مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 01.01.2014

مروری متفاوت و لازم !

hoshyaresmaeil@live.com

 

درآخرین روزهای سال 2013 میلادی باردیگر حملات موشکی به بدنه اسیرمجاهدین در زندان لیبرتی و درخاک عراق انجام شد . نتیجه این آخرین حمله 3 کشته و 50 زخمی اعلام شد . درپی این حمله مطابق روش جاری ؛ با انواع محکوم کردنها و سکوتها و توجیها و تفسیرها مواجه شدیم . دیدن نتیجه تمامی صحنه برایم کمی جالب همراه با لبخندی تلخ بود . به خصوص که بخش عمده و شاید هم تمامی علماء سیاسی ، عمد دارند تا مهمترین و اصلی ترین ضلع این مثلث شوم را نادیده بگیرند . این سکوت و نادیده گرفتن اگراز روی  ناآگاهی ست که هیچ حرفی نیست و اگر آگاهانه است که حتما علماء دلایل خودشان را دارند . درهرصورت بازهم ملالی نیست جز دوری شعورانسانی و آینده نگری های فرضی و یحتمل کمی هم ترس و نگرانی !

 

 

روزی که خبرنگار حکومت اسلامی به قرارگاه اشرف رفت و ازمخفیگاه مسعود رجوی فیلمی مستند تهیه کرد ، خبرنگارمربوطه حرفی را زد که علاوه برخنده داربودن ، نشان از یک هماهنگی غیرمحسوس هم بین همه طرفین داشت . طرف درتوضیحاتش صراحتا گفت : که مسعود رجوی بعد از رفتن از این مخفیگاه الان درزندان لیبرتی مخفی شده است ! درطرف مقابل مریم رجوی هم سناریوی خودش را با یک فرد  نفوذی تشریح میکند که بسته شدن اشرف چرا....؟ بخش عمده علماء به دنبال همین سناریوها لیزمیخورن و کاخ سفید از همان بالا به تمامی صحنه با رضایت نگاه میکند ! روزی که آخرین موشکها شلیک شدند مالکی قبلش به دیدن خامنه ای رفت و قبل از خامنه ای اول به کاخ سفید رفته بود ! این یعنی اینکه مدار اصلی رابطه اش با آمریکاست و بعد از آن میتواند دوست صمیمی حکومت اسلامی هم باشد ! من نمیدانم چرا کاخ سفید به آن بزرگی را علماء تحلیلگر نمبینند و یا خوب نمیبینن ؟ بنابراین علمای خوب و بد ، عنایت داشته باشند که دنیا خیلی خرتوخره.... ولی نه آنطور که این علماء فکرمیزنن !

 

 

بعد از سقوط صدام و درپی اعلام سیاست خط موازی با دولت آمریکا از طرف مسعود رجوی ، خانم مریم رجوی صراحتا و رسما گفت : ارتش آزادیبخش خرج استحاله حکومت اسلامی میشود ! آن سیاست هنوز ادامه و استمرار دارد . این کلاف به ظاهر سردرگم موشکها ، اول و آخرش به کاخ سفید ختم میشود . پدیده ای به نام جیش المهدی فرم اداری ومدیای صحنه است . اصل قضیه همان جیش الکاخ سفید است که سیاست معروف هویج و چماق را پیش میبرد . دادن جواز سیاسی شلیک موشکها ، هویج است برای حکومت اسلامی  و سفرهای موسمی مریم رجوی چماقش . همین قاعده را عکس کنید برای رهبری مجاهدین هم سفرهای مریم و بقیه حواشی دست باز.....همان هویج است و موشکها و باقی قضایا چماق استحاله.....

 

 

کاخ سفید دراتاق فکرش یک میزی دارد به نام میز ایران و حکومت اسلامی . جریان مجاهدین مسعود رجوی هم در روی همین میز هستند و نه تافته جدا بافته . اتخاذ سیاست خط موازی با دولت آمریکا ، از بعد از سقوط صدام شاید برای مسعود رجوی و لایه رهبری مجاهدین ، بیرون کشیدن بهترین انتخاب از دل بدترین استراتژی ناکارآمد و مرده بود . اما برای بدنه اسیر این بدترین انتخاب بود و شاید بهترین انتخاب برای بدنه ، رفتن با دست و پای بسته به گوانتانمو B بود . حداقل طی این سالها ازموشک و حمله خبری نبود و دردادگاهها هم تعیین تکلیف شده بودند . اما دولت آمریکا قدم به قدم و همزمان با تمام اهرمها بازی خودش را میکند .

