آقای مسعود رجوی بشنو......!؟
آقای مسعود رجوی سلام : کارت با این بسیجی های دست هزارم پیش نمیرود . زمان به عقب برنمیگردد ؛ من مزدورم ؛ ولی تو اعلامیه رسمی خروج از عراق را بده . نامه اشرفی و لیبرتی نشین به درد همین بسیجی های دست هزارم میخورد . برای آدم جدی درصحنه سیاسی اطلاعیه رسمی شورای مجاهد یا رهبر عقیدتی و وارد شدن عملی به کارزار خروج از عراق ؛ ملاک است . بقیه اش جوک قرن است ؛ حرف مفت است ، تلاش مثلا نرم برای جدا یا شقه کردن است ؛ حساب اسماعیل هوشیار را از بقیه .....جدا کردن است . پیام میدهد که اسماعیل هوشیار را از جمعتان بیرون بکشید تا ما شما را درجبهه خلق و منتقد معرفی کنیم .......و به زعم خودش بعد از این اسماعیل نوبت آن یکی اسماعیل و بعد نوبت بقیه است . فقط یک چیز را یادت رفته ، که هویت مجاهد خلقی خودت آلوده به پنتاگون و سیا و باقی داستان است . هویت مجاهد خلق امروز علامت سوال است و نه ارزش .....یعنی هرکس که تو درجبهه خلق معرفی کنی خودش علامت سوال میشود ! حالا حتی سال 2008 هم نیست . حالا فوریه 2013 است . حالا قرن ششم هجری نیست که با روشهای کلیله ودمنه از خودت تضاد حل کنی ؛ منظورم همان داستان شیر و 3 گاو و تفرقه .....است .
زنده یاد مرضیه همتی عضو شورای رهبری خودت وهمسرصیغه ایی خودت ؛ گفته بود که دربالاترین سطوح از همان عراق ؛ "سایت تیف وشخص اسماعیل هوشیار " مسئله شان است ؛ اسمت را که میشنوند کهیرمیزنند . بنابراین ما درسال 2013 هستیم . شما باید خودت را تعیین تکلیف کنی و اطلاعیه رسمی خروج ار عراق را بدهی . نامه نگاری از طرف خود زندانیان بد نیست ولی جنبه رسمی یا سیاسی ندارد وبه درد عمه ت میخورد .
گفته بودم که : به نظرمن این نامه خوب تنظیم شده است . چنین نامه ای را هیچیک از اسیران درهیچ مقام و سطحی از سواد سیاسی ؛ نمیتواند بنویسد . این نامه فقط توسط خود مسعود با کمک لایه اولش تنظیم و نوشته شده است . اما پروسه و تجربه گذشته نشان داده است که همیشه شیطنتی ظریف وجود دارد که درلحظه ممکن است قابل تشخیص نباشد و کمی فاصله اصل واقعییت را نشان میدهد . بنابراین همانطور که قبلا هم گفته بودم ازنظررفاهی قطعا زندان اشرف بهتراز زندان لیبرتی است و دربند ششم این نامه منطق حرف را میفهمم . فقط مشکلی که هست دیوارکلفت بی اعتمادی نسبت به رهبری مجاهدین است . این عدم اعتماد محصول عملکرد مشخص و تجربه زندگی با مجاهدین است . طبعا جنس اعتماد امروز با آن اعتماد 1358 کمی تا حدود زیادی تفاوت دارد. شبیه ومثل حکایت فلفل هندی و خال مه رویان ...که هردو تا تند و تیزند ؛ اما آن کجا و این کجا !؟ پس به قول آن پزشکی که گفته بود : من خدا را قبول ندارم مگراینکه آن را درزیر تیغ جراحی ببینم . و چون اصل بربی اعتمادی مطلق است این باور زمانی شکل میگیرد که شورا یا رهبری مجاهدین اطلاعیه رسمی برای خروج ازعراق بدهد و عملا وارد این کارزار شوند و خواسته انسانی خروج از عراق از طرف دیگران را ؛ درمقابل خودشان معرفی نکنند ؛ هرچند تفاوت کیفی نمیکند اصلا رهبری مجاهدین هرچه دوست دارد اعم از رژیمی و مزدور و بی سواد.... به من بگوید ؛ ولی خط خروج نیروهای اسیررا درسرلوحه کارش قراردهد ؛ تا نهایتا تمام اسیران را درخارج ازکشتارگاه عراق ببینیم ! به قول معروف : تو بدم ؛ بمیرو بدم.....16.02.2013 http://www.tipf.info/name,zendaniyan,az,erag.htm
وبالاخره اینکه ؛ قبلا هم گفته بودم تو هرچه میگویی من هستم من که به تقاضای تو ؛ به خودم گفتم مزدور وزارت که خیلی گنده مزدورم ! ولی تو اطلاعیه رسمی خروج ازکشتارگاههای عراق را بده . آن هزاردلیل دیگه که بسیجی ها عنوان کرده اند ؛ توضیح و توجیه است ؛ ملاک اصلی موضع رسمی شورا ی مجاهد است مبنی بر خط خروج ازعراق یا ادامه بازی درقالب ماندگاری درکشتارگاههای ( اشرف و لیبرتی ) عراق ؟
بقیه اش حرف مفت است . زهره و محسن وحسن و....کیلو چند !؟ من سال 1358 به شخص خودت اعتماد کردم . کس دیگری را نمیشناختم . طی این 35 سال بنا به رهنمود خودت عمل کردیم و حالا من کسی نیستم که سرخودم را شیره بمالم و بگم " عطف به وظیفه " ......
حالا هم با خودت کاردارم . نه به صفت دشمنی که به صفت پاسخ خواستن و حرف زدن . امروز نشد همان 30 سال دیگه یا هروقت دیگه که از نظرخودت وقتش شد . اگر مرده بودم بقیه هستند . من اصلا از اول هم نبودم ؛ خواهران اقبال بودند ؛ آنها هم نبودند خانواده همتی بودند.....حذف افراد یعنی پاک کردن صورت مسئله . یادت نرود قانونمندی ها همیشه درست عمل میکند . هرپدیده ایی دردرون خودش اگرضدی داشته باشد رشد میکند . به همین خاطر انقلاب ایدئولوژیکت چون با ضرب مشت و لگد و شکنجه ....زائده نداشت تبدیل به سیرابی پراز مدفوع شد ومثل کوتوله های ذهنی عقب مانده و منگل باقی ماندی . تازه فکرمیکنی انقلاب منگل سازت هنوز قابل دفاع است !!!!
( توضیح : پایه اصلی داستان انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین بنا به تعبیر خود مجاهدین ؛ این است که به واسطه انقلاب مریم دستگاه توحیدی مجاهد خلق دیگرزائده ندارد و همه با سلاح انقلاب انسان میشوند ! ولی درعمل سیم خاردار و زندانهای رسمی مجاهدین درقرارگاه اشرف درسال 1373 بود و پروژه رفع ابهام....که همه مخالفان را با شکنجه مثلا آدم کردند و ساکت ! )
آقای رجوی یادت هست که درسال 2008 برای من توسط یکی از همین بسیجی ها پیام داده بودی ....: که به فلانی ( اسماعیل هوشیار ) بگوئید ما میدانیم تو با کمک رژیم از عراق به سوئیس آمده ای ؛ ولی مهم نیست الان دیگه فراموش کن و زندگی کن ( نقل به مضمون) ....یعنی اینکه اگر مثل گوسفند ساکت ماندی که هیچ ....والا حتما رژیمی میشوی و هستی . تو حتی به فکرتناقضات ومدارک هم برای این روش مادون نیستی تو توی ذهن فندقی خودت فقط نمیخواهی ذهن آن ملاء اطراف بسیجی هایت خراب شود . والا استفاده از یک درصد شعور و لایه خاکستری و خواندن چند مقاله و چند بار مراجعه به سایت تیف ؛ حتی برای اعضای ارشد خودت همه چیز را مدتهاست روشن کرده است !
یادت هست که سرزندان تیف هم حرف تو ؛ ابتداء به ساکن افراد مشخص نبودند که مثلا چه کسانی واقعا با رژیم کارمیکنند و چه کسانی ممکن است از همین تعداد دوباره و به هردلیل به خیمه خودت بخزند ؟ از ابتدا و بی شکاف خط مالاندن بود و کل تیف را چراگاه وزارت اطلاعات معرفی کردی ! آلبوم به سبک مالی اجتماعی درست کردی با عکسهایی که از ارتش امریکا گرفته بودید ودرکشورهای غربی برای هوادار؛ نشست رسمی گذاشتی و توضیح دادی و توجیه کردی که : اولا هرکس از تو دورشود همجنس باز و عرق خور و معتاد میشود !!! دوما کل تیف چراگاه وزارت اطلاعات است !!!!
اینها را برای یادآوری گفتم . والا تو خودت خیلی خوب میدانی که من حرفم چیست و یا نقطه ام کجاست ؟ ولی بازهم یاد آوری میکنم ؛ دست از این بچه بازیها بردار . والا درزمین سیاست خیلی بیشترازاینها پرت میشوی ؟ خبرش را دارم که خیلی از همین هوداران قدمی ات زمزمه میکنند که صد رحمت به رضا پهلوی ! نمیشود درزمین سیاست مدعی دموکراتیک بودن کرد ولی همچنان با روشهای ایدئولوژیک (حذف کردن ) ادامه داد ! یادت هست درفاز سیاسی خطاب به خمینی گفتی....که اگر ما مجاهدین مزدورشرق و غرب ( ازنظرخمینی ) هستیم پس بگو کی دراین مملکت سالم است !؟ حالا هم همان سوال از خودت .... من و خیل منتقدین و مخالفین دیگر ؛ اگر دسته جمعی مزدوران وزارت اطلاعات هستیم پس چه کسی منتقد یا مخالف سالم از نظر تو است ؟ تاریخ داور بی رحمی است !
خلاصه کلام : دستگاه ارزشی توحیدی و ضد انسانی تو با تمام ساخت و سازهای ضد ارزشش ، آنقدرتناقض دارد که با یک فوت ناقابل سرریز شود . ولی اصرارتو بر هم زدن این دیگ مدفوع ایدئولوژیک و انباشته کردن فضا با این بوی گند و مثل معتادان نعشه شدن ؛ تو را به هیچ سرانجامی نمیرساند ! خود دانی .
با این همه میشود مصالحه و بحث و معامله کرد . یعنی من رسما از کمپین بیایم بیرون و از مسئولین کمپین هم بخواهم که رسما اطلاعیه مزدوری مرا با رضایت خودم بدهند و بعد شما هم درعوض اطلاعیه رسمی برای خروج اسیران ازعراق را صادر کنید و با پرچم خروج از عراق وارد این میدان و کارزار شوید ! من با کمال میل حاضرم این کاررا بکنم ولی تو ( یعنی مسعود رجوی یا شورای مجاهد نشان ) عمرا چنین پرچمی را در جهت نجات اسیران درعراق بلند کند . چون حذف این معادله آدمها و اسیران ؛ یعنی پایان امتیازات سیاسی و رفتن مسعود رجوی به ته صف زمین سیاست غرب با دست خالی وتهی ازهرابتکارو خلاقییت فردی !
همه این عکس العملهای کودکانه ایدئولوژیک تو ؛ امروز فقط یک پیام دارد ؛ کمپین انسانی و مستقل خواهران اقبال درجهت خروج اسیران از کشتارگاه عراق با هر نتیجه عملی ، از همین حالا پیروزاست و به هدفش رسیده است که مبارک است ! حتی اگربه سبک عشیرتی 1400 سال پیش ازهمه اسیران امضاء بگیرند که با میل خودشان دوست دارند بمانند و قتل عام شوند ! مثل همان 5 میلیون و دویست هزارامضاء مثلا عراقی برای ماندگاری همیشگی درعراق....یعنی با همان وزن و اعتبار!
رونوشت : به شخص مسعود رجوی به مردم ایران به تمام رسانه ها و سایتهای مستقل که از بذرآگاهی وحشت ندارند .
اسماعیل هوشیار 17.02.2013
آخرین کامنت من درفیس بوک برای کمپین خروج از عراق
................................
کدام دوست با دشمن نشیند؟
جالب این است که تمامی گفته ها و استدلال های این جماعت همان رنگ و بوی متعفن گفته های وزارت اطلاعات را دارد. آنها «انجمن نجات» برای اسیران و زندانیان کمپ اشرف تشکیل داده اند و اینان «کمپین نجات» برای زندانیان لیبرتی و البته که هر دو هم یک چیز را می گویند، که ساکنان اشرف و لیبرتی وسیله معامله و امتیاز گیری رهبری مجاهدین است. بعد هم هوارهوار دمکراسی و آزادی بیان راه می اندازند که آیا می شود حرف زد؟ آخ که دلم برای صبر و لب فرو بستن اینان کباب شد. چون در این سالهای اخیر منجمله همین دو حمله قبلی، از سنگ صدا در آمد ولی از اینان نه فحشی نه ناسزایی نه توهینی یعنی ببخشید حرفی و صدایی در نیامد. بعد هم می گویند اگر کسی دو کلمه حرفی زد بلافاصله هوادارانی که نسخه دیگر بسیجی ها هستند او را متهم به مزدوری می کنند. نخیر جانم. هواداران کسی را بیهوده متهم نمی کنند. خط و خطوطش را می بینند. حالا باید به این منادیان و مدعیان دمکراسی و آزادی بیان و گفتمان، تعریف مزدوری در فرهنگ و عرف مبارزاتی با دیکتاتورهایی جنایتکار نظیر هیتلر واسد و خامنه ای را یادآور شد که :« مزدوری محقق می شود به نشست و برخاست و هم رایی و همسویی با اهداف وزارت اطلاعات و دم و دمبالچه هایش اگر چه بدون دستمزد باشد که آن را مزدور بی جیره و مواجب خوانند.» و در این هنگامه خونین کدام دوست یا مخالف یا منتقدی که در جبهه خلق است با مزدوری شناخته شده چون اسماعیل هوشیار همپالکی می شود؟! حرف زدن و بیان نظر چیزیست و به صفوف دشمن در آمدن چیزی دیگرو این غیر از دمکراسی است.
http://www.aftabkaran.com/maghale.php?id=2836
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد