مقاله

 

 


اپوزیسیون سازی !

عباس رحمتی
 

درشرایطی که مردم ایران نیاز به یک اپوزیسیون منسجم و مستحکم دارد هر روز شنیده می شود ، نیروها و شخصیتهای سیاسی ایرانی از یکدیگر فاصله می گیرند و حتا بعضی از آنها با اینکه هیچ تجربه ای در کارهای سیاسی ندارند دست به کارهایی می زنند که خود باعث تقویت رژیم جمهوری اسلامی می شود همین جریان نفوذی "محمد رضا مدحی " در اپوزیسیون نو پا را می گویم که ابتدا با آن همه کبکبه های " علیرضا نوری زاده" و آن ادعای های تو خالی اش که " " آی ... من آنم که رستم بود پهلوان " باعث شد یک پاسداری که حالا از الماس فروش ها معروف شده است از طرف رژیم، درون اپوزیسیون نو ساخته و دستکاران « نوری زاده و سازگارا و مهرداد خوانساری » و... نفوذ کند ، دراین بین باید سپاس گزاری کرد که ضربه در همان قدم اول بود و گرنه سر خیلی ها بر باد می رفت . در این میان رژیم استفاده و سوء استفادهایش را برد.


حال باید پرسید علت اینکه در این مقطع اپوزیسیون ساز ی رو به رشد است چیست ؟معلوم نیست پشت پرده سیاست چه خبر هایی است چرا بعد از 33 سال به یک باره این جماعت و یا جمعیت ها به فکر اپوزیسیون سازی افتاده اند و می خواهند راه هزاران شب طی نشده را یک شبه بروند آیا بعد از جنبش سبز ایران بود که جای خالی اپوزیسیون را احساس کردند ویا اینکه بهاران عربی و سرنگونی « بشار اسد و سید علی » در پیش رو است و یا تشویق بنیادهایی مثل « اولاف پالمه » بوده است که روشنفکران و سیاسیون وخبرنگاران و... ایران را به فکر اپوزیسیون سازی انداخته است ؟ و یا شاید بخاطر اینکه فکر می کنند غربی ها بخاطر نداشتن اپوزیسیون منسجم است که کمک مردم ایران نمی کنند تا ریشه این رژیم را در ایران بکنند!بهر صورت پارامترهای یاد شده می تواند انگیزه ای باشد برای اینکه در ایران هم اپوزیسیون جدیدی شکل بگیرد . شورای ملی مقاومت / منشور شورای ملی که رضا پهلوی در راس آن قرار دارد / سکولارهای جنبش سبز / کمپین سبز ایران وسکولارهای نو که فقط مسائل را تئوریزه می کند و... هرکس به لیست اپوزیسیونها ایران نگاه می کند حتما از خود می پرسد با کدامیک از این اپوزیسیون ها می توان این رژیم تا بن دندان مسلح را سرنگون کرد ؟

و باز وقتی به مواضع هرکدام که نگاه می کنی از خود می پرسیم رژیم با کدام روش و متد و یا تاکتیک عوض خواهد شد ؟ روش مسالمت آمیز و یا روش والگوهایی مانند کشورهای عربی و یا افغانستان و عراق با مدل آمریکا یی و یا توسط مردم و با کمک ناتو و یا کمک های کشورهای غربی و... آیا مردم ما باید مثل دیگر کشورهایی مثل سوریه به چنین روزی که آنها افتاده اند بیاندیشند و یا خود با اراده انقلابی ریشه این غده ی سرطانی را که 34 سال است گرفتار شده است را می تواند بکند ؟ آیا رژیم ایران با اصلاحات و رفروم تغییر روش خواهد داد ؟اگر با این روشها قابل تغییر بود بهترین زمان بعد از انتخابات 1388 بود که مردم بطور گسترده و میلیونی بیرون آمده بودند در چینن شرایطی با رهبری اشتباه و باز گشت به دوران طلایی امامش باز به خطا رفت و مردم را یک دوره دیگر به عقب برد و حال باید دید اپوزیسیون های نو ساخته ایران کدام راه را می خواهند برگزیند . حال به بررسی مواضع اپوزیسیون ها ی نو بنیاد و شوراهای شورای ملی مقاومت و ملی ایران می پردازیم .


اپوزیسیون سازان :


وقتی به لیست اپوزیسیون ها ، عمیق تر نگاه می کنیم متوجه می شویم که بعضی از آنها فقط در زمان جنبش سبز فعال شده اند مثلا " کمپین سبز " سفارت خانه ها که چیزی هم در چنته ندارند آنها همنینطور که نشان می دهد هیچ برنامه ای برای آینده ایران ندارند . و یا " کمپین سبز ایران " که بر حرکتی بدور از خشونت تاکید دارند و طی اعلامیه ای ازهمه نیروها بر یافتن راهی بدور از خشونت دارند که مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکید دارند برای گذار دموکراتیک از ج.ا و بر قراری حاکمیت ملی ایران ازمردم می خواهندتا در راه سازمان دادن نهادی ملی و دموکراتیک به یگدیگر بپیوندد. اینها فکر می کنند مردم خود جوش سازماندهی می شوند و رژیم تا بن دندان را به همین سادگی میتوان تغییر و یا سرنگون می ساخت .


سکولارهای جنبش سبز هم که با 52 امضاء یک بیانیه هم ،همان حدود ا مضاء از سوی برخی استادان دانشگاه های آمریکا و صاحب نامان عرصه سکولار جامعه خارج کشور منتشر کرده اند که نه تنها اشاره ای به انحلال حکومت مذهبی فعلی نداشته اند بلکه صراحتا از موضع "« میرحسین » در بیانیه شماره 17 ایشان دفاع کرده اند به یک معنی دیگر، یعنی خود را در حد یک آلترناتیو ندانسته و به نا چار خودرا پشتیبان اردوگاهی معرفی مکند که ریشه در همین ج .ا دارد و خواهان ارکان آن و فعال کردن اصول مغفول قانون اساسی هم رژیم است از یک طرف توافق گسترده بین نیروهای اپوزیسیون سخن می گویند که محور خواسته هایشان خواسته های حداکثر اصلاح طلبان مذهبی است یعنی با گردن کجی بسوی ائتلافی رفتن و با اصلاح طلبان مذهبی دست بالا ( هژمونی ) را دارند .


جلسه پراگ اتحادی برای دموکراسی بود؟


درجلسه پراگ ناهمگونی های زیادی بچشم می خورد بطوری که بعد از جلسه عده ای از این افراد با اطلاعیه ای اختلافات خود را مطرح کردند، از طرفی عده زیادی تضاد دیدگاهی بایگدیگر دارندو باعث می شود که حرکت آنها حرکتی ابتر باشد، یعنی این شورا نمیتواند بعنوان اپوزیسیون مردمی ادامه پیدا کند . اپوزیسیونی که نه قدرت سازماندهی دارد و نه اینکه می داند در فردا ویا فرداها چکاری می خواهد انجام دهد ،آنها قصد دارند هم با اصلاح طلبان و هم انحلال طلبان (سرنگونی طلب ) تشکیل شورا (شاید آلترناتیو ) بدهند در حالی که نیروهای داخلی این شورا را به رسمیت نمی شناسند و ازطرفی مشخص نیست با این تضاد عمیق و ماهوی و با کدام توان تشکیلاتی می خواهند سازماندهی ، این کار را به سرانجام برسانند .

اپوزیسیونی که قدرت سازماندهی نداشته باشد از خارج کشور کاری را از پیش نخواهد برد و تمام استراتژی اش در حرف باقی خواهد ماند . مشگل کار از آنجا شروع می شود که چگونه با اصلاح طلبانی که به دوران طلایی امام چشم دوخته اند می توان کار ی را از پیش برد ؟ آنها اگر توان چنین کاری را می داشتند در سال 88 با جمعیت میلیونی می توانستند کاری کنند کارستان ولی دیدگاه راست آنها خود را هم گرفتار رژیم کرد ! اپوزیسیونی که خود را بازسازی نکرده باشد و در راه تغییر رژیم ، خود مصمم نباشد همیشه باپایه های لرزان حرکت می کند رهبران جنبش سبز نمی دانستند بدنبال چه چیزی هستند به معنای دیگر استراتژی مشخصی نداشتند و مشخص نکرده بود تا کجا می خواهند با مردم همراهی کنند چون خودشان گفته بودند که ما هم بدنبال مردمیم !

 درحالی که مردم دقیقا می دانستن چه می خواهند . حال شورا ی پراگ با جمع کردن کسانی که گذشته درخشانی ندارند می خواهند با یک دست هندوانه بزرگ بردارند از طرفی با تضادهای عمیق بین اعضای آن شورا شدنی نیست. اینها برنامه مشخصی برای گذار به دموکراسی ندارند و مشخص نمی کنند که با رژیم مذهبی فاشیستی چگونه می خواهند برخورد کنند آنها مشخص نمی کنند با وجود اصلاح طلبان و سرنگونی طلبان درشورا چگونه می خواهند این کار پر تضاد و سنگین را به پایان ببرند ، این شورا با این طیف گسترده به کدام سمت خواهند رفت به سوی اصلاحات یا بسوی سرنگونی رژیم ؟ آیا چنین رژیمی اصلاح بر دار است ؟ چون اصلاح طلبی با چنین رژیم فاشسیتی معنایی پیدا نمی کند مثل این می ماند که شما از " بشار اسد" اصلاح طلبی درخواست کنید . رژیمی که بیش از 33 سال درسرکوب و کشتار شرکت داشته و اصلاح طلبان و سرداران سازندگی اش در مقاطع مختلف در کشتار و شکنجه ها شرکت داشته اند رژیمی که پیش از 60 بار از طرف سازمانهای بین المللی محکوم شده است و از نظر فساد جزء مفسدترین رژیمهای روی زمین است هیچگونه رفرومی را نمی پذیرد ، در واقع اصلاح طلبی در هر مقطعی باعث نجات این رژیم شده است ، مقطع محکومیت در دادگاه برلین بارزترین آنهاست که اجبارا خاتمی را بر کرسی صدارت نشاندند

 . از طرفی دیگر بزرگترین ابزار اصلاحات و رفروم انتخابات آزاد است با وجود شورای نگهبان و ولایت فقیه چگونه می تواند یک انتخابات آزاد برگزار کرد ؟ در حال حاضر هم 5 ماه قبل از انتخابات طوفان سرکوب روز به روز شدت می گیرد . با وجود نهاد های سرکوب نمی توان اتنظار رفرومی در ایران داشت و اگر اپوزیسیونی به این فکر است که میتوان این رژیم را براه اصلاح هدایت کرد خیالی خام و باطل است . 33 سال سرکوب و کشتار خصوصا(سرکوب عریان ) در این 8 سال اخیر در ایران ، دیگر نمی توان دل به اصلاحات خوش کرد ، درحالیکه ولایت فقیه ، رئیس جمهور برگزیده خودش را هم بخاطر قدرت طلبی هایش دیگر قبول ندارد و از طرفی با انتساب " احمدی نژاد " نه تنها رژیم یک دست نشد بلکه تضادهای رژیم صد چندان شد و میرود تا در انتخابات دوره یازده هم تضادها همچون دملی چرکین سرباز کند و احتمال درگیری های فیزیکی بین دو جناح خامنه ای و احمدی نژاد دور از انتظار نیست . اصلاح طلبان که کاری از پیش نبردند. در این میان شاید اصولگرایان طرفدار خامنه ای با احمدی نزاد و یارانش بتوانند تضادهای رژیم را بیشتر کنند البته نه برای اصلاح که برای کسب قدرت بیشتر !
انحلال طلبان ( سرنگون طلبان )


سرنگون طلبان انقلابیونی هستند که می خواهند رژیم را بکلی عوض کنند، معنی این حرف چنین است که باید همه چیز فرو ریزد و از نو ساخته شود . از قانون اساسی تا رهبری ولایت فقیه و شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت و نیروهای سپاه و بسیج همه باید درهم ریخته شود تا قدرت در اختیار مردم قرار بگیرد . یعنی پایینی ها بالا بیانید و بالایی ها به پایین ! پس این معنی انقلاب است ، بدون در هم ریختن نهادهای سرکوبگر محال است هیچ گونه رفرومی صورت گیرد ، این مسئله در این 4سال اخر نظام روشنتر شده است . اپوزیسیونی که سرنگونی را طالب است می خواهد بطور جدی وارد کار زار شود و نمی خواهد همه چیز در حرف بماند ، این اپوزیسیون در واقع باید بطور حرفه ای به سازماندهی در داخل بپردازد در حین اینکه باید در خارج کشور هم مسائل دیپلماسی و بین المللی را حل و فضل کند . اگر نهادهای سرکوبگر که تماما تحت فرمان خامنه ای هستند در سرکوب، بیشتر از گذشته عمل کنند دیگر از اصلاح طلبان هم چیزی در ایران باقی نمی مانند و راه دیگر ی را باید برگزینند آنها باید به سرنگون طلبان بپیونند وگرنه این رژیم تمامی افراد و نفراتشان را همچون گذشته یا دستگیر و تبعید وی ا اعدام میکند این بار با شتاب بپشتر !


درطول این چند سال خصوصا از زمانی که دولت اصلاح طلبان به سرپرستی خاتمی روی کار آمد با تکیه بر ولایت فقیه کاری را از پیش نبردند و تا آنجا کوتاه آمدند که از درون آن دولت ، احمدی نژاد بیرون آمد ، چون اصلاح طلبان می خواستند با همان ساختار گذشته رفروم ایجاد کنند ، پذیرش رهبری سرکوبگر و شورای نگهبان و حفظ چارچوبهای نهاد سرکوب سپاه و بسیج و قوه ی قضائیه و حفظ سرکوبگران بسیجی ها (گارد دانشگاه ) در دانشگاهها و... جواب یک رفروم واقعی نبود و شکست خورد .


اصلاح طلبان نه تنها ساختار سرکوب را قبول کرده بودند که خود در همان سیستم حل شده و دنباله کار را با حفظ نظام ج .اسلامی ادامه دادند بطوری که خاتمی در یکی از آکسیونهای دانشجویان در سال 78 دستور دستگیری دو دانشجو را خود شخصا می دهد ( یکی از دانشجویان خود برایم تعریف کرده بود و بعد از فرار به کلن آمده بود) خاتمی امتحان اولش را در زمانی که وزیر اشارد بود ه است پس داده است. اصولا ریشه تفکرات اصلاح طلبان در چارچوب تفکرات حوزه ای سیر می کند اکثر آنها با اینکه دانشگاه هم رفته اند ولی تفکرات حوزوی آنها را رها نمی کند به خاطر همین تفکر ات بود که در زمان حکومتشان نتوانستند کاری از پیش ببرند . آنها در موضع اصلاح طلبی به دلیل جهانبینی اشان نمی توانند یک ایران دموکرات را فارغ از حوزه بسازنند سعید حجاریان که خود یکی از تئوریسین های اصلاح طلبان است خود ید طولانی در شکنجه و سرکوب و دستگیری انقلابیون و جوانان درسالهای 60-67 دارد .او کسی است که " سعید امامی" ( دانیال ، طراح قتل های زنجیره ای ) را برای وزارت اطلاعات گزینش کرده است ، یعنی او سرکوب و شکنجه را از کارهای انقلابی خود می داند . در زمانی که آنها قدرت را در دست داشتند جنایات را به کمک خامنه ای و دیگر یاران شان پیش بردند و خاتمی هم صحه بر کارهایشان نهاد و دم فرو بست ، در همان زمان وی مرتب می گفت : من به ولایت فقیه معتقدم و زیر چتر ولایت فقیه خواهم ماند بدون تفکرات او هیچ چیز ی پیش نمی روند خاتمی نمی خواست ساختار دیکتاتوری نظام عوض شود .

او بارها گفته بود که با این رژیم می توان اصلاحات کرد ولی نمی گفت چه اصلاحاتی ؟ با چنین تفکراتی است که ایران 34 سال است که در جا می زند . آنها حتا در آن زمان به نوع لباس پوشیدن مردم کار داشتند آیا با این تئوریسین ها ی اصلاحات می توان اصلاحاتی را صورت داد و راه به جایی برد ؟ آیا اپوزیسیونی که دلش به اصلاحات خوش است می خواهد ایران را به همان دوران طلایی امام برساند ؟ زمان امام یا خاتمی چه فرقی می کند ؟ اصلاح طلبان می خواهند در وهله اول ساختار نظام فاشیستی را حفظ کنند و بعد اصلاحات کنند و این شدنی نیست این کار درست مثل این می ماند که شما ساختمان کلنگی را بخواهید با رنگ و لعاب به ساختمانی مدرن و امروزی تبدیل کنید پس از مدتی رنگ و لعابها طبله می کنند و فرو می ریزند باید با روش ساختار شکنی ساختمان را خراب کرد و از نو طراحی کرد. وقتی خاتمی خود می گوید : من زیر چتر ولایت فقیه هستم ، یعنی می خواهد با ولایت فقیه اش رفرم کند و این هم شدنی نیست بعد از وقایع سال 88 و آن سرکوب گسترده اگر امروز کسی از جانب اپوزیسیون بگوید با ولایت فقیه می شود رفروم کرد نه رژیم را شناخته است و نه شرایط کنونی ایران را درک می کند و باید گفت چیزی کم دارد که دل خوش به اصلاحات کرده است .


شورای های ملی مقاومت و ملی ایران :


"شورای ملی ایران " که اخیرا رهبری آنرا رضا پهلوی بعهده گرفته است ( البته خودشان می گویند او فقط این شورا را حمایت می کند ) شورایی است که نامش را هم با حذف کلمه " مقاومت " از "شورای ملی مقاومت ایران " قرض گرفته است با این تفاوت که شورای ملی مقاومت ایران از سال 1360 تاسیس شده است که دارای یک تشکیلات منسجم با سالها تجربه ی مبارزاتی تشکیل است و خط و خطوط خود را از همان روز اول تشکیلش مبنی بر سرنگونی رژیم گذاشته است ، افراد آن شناخته شده اند شورایی است که دارای کمیسیون های مختلف تخصصی است که هر کدام در طول این سالها کلی تجربه شاید اندوخته اند. این شورا سالهاست که فعالانه درپی کسب وجهه در صحنه بین المللی است ، شورایی است که خودشان می گویند در سطح یک " دولت " فعالیت می کنیم و درسازماندهی نیروهای مردمی تجربیات غنی داریم و برنامه های خود را سالهاست که به ملت ارائه داده ایم ، " شورای ملی ایران " که تازه تاسیس است از افرادی ناشناخته تشکیل شده و به مردم معرفی نشده اند آنها در سازماندهی مردم تجربه ای ندارند و استراتژی خود را برای مردم مشخص نکرده اند و نمی گویند چگونه می خواهند این رژیم را سرنگون کنند با کمک غرب یا با کمک مردم با اصلاحات و یا با انحلال رژیم ؟ آنها مشخص نکرده اند که چه اقشاری و یا گروه هایی و یا شخصیت هایی می توانند در این شورا عضو و یا شرکت کنند. البته باید منتظر ماند تا جلسه های آنها در اروپا تشکیل شود تا بهتر بتوان در باره این شورا بهتر قضاوت کرد .


یک سوال :


سوالی را که باید از این گروه ها و سازمانها و شوراها کرد این است که آیا این شوراها و کمپین ها قصد آن دارند که همگی دوریک میز جمع شوند و با هم به یک نتیجه (سرنگونی رژیم ) برسند و یااینکه هرکدام بدنبال هژمونی طلبی های خود هستند و قصد دارند که هرکدام راه خود را بروند ؟ به نظر نگارنده تا زمانی که این شوراها و نیروهای اپوزیسیون وی ا بهتر بگویم " آلترناتیو فردا "با هم اتحاد و ائتلاف اپوزیسیونی نداشته باشند و با هم نباشند و برنامه ای مشخص برای سرنگونی ارائه ندهند کاری را از پیش نخواهند برد و غرب و شرق هم ساز خودشان را خواهند زد همانطور همچون گذشته (کمافی السابق) کسانی را حمایت می کنند که منابع و مخازن نفتی را در اختیار دارند و این را در طول 34 سال بخوبی نشان داده اند . یعنی همه گروه ها باید از این تجربه تاریخی درس بگیرند .


اولین درس ، همبستگی در عمل با حفظ مرزبندی مشخص ، قدمی است که همه نیروها ی اپوزیسیون می توانند در پلاتفروم خود قرار دهند . [1] درس دوم اینکه تمامی نیروها باید برای تشکیل یک اپوزیسیون مردمی و ملی جدا از خواسته های سازمانی و گروهی خود فکر کنند ، این تنها راه حل یک ائتلاف بزرگ است . این ائتلاف بزرگ است که به مردم ایران امید به مبارزه می دهد و آنها را از این فضایی که بعد از 88 گرفتارش شده اند بیرون می آورد . نیروهایی می توانند موفق عمل کنند که تحلیل مشخص از شرایط مشخص داشته باشند در غیر این صورت به بیراهه خواهند رفت . وضیعت بین المللی طوری است که غربی ها نمی خواهند با یک اپوزیسیونی که تنها از یک گروه و یا یک سازمان تشکیل شده باشد همکاری کنند ، غربی حتا نخواستند با اصلاح طلبانی که در داخل بودند کار کنند ، آنها رژیمی را که بر سر قدرت بود و نفت و گاز را دردست داشت بر تمامی گروه ها و سازمانها ترجیح دادند ، غربی ها درشرایطی به آلتر نایتو ها و یا اپوزیسیون می اندیشند که پایه رژیمها لرزان و سست شده باشد آنها به اپوزیسیونی می اندیشند تا شرایطی را که آنها می خواهند فراهم کنند شرایط آنها باید با شرایط داخل کشور باید مطابقت داشته باشد ولی به نظر نگارنده اپوزیسیونی موفق است که مردم آنرا پذیرفته باشند و این اپوزیسیون فقط با شراکت تمامی نیروها و شخصیتها شکل می گیرد و آن زمان این غرب است که باید به این اپوزیسون مردمی تن در دهد .باید اپوزیسیون آن شرایط رادرک کنند .


آخرین سخن :


نیروهایی می تواند موفق عمل کنند که خواهان همبستگی تمامی گروه هایی باشند که با رژیم مرزبندی مشخص وروشنی داشته باشند برای این اتحاد ملی باید هر گروهی مشخصا سرنگونی رژیم را طالب باشد در غیر این صورت مسلما ائتلافی صورت نخواهدگرفت و ادامه کار جز اتلاف وقت چیز دیگری در بر نخواهد داشت هر چه تضادهای ائتلاف بزرگ کمتر باشد برای جوامع بین امللی هم مقبولتر خواهد بود تمامی نیروهای بدور از هرگونه وابستگی به غرب و شرق باید خواهان تشکیل این ائتلاف بزرگ باشند تا بتوان ابتدا به یک موضع مشترک برای سرنگونی برسند تا برای گذار به دموکراسی بستری را آماده کنند در این صورت می توان گفت که یک اپوزیسیون ملی وجود دارد و ظرفیت پذیرش تمامی نیروهای سیا سی را دارا می باشد آنوقت مسلما می تواند برای استقرار یک حکومت دموکراتیک عرض اندام کرد درغیر این صورت آب درهاون کوبیدن است و غربی ها هم همان راهی را خواهند رفت که 34 سال آن را طی کرده اند یعنی حمایت از رژیمی که سرمایه های ایران را در دست دارد وباکی هم از به تاراج دادن سرمایه های عظیم (ایران ) ندارد . بس تا دیر نشده است شرایط را دریابیم .


[1] درجریان جنبش سبز آقای رجوی در جمع بندی و بحث استراتژی سرنگونی خلاصه بعد از سالها به همبستگی با نیروهای انحلال طلب می پردازد ، دراین رابطه به بی گناهی آقای رضا پهلوی اشاره می کند و اینکه او در زمان سلطنت پدرش کاری نکرده و می تواند تحولی باشد با اینکه این مسئله کلی سوال برای اعضا و هوداران سازمان مجاهدین مطرح کرد . حال باید باز پرسید که آیا در آن بحث به این نتیجه می توان رسد که با آقای رضا پهلوی می توان کار کرد ؟ رضا پهلوی هم در برنامه افق از صدای آمریکا در پاسخ سیامک دهقان پور به این سوال که شما با سازمان مجاهدین کار خواهید کرد می گوید اگر دست از اسلحه و ... بردارد حاضر است با مجاهدین و شورا کار کنند.




________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد