مردم نخواهد کرد ؛ ولی با ورود رفسنجانی به صحنه قدرت
هم به دلیل اختلافاتش با خامنه ای و هم بدلیل گشایشی که در فضای سیاسی کشور
ایجاد خواهد شد ؛ اعتراضات خیابانی گسترش می یابد ؛ یعنی خطراتی فراتر از
خطرهای مربوط به خیزش 88 در کمین رژیم میباشد .
arezo1953@yahoo.de
16.07.2013
http://www.tipf.info/jarage,eslahat.htm
http://www.azadi-b.com/G/2013/06/post.html
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|