 

 

در روی آن میز فرضی ایران در کاخ سفید ؛ برای سیاستهای دولت آمریکا و غرب 2 تابلو بیشتر وجود ندارد . استحاله کردن حکومت اسلامی و تابلوی دوم تقابل و جنگ . تعدیل حکومت اسلامی و تنظیمش با سیاستهای منطقه ای نظم نوین ، از دیر باز تا به امروز دردستور کارشان قرار گرفته است . خط استحاله حکومت اسلامی دراولویت قراردارد و تمام تلاشها با ظهور روحانی و آیه های قرآن وزارت خارجه آمریکا برای ننه ظریف فعلا درهمین راستا متمرکزاست . ظاهرا حکومت اسلامی تا به حال نشان داده است که تصمیم دارد به همان مسیراستحاله برود . ولی در طرف غربی این داستان هنوز به نقطه برگشت ناپذیر نرسیده است . به عبارتی دیگرغربی ها هنوز اعتماد ندارند و هنوز مطمئن نیستند که میشود یا نه ؟ حکومت اسلامی میخواهد...ولی درتوانش شک است . نقاط شک برانگیز هم تنظیماتش با داخل و مردم ایران و بقیه نیروهای غیرخودی خارج از نظام است . تجربه وشاخص های استحاله واقعی درشوروی سابق میگوید که استحاله جدی و سالمِ هر پدیده ای اول از داخلش شروع میشود . این حکومت اسلامی درایران هم تا زمانی که تیغ سرکوب مردم و حذف فیزیکی بقیه را غلاف نکرده ، قطعا آب درهاون میکوبد و یا مشغول ادامه بازی فریب است .

 

 

رهبری مجاهدین درخارج کردن نیروهای اسیر از عراق نه میخواهد و نمیتواند !!! نمیخواهد ، چون حداقل از بعد از سقوط صدام همه چیز را .....تاکید میکنم همه چیز را از دست داده و تمام صحنه را باخته است . تنها امید و کور سوی نوری ضعیف برای رهبری مجاهدین در صحنه سیاسی درانتهای همین تونل سیاست خط موازی است . به جز این شک نکنید که رهبری مجاهدین خط رسمی خروج بدنه را سالها پیش اعلام کرده بود تا حداقل مسئولییت این جنایتها را از دوش خودش بردارد . جدای اینکه خروج نیروها و رسیدن به محلی امن عملی باشد یا نه.....؟

 

 

ولی با استمرار سیاست خط موازی و به هم نزدن میز غرب ؛ اگر حکومت اسلامی استحاله شود رهبری مجاهدین هم بالاجبار خیز استحاله را برمیدارد و نیروهای اسیر هم نیازی نیست که به خارج بیایند با فرمان همان رهبری میروند دنبال زندگی شان درایران استحاله شده . رهبری مجاهدین هم با حکومت استحاله شده مینشیند سر میز مذاکره ! در چنین حالتی شاید دولت آمریکا نقش این رهبری را این باربهترببیند . اگرهم کارنهایتا به تقابل و جنگ بکشد که آنها به صفت یک نام و عنصرداخلی هنوزآنجا هستند . یعنی تنها چیزی که نانو یا غرب برای پیش بدن کارهاش به آن نیاز دارد. منظورم توان عملی یا اجرایی کار نیست که آن اسیران فرتوت و ناکارآمد برای مستراح رفتن هم باید به هم کمک کنند ! منظورم دادن پرچمی به دست عامل داخلی و انجام عمل پشت نام آن پرچم ! خط خارج کردن بدنه از باتلاق عراق توسط رهبری مجاهدین بدون اراده دولت آمریکا عملی نیست . موضوع فقط هم پول زیاد و وکیل و قاچاقچی های محترم نیست . تمام خاک عراق و سازمانهای مربوطه و خود دولت عراقی جزو ابواب جمعی و امکاناتی دولت آمریکا هستند . آن لیسه پاسها و کارتهای UN و باقی داستانهای کودکانه وغیرعملی را خودمان عملا تجربه کردیم که سرسوزنی جدیت و کارائی نداشت . نتیجه اینکه آمریکا میتواند.....ولی تا اطلاع ثانوی نمیخواهد و رهبری مجاهدین در موازاتش هیچوقت نه میخواهد و نه میتواند . هیچوقت.....!

 

 

آنچه که حضوربدنه اسیرمجاهدین درخاک عراق را تعیین تکلیف میکند موشکها و حملات و کشته و زخمی زیاد نیست. انواع حملات و ازکشته پشته ساختنها....اگرازنظرداخلی یا تشکیلاتی منسجمترش نکند ولی به انهدامش هم کمکی نمیکند . تمامی این حملات وتلفات از روز اول تا به حال فقط و فقط خوراک تبلیغاتی را برای همه طرفین فراهم کرده و میکند و کمی هم شاید دل خوش کنکهای یزیدی و حسینی . در یک صحنه واقعی زمین سیاست دولت آمریکا تنها طرفی است که میتواند آن حجم از نیرو را تعیین تکلیف نهایی کند . ولی تا اطلاع ثانوی نمیخواهد . مثل زندان تیف که 5 سال بهانه آورد و روزی که تصمیم جدی گرفت حتی نفراتی را هم که مخالف آن شکل از خروج بودند ، با دست بند و پابند سوار شنوک کرد و روانه کردستان عراق کرد .

 

 

تصمیم نهایی دولت آمریکا ، بسته به توانایی حکومت ایران در مسیراستحاله است . تمام این مجموعه به هم پیوسته است ولی نقش اصلی و بازی پایه ای دولت آمریکا توسط علماء عمدتا دیده نمیشود . مسعود رجوی در پایان اعتصاب غذای اخیر و آخرین پیامش خطاب به "ارتش آزادی" پیام را فرستاده بود . ولی کدام ارتش و با کدام استراتژی قابل تشریح وعملی ؟ این سوالی بود که سال گذشته بارها پرسیدم و دریغ از جوابی ساده....چون به طور واقعی ارتشی در کار نیست . پدیده ای به نام ارتش آزادیبخش درسال 1365 متولد شد و درسال 1367 با پایان جنگ ایران و عراق ، آن استراتژی به پایان رسید و تبدیل به جنازه شد .

 

 

البته شخص مسعود رجوی هنوزچند درصدی امید دارد که کار حکومت اسلامی و غرب به تقابل یا جنگ بکشد تا ارتشش زنده شود ! این یعنی حدود 25 سال است که از این جنازه یا پوسته مار توقع معجزه دارد . معنی سیاسی این ارتش آزادی امروز با آن ارتش آزادی دیروز ، از بعد از سقوط صدام فرقی نمیکند . این یک پوسته مار است که فقط به درد اطلاعیه دادن و نگه داشتن پرچم میخورد حتی اگر تعداد نفرات 200 نفر باشد برای آمریکا کفایت میکند ، چون رهبری یا شخص مسعود رجوی برای هماهنگی تعیین کننده است و نه تعداد تشکیلاتی نفرات . پایان این صحنه و بازی با اراده و هژمونی مستقیم دولت آمریکا رقم میخورد ، و تصمیم نهایی دولت آمریکا به توانایی حکومت اسلامی درمسیراستحاله بستگی دارد . همسو شدن علائق شخصی بیمارگونه مسعود رجوی ، با تلاشها و سیاستهای غرب در روی میز ایران خاورمیانه ای ، اسمش همان سیاست خط موازی است .

 

 

این هماهنگی نامحسوس و آگاهانه بین همه طرفین دربه هم نخوردن میز چیده شده غرب ، این بازی حساب شده غرب با تمام اهرمهای روی میز با حفظ  فرمهای ظاهری ، و این گم کردنهای سورخ دعای اصلی توسط علماء داخلی ، و این مهم نبودن جان و زندگی آن اسیران برای تمامی طرفین بازی....سنتی دیرین است !

 

 

 

 

اسماعیل هوشیار

01.01.2014

 

 


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

آقای هوشیار ، من از این نوشته کمی گیجم . بالاخره نیروهای مجاهدین درحال مبارزه درعراق هستند یا نه و این یعنی چه ؟ چون با نظرات قبلی شما فرق میکند

الهام . 02.01.2014

.......................................

ضمن سپاس از شما

این یعنی شما لازم است دوباره یا سه باره مطلب را بخوانید . این یعنی اینکه حضور اجباری بدنه مجاهدین ربطی به مبارزه ندارد و اساسا در هیچ جهتی مثبت نیست . این یعنی اینکه آنها جبرا آنجا هستند و به عبارتی گیر کرده اند . این جبر و گیر کردن فقط از نظر رهبری مجاهدین حس خوبی دارد و اسمش مبارزه و همیشه پیروزی است ! من مسئول ادبیات رهبری مجاهدین نیستم ولی خودم را مسئول میدانم دراینکه صحنه را درست ببینم و یا درست تشریح کنم . طبیعی است که این تحلیل قانون فیزیک نیست و میتواند اشتباه یا درست باشد . باز هم تصریح میکنم که رهبری فعلی مجاهدین برای خروج نیروها و بدنه از باتلاق عراق توان عملی ندارد ....و قلبا هم نمیخواهد نیروها خارج شوند چون مشکلات جدی درونی دارد و به نیروها نمیتواند 25 سال مسیر انحرافی و غلط را پاسخگو باشد.این هم که چرا رهبری درتئوری و لفظ....پیام خروج نیروها را صادر نمیکند ؟ چون نمیخواهد میز دولت آمریکا به هم بخورد . به عبارتی درتلاش است تا از این شرایط اسفبارجبری یک نتیجه سیاسی حداقلی برای خودش بگیرد . ولی به نظر من شدنی نیست این را تجربه مشخص و نتیجه مسیر طی شده در بعد از سقوط صدام نشان داده است

دولت آمریکا برای خروج نیروها همیشه میتواند ولی تا اطلاع ثانوی نمیخواهد .... بستگی به مسیراستحاله حکومت اسلامی دارد

نکته آخردر ورای این بحث ؛ این است که حتی اگر تمامی این پدیده مجاهدین را مشکل فرض کنیم ولی نهایتا موشکها و راه حل نظامی جواب نمیدهد . حکومت اسلامی بیشتر از 30 سال است از راه حل نظامی نتیجه نگرفته است . همان 25 سال پیش هم منتظری گفته بود که مشکل مجاهدین با قتل عام حل نمیشود

اسماعیل هوشیار

02.01.2014

 

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد