مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 20.09.2014

راه آمریکا از بغداد به دمشق و بالعکس...

منصور امان



استفاده ایالات مُتحده از شبه نظامیان بُنیادگرای شیعه در جنگ علیه “دولت اسلامی”، روزنه نُفوذ رژیم مُلاها در عراق را که بعد از اخراج مُتحد استراتژیک آن، آقای نوری مالکی از قُدرت به گونه لمس پذیری تنگ شده بود، گُشاده نگه داشته است. با این رویکرد پراگماتیستی، ایالات مُتحده به سیاست فاجعه بار خود در عراق و منطقه تداوم بخشیده است.


هنگامی که واشنگتن کُمک به عراق را در جنگ با گُروه بُنیادگرای “داعش” به اصلاحات سیاسی به سود مُشارکت نمایندگان بخشهای گوناگون جامعه عراق مشروط کرد، به نظر می رسید تازه ترین تحولات عراق، کاخ سفید را به ناکارایی چینش نظم سیاسی در این کشور بر اساس دو حوزه نفوذ خود و رژیم ولایت فقیه مُتقاعد کرده باشد.


آقای اوباما دلایل خوبی برای برهم زدن بازی داشت؛ ارتش و نیروهای امنیتی تحت اختیار آقای مالکی در اولین رویارویی نظامی جدی در تاریخ حیات خود فرو پاشیده شده بودند و همزمان چشم انداز پیروزی نخُست وزیر محبوب مُلاها در جنگ تمام عیار علیه مُخالفان سُنی، کُرد و سکولارش با این ضربه سنگین، باز هم بیشتر به دوردست رانده شده بود.


برکناری آقای مالکی نتیجه بدیهی و ناگُزیر تغییر صحنه و واکُنش برای شکل دادن به مُعادله جدید به حساب می آمد، همچنان که تاکید بر تشکیل “دولت فراگیر”، زاویه ایجابی سیاست واشنگتن را برجسته می ساخت.


با این حال شواهد نشان می دهد که ایالات مُتحده آمادگی تامین پیش شرطهای آنچه که بدان فراخوان داده را ندارد. از جمله بُزُرگترین موانع تشکیل “دولت فراگیر”، تمایُل رهبران رژیم ایران به استفاده کماکان از عراق به عُنوان حیاط خلوط و میدان تسویه حسابهای بین المللی خود می باشد. بازوان اجرایی این خواست و سیاست جاری رژیم مُلاها، گروه های تحت نفوذ یا ساخته دست آن هستند که اغلب آنها نیز دستجات شبه نظامی – تروریستی خود را دارند.


آمریکا در ابتدای بُحران “داعش” تاکید می کرد که مساله عراق راه حل نظامی ندارد و یک گُزینه سیاسی باید روی میز قرار گیرد، بدون آنکه به سطح تغییرات سیاسی و عُمقی که باید داشته باشد، اشاره کند. استفاده از باندهای شبه نظامی شیعه و آمران خارجی آنها، اکنون به این ابهام پاسُخ داده است.


فهم پذیر است که آمریکا بعد از تجربه فرو رفتن در گرداب عراق و افغانستان، مایل به ارسال دوباره سربازان خود برای کُشتن و کشته شدن در جنگ با “دولت اسلامی” نیست و ترجیح می دهد این نقش را با کمال میل به کسان دیگری بسپرد. اما این هنوز دلیل اصلی وارد کردن دوباره فاکتورهای تخریب کننده یک “راه حل سیاسی” به میدان بازی نیست.


ایالات مُتحده به گونه استراتژیک سودی برای خود در پُشتیبانی از پروسه های دموکراتیک و درون گرا برای حل بُحرانهای سیاسی در سطح ملی و منطقه ای نمی بیند. از این رو، مُتحدان موقت، پروژه ای یا دایمی آن را نیروهایی تشکیل می دهند که چه از نظر ایدیولوژیک و چه به لحاظ طبقاتی، دُشمنان توسعه دموکراتیک سیاست و اقتصاد و پیشرفت اجتماعی به شمار می روند.


تجربه سوریه نشان داد به همان میزان که دخالت مُستقیم و غیر مُستقیم نظامی توسُط بازیگران خارجی در روند تحولات افزایش می یابد، از نقش و تاثیر نیروهای مُدرن، دموکرات و سکولار در شکل دادن به آن کاسته می شود. این راهی است که آمریکا از بغداد به دمشق و بالعکس پشت سر گذاشته است.

 


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد