تاریخ انتشار: 27.07.2014
راهپیمایی
روز قدس و فربهسازی خشونت در فلسطین
علی افشاری
درگیریهای خونین در غزه باعث شد راهیپمایی روز قدس امسال متفاوت
با سال های قبل شود. در این میان آنچه شمار شرکتکنندگان را افزایش
داد حضور بخشی از نیروهای مستقل و منتقد در کنار پایگاه اجتماعی
حکومت بود.
در این یادداشت حضور یاد شده و همراهی با برنامه آئینی حکومت مورد
نقد قرار میگیرد که همیشه ترویج کننده مخالفت با صلح در اسرائیل و
تحریک جهان اسلام به نابودی اسرائیل و ایجاد تنش در منطقه بوده است.
این نکته را پیشاپیش باید متذکر شوم که در طول سالیان گذشته همه
کسانی که در راهپیمایی روز قدس شرکت کردند، مدافع سیاستهای حکومت
نبودهاند بلکه جمعی بودهاند که در راستای دفاع از حقوق مردم
فلسطین و مخالفت با رفتار خشونتطلبانه دولت اسرائیل در این
تظاهرات شرکت کرده و همبستگی خود با مردم مظلوم فلسطین را به نمایش
گذاشتهاند.
در واقع آنچه مورد اعتراض در این یادداشت است، راهاندازی حرکتی
آگاهانه و هدفمند برای قرار گرفتن در کنار جمهوری اسلامی در مسائل
مربوط به فلسطین – اسرائیل و صلح خاورمیانه است. حکومت ایران
همواره کوشیده تا افراد و گروههایی خارج از پایگاه اجتماعی خود را
به داخل برنامهها وگفتمانهای خود بکشاند و مشارکت آنها را بدون
در نظر گرفتن دیدگاههایشان و صرفا در چارچوب دنبالهروی از خطوط
راهبردی و تاکتیکی حکومت جلب کند.
پیرامون مناقشه تاریخی فلسطین و اسرائیل رویکردهای متفاوتی وجود
دارد. اما در یک دستهبندی کلی میتوان حمایتها از مطالبات مردم
فلسطین و مخالفت با اعمال ظالمانه و مغایر با حقوق بشر دولت
اسرائیل را در دو دسته کلی صلحطلبانه و خشونتطلبانه قرار داد.
برخی از مخالفان اسرائیل کسانی هستند که در اصل معادله خشونت با
اسرائیل و یهودیهای افراطی مشترک هستند و فقط بر سر مصداق مشکل
دارند. آنها به دنبال حذف اسرائیل و کشتن شهروندان این کشور هستند
و با امتناع از به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل از اصل جنگ و
رویارویی نظامی در فلسطین تا محو اسرائیل دفاع میکنند.
در کنار این جریان که حماس و جهاد اسلامی را میتوان شاخص اصلی آن
در منطقه نامید، دولتهای دیکتاتوری چون جمهوری اسلامی ایران،
حکومت سوریه و … قرار دارند. این حکومتها که سوابق بسیار تیرهای
در جنایت، کشتار، سرکوب سیستماتیک حقوق بشر و حقوق بنیادین
اتباعشان دارند، دغدغه حقوق مردم فلسطین را ندارند بلکه در پی
استفاده از منازعه موجود برای بر کشیدن دعاوی ایدئولوژیک خود و
مبارزه با غرب هستند.
نمیتوان از دولتهایی که در همین سالهای اخیر با دفاع از حفط
دیکتاتوری و انحصار قدرت موجب کشته شدن بیش از صد و شصت هزار نفر
از مردم فلسطین شدهاند، قبول کرد که آنها واقعا با کشته شدن
قلسطینیها به عنوان انسان مشکل دارند.
حکومتهای دیکتاتوری در جهان اسلام با بیپروایی در نقض حقوق
مردمشان، آمارهای بالای کشتار، زندان، تبعیض و نقض گسترده حقوق
شهروندی، حفظ قدرت به هر قیمت، جان باختن و محرومیت از حقوق اساسی
را به سرنوشتی عادی بدل ساختهاند.
برخی از نیرو های سیاسی غربستیز نیز با پروژه “انهدام اسرائیل”
همراه هستند و با برخورد تبعیضآمیز و برجسته کردن جنایت و خشونت
در قالب اسرائیل و عدم اتخاذ موضع یکسان در برابر موارد مشابه یا
وخیمتر، آب به آسیاب استمرار نزاع فلسطین- اسرائیل میریزند. به
عبارت دیگر مسئله آنها اسرائیل و تقابل با آن است و برخوردشان با
فلسطین و قلسطینیها ابزاری است.
البته منکر نمیتوان شد کسانی هستند که از دلسوزی برای مردم فلسطین
رویکرد نظامی و حذف اسرائیل را توصیه میکنند اما در سطح نیروهای
میدانی قائل به رویارویی نظامی با اسرائیل و مخالفت با طرح دو دولت
در حاشیه هستند و حالت مسلط ندارند.
در مقابل این رویکرد دیدگاه دومی وجود دارد که با اعتقاد به تشکیل
دو دولت اسرائیل و فلسطین خواهان صلح عادلانه و پایان یافتن جنگ،
خشونت، تبعیض و بیخانمانی است. برخورد این دیدگاه با اسرائیل
مخالفت با نفس وجودی آن نیست بلکه با زیادهخواهی و عبور از مرز
های انسانی و اخلاقی آن مخالف است و بر عقبنشینی این کشور به مرز
های سال ۱۹۶۷ و اعطاء امتیازات لازم به فلسطینیها تاکید دارد. در
چارچوب این نگرش، دولت خودگردان فلسطین رویکرد مناسبی را در تحقق
مطالبات مردم فلسطین و مدیریت وضع موجود و جلوگیری از بدتر شدن
اوضاع دنبال میکند.
همانگونه که حماس و دیگر گروههای افراطی فلسطینی در شکلگیری و
تشدید فاجعه انسانی اخیر غزه مقصر هستند، حامیان خارجی آنها چون
جمهوری اسلامی نیز به دنبال بهرهبرداری سیاسی و هویت طلبانه از
تشدید درگیریهای خونین هستند.
مقصر اصلی در کشته شدن صدها نفر در غزه و به خصوص کودکان، دولت و
ارتش اسرائیل است اما نقش حماس و جهاد اسلامی در شعلهورتر کردن
آتش نزاع و دادن بهانه به دست دولت اسرائیل و خودداری از آتشبس
نیز نمیتواند نادیده گرفته شود.
تریبونهای تبلیغاتی حکومت ایران با تصویر ردازی غلط از بحران غزه
و برخورد یکسونگرانه سعی کردند تحولات را در چارچوب سیاست نظام در
محو اسرائیل جلوه دهند و حقانیت رویکرد نظامی و نفی راهبرد سیاسی
را نتیجه بگیرند. خامنهای در دیدار با دانشجویان در ماه رمضان از
فرصت استفاده کرد و بار دیگر ” برخورد قدرتمندانه و مقاومت قاطعانه
و مسلحانه” را راه علاج “رژیم ویرانگر” اسرائیل بهشمار آورد.
خامنهای از رفتار بیرحمانه ارتش اسرائیل و هدف قرار دادن غیر
ظامیان بهرهبرداری کرد تا حقانیت نابودی اسرائیل را نتیجه بگیرد.
او تحریک میکند که کرانه باختری نیز مانند غزه دچار بیثباتی شود
و جمع بیشتری از مردان، زنان و کودکان فلسطینی قربانی ماجراجوییها
و هویتطلبیهای اسلامگرایان افراطی شوند.
البته وی برای اولین بار اعلام کرد که نابودی رژیم اسرائیل به
معنای نابودی یهودیانی نیست که در آنجا زندگی میکنند بلکه مردم
ساکن در آنجا از طریق همه پرسی مدل حکومتیشان را انتخاب خواهند
کرد. این سخن وی در کنار مواضع دیگرش متناقضنما است. نتیجه منطقی
این حرف پذیرش راهحل دو دولت است که خامنهای با تشویق به برخورد
مسلحانه و مخالفت مبنایی با صلح و تفاهم آن را رد میکند.
در همین راستا فرماندهان سپاه و اصولگرایان افراطی نیز مواضع تندی
در راستای سیاست خارجی ستیزه جویانه اتخاذ کردند. شدیدترین آنها
سخنرانی سردار حسین سلامی در نماز جمعه تهران بود. او اسرائیل را
تهدید کرد و گفت: «شما درختان بیریشهای هستید که توسط انگلیسیها
در سرزمینهای اسلامی کاشته شدهاید، ما شما را خانه به خانه تعقیب
خواهیم کرد و انتقام قطره قطره خون شهیدانمان را در فلسطین خواهیم
گرفت و این نقطه آغاز بیداری ملتهای مسلمان برای شکست دادن شماست.»
جنبه تبلیغاتی حرفهای سلامی برجسته است اما نگاه حکومت به مسئله
فلسطین و اسرائیل را به خوبی روشن میسازد که خواهان حفظ معادله
خشونت به ضرر اسرائیلیهاست و صلح و آرامش و رعایت کرامت انسانی دو
طرف برایش اهمیت ندارد.
راهپیمای روز قدس سالهای طولانی است از محتوی اصلی خود خارج شده و
تبدیل به ابزاری در دست حکومت برای تثبیت و تقویت سیاستهای کلان و
برجستهسازی جنگطلبی در مناسبات فلسطین و اسرائیل شده است. در این
چارچوب حضور سیاسی معنادار در راهپیمایی روز قدس بستر مناسبی برای
پیگیری صلح عادلانه و رعایت حقوق انسانی و اخلاقی مردم فلسطین و
همچنین مردم عادی اسرائیل نیست و پسامد آن به ضرر مردم فلسطین
خواهد بود.
حضور در این راهپیمایی مشروعیت بخشیدن به دیدگاههای افراطی و
ستیزه جویانهای است که خود در قربانی کردن مردم فلسطین و تیره
شدن فزاینده اوضاع آنها با دولت اسرائیل شریک هستند.
رویکرد مناسب در دفاع از حقوق مردم فلسطین و برخورد جنایتکارانه
ارتش اسرائیل سازماندهی و برگزاری برنامه مستقل و متمایز است. بعید
به نظر میرسد حکومت و عوامل رسمی و غیر رسمیاش مزاحمتی برای
برنامهای ایجاد کنند که موضوعش محکومیت اقدامات اسرائیل و دفاع از
حقوق مردم فلسطین باشد.
البته انتقاد و محکومیت ماجراجویی و ستیزهجویی حماس هزینه دارد و
در شرایط فعلی در داخل ایران دور از انتظار است کسانی در خیابانها
و کنش عملی، در کنار مخالفت با اسرائیل، اعمال حماس را نیز تقبیح
نمایند.
برای کسانی که به حق و از سر پاسخ به ندای وجدان و باور خالص و غیر
تبعیضآمیز به حقوق بنیادی انسانها خواهان محکومیت اقدامات دولت
اسرائیل هستند، مناسب بود این اقدام را به صورت مستقل انجام
میدادند و یا حداقل در راهپیمایی دولتی، موضع و حضور متمایز خود
را روشن میساختند.
زیبنده مدافعان صلح و کرامت انسان نیست در کنار کسانی قرار بگیرند
که خود سیاهه بلند بالایی در جنایت، کشتار مخالفان و نقض مستمر
حقوق بنیادین و کرامت انسانی مردم ایران داشتهاند و دیدگاههای
آنها و جریانهای همسو با آنها خود بخشی از مشکل فلسطینیها است.
این همراهی، هم خشونت در ایران را تقویت میکند و هم دیدگاههای
ستیزهجویانه و مخالف صلح را در منطقه و بهخصوص در بین فلسطینیها
قوت میبخشد.
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|