مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 30.07.2014

روزمره‌های سیاسی

علی رضا رضایی




ما ایرانی‌ها نشسته بودیم داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم. هزار و چهارصد سال بعد از اینکه "با حمله"، به هزار و چهارصد سال عقب‌تر برگشتیم، انگار که بعد از یک مشت محکم که به گیجگاه‌مان خورده، بعد از آنهمه سال و آنهمه قرن که تلو تلو خوردیم و نفهمیدیم چه به‌سرمان رفت، تازه داشتیم به خودمان می‌آمدیم و زندگی‌مان را می‌کردیم که یک‌دفعه انقلاب شد و همه "به زور" سیاسی شدیم. تازه چند سالی بود که ملت برگشته بودند سر کار و زندگی‌شان، درس می‌خواندند، ازدواج می‌کردند، کم یا زیاد شغلی داشتند، سفره‌ای پهن می‌کردند و دورش جمع می‌شدند، یک‌دفعه همه "به زور" سیاسی شدند.

ما سیاسی شدیم چون خواسته‌ای اولیه‌مان برای "زندگی" سیاسی شد. آخر هفته جاجرود رفتن‌مان همان‌قدر سیاسی شد که آب و برق‌مان در بهشت زهرا. اصلاً مگر ما به خواب هم می‌توانستیم ببینیم که آب و برق" یک خواسته‌ی سیاسی بشود؟ ملت نجیب و محترم و دل‌نازک و تا دلت بخواهد احساسی، دسته دسته رفتند و برای هر کسی که حقوق اولیه‌ی زندگی‌شان را به‌عنوان یک خواست سیاسی مطرح کرد، اول دست زدند و بعدها هم صلوات فرستادند. زیاد نگذشت که حق بعدی ملت ما این شد که از حق ملت‌های دیگر دفاع بکند. ملتی که خودش هر روز بیشتر زیر بار بدبختی کمرش تا می‌شد، حالا برایش "تکلیف" شده بود که برود زیر بغل ژان وال ژان را هم بگیرد.

ما همان‌روزی که اندوه لبنان کشت ما را، دسته جمعی شهید شدیم. لازم نبود دوربین‌ها از خاک‌ریزهای جبهه تصویر بفرستند که ببینیم بالای سر جنازه‌ی همدیگر "وی" نشان می‌دهیم. زندگی آن‌قدر هر روز پیش چشم‌مان مرگ شد که آخر به مرگ همدیگر عادت کردیم. هر مرگی نشان‌دهنده‌ی پیروزی ما بود. وقتی ما "برای دفاع از کشور" جنگیدیم تا راه قدس از کربلا بگذرد، همان موقع ما کشته شدیم تا اندوه لبنان نکشد ما را. من هرگز به خاطر ندارم که اندوه همان روزهای ما کسی را در فلسطین و لبنان کشته باشد.

با دست‌های‌شان جلوی چشم‌های ما را گرفتند و لای انگشت‌ها را جوری باز گذاشتند که فقط هر جایی که آنها می‌خواهند را ما ببینیم. برای این داستان، روی تمام عواطف و احساسات انسانی ما آنقدر حساب کردند که خودمان نکرده بودیم. ما هنوز هم وقتی از غزه تصویری می‌رسد و بالای سر جنازه‌های‌شان "وی" نشان می‌دهند نمی‌فهمیم یعنی چه. بسکه از این تصاویر دیده‌ایم تمام معانی‌شان برای‌مان بی‌معنی شده.

ما دل‌مان نمی‌خواهد بفهمیم که وقتی آدم‌ها می‌روند به کسی که شلاقش از همه بالاتر است "رأی" می‌دهند، همان‌جا زندگی را جلوی چشم خودشان کشته‌اند. دیگر چه توقعی می‌شود از آن دولت، از آن حکومت، از هر چیز دیگری که بشود اسمش را گذاشت، دیگر چه توقعی می‌شود داشت برای حفظ جانی که قبلاً مشتاقانه اهدا شده؟ بسکه خودمان همین شکلی جان اهدا کرده‌ایم، هیچکدام اینها برای‌مان معنی ندارد.

شما موفق شدید تمام معنی‌ها را از ما بگیرید. شما موفق شدید که ما حتی به اختیار خودمان هم فقط چیزهایی را ببینیم که شما دل‌تان می‌خواهد. شما موفق شدید فریاد ما را مشتاقانه به نفع خودتان دربیاورید. موفق شدید روال عادی زندگی ما را سیاسی بکنید. توانستید با تمام چراغ‌هایی را که به خانه روا بود، مسجد را روش بکنید. شما تمام احساسات ما را گذاشتید توی بوق خودتان و ما عادت کرده‌ایم که از شنیدن صدای این بوق حتی خوشحال هم بشویم. ما در دل شما را نفرین می‌کنیم و در عمل حمایت. این مهم‌ترین کار روزمره‌ی ما است که اتفاقاً هنوز سیاسی نشده.

 


دخالت نیروهای امنیتی در مراسم سالروز درگذشت احمد شاملو

مراسم بزرگداشت احمد شاملو در قبرستان امامزاده طاهر ناتمام ماند
مراسم بزرگداشت سالروز درگذشت احمد شاملو، شاعر بزرگ معاصر، با دخالت نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی نیمه تمام ماند و متوقف شد.

به گزارش خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا)، مراسم بزرگداشت سالروز درگذشت احمد شاملو، عصر روز پنج شنبه ٢ مرداد، در قبرستان امام زاده طاهر کرج با مداخله نیروهای امنیتی نیمه تمام ماند.

احمد شاملو، متخلص به الف. صبح یا الف. بامداد، شاعر، نویسنده، مترجم و روزنامه نگار ایرانی در ٢١ آذر ١۳٠۴ متولد و در روز دوم مرداد ماه سال ١۳٧٩ در گذشت.

در این مراسم، به دعوت کانون نویسندگان ایران، چهره های فرهنگی و سرشناس همچون علی اشرف درویشیان، ناصر زرافشان، فریبرز رئیس دانا و رضا خندان مهابادی حضور یافتند.

پایگاه اینترنتی فعالان حقوق بشر، هرانا، به نقل از یکی از حاضران در این مراسم گزارش داد: ماموران امنیتی ابتدا از شرکت کنندگان در مراسم فیلم و عکس گرفته و سپس از آنها خواستند تا محل را ترک کرده و تجمع را به پایان رسانند.

احمد شاملو از بنیانگذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران در قبل و پس از انقلاب اسلامی بود.

فعالیت احمد شاملو در حوزه شعر با انتشار دفتری به نام "آهنگ های فراموش شده" در سال ١۳٢٦ آغاز شد که تنها دفتر شعر او در قالب سنتی و موزون است.

سالها بعد، احمد شاملو با انتشار مجموعه اشعار "هوای تازه" بعنوان شاعری برجسته در دنیای شعر و ادب ایران تثبیت شد.

احمد شاملو در زمینه ترجمه نیز فعالیتهای زیادی دارد. ترجمه "شازده کوچولو" به زبان فارسی، از جمله کارهای ماندگار وی است.

کار تدوین فرهنگ "کتاب کوچه" نیز به کوشش احمد شاملو و همسرش آیدا سرکیسیان آغاز شد و نخستین جلد آن در سال ١۳٥٦ به چاپ رسید. تاکنون یازده جلد از این فرهنگ واژگان عامیانه تا پایان حرف "ج" منتشر شده است.

rfi


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد