مقاله

 

 

تاریخ انتشار:18.12.2014

چگونگی سیاست زدائی حکومت از جامعه !

نویسنده : بی نشان

جنگ بین استاد جامعه شناسی که با سخنرانی تند وتیزش تلنگری به جامعه جوان ایران زده است و مخاطبانش


این روزها بحث داغ فیس بوک ایرانی ها صحبت های یوسف اباذری استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران است که درمراسمی که در این دانشگاه هم !! برای خواننده فوت شده که هزاران نفر در مراسم اش شرکت کرده بودند برگزار شده بود با لحنی عصبانی این بساط را به تمسخر گفت و گفت که دولت و ملت دست بدست هم داده اند تا جامعه را سیاست زدایی کنند .


حرف این است که چطور اینهمه مردم درسیستان و بلوچستان و یا بندرعباس ویا خوزستان و صد جای دیگراز بی آبی دارند میمیرند و لی این نسل جوان اصلا انگار نه انگار و یک ذره وجدانش هم آشفته نمیشود و هیچ اعتراضی هم نمی کند ولی وقتی یک خواننده که چندان هنری هم نداشته به مرگ طبیعی می میرد اینهمه جو گیر میشود و هرروز کل حرف اش همین خواننده میشود و گریه کردن وزاری کردن و توی سر خود زدن و بعدهم همین نسلی که میگوید سرکوبش کرده اند میرود درمجلسی که سرکوب کننده درست کرده است مثل بره بدنبال گرگ راه می افتد و هرجا که اورا میکشند به همان طرف میرود .

 برای اسید پاشی حداکثر 200 نفر رفتند . برای این خواننده چند نفر رفتند ؟ تازه تظاهرات علیه اسید پاشی یک اعتراض به وضعیت موجود بود ولی دنبال این خواننده رفتن مثلا چه اعتراضی بود ؟ خواننده ای که خودش درتلویزیون هم میخواند و کاملا مورد استقبال بود و پدرش هم از مداحان دستگاه بود و کل خانواده طرفدار جمهوری اسلامی بودند . این مثلا چه اعتراضی بود ؟؟ اعتراض وقتی است که تو دربرابر سیستم سرکوب قرار بگیری نه اینکه د نبالش بهرحا که ترا کشید بروی .

آیا درمراسم تدفین این خواننده ترا به گور خمینی هم نبردند که نماز بخوانی ؟ آیا نایستادی برایت نوحه سرایی هم بکنند. آیا گوینده تلویزیون بارها و بارها با هرکسی درمراسم مصاحبه نکرد و این خواننده را آیا درپرچم حکومت سرکوبگر نپیچیدندو تو خوشحال نشدی که اور ا درپرچم هم پیچیدند ؟درحالیکه بزرگترین هنرمندا ن ایران مردند و هرگز حاضر نشدند در این پرچم که پرچم سرکوب است و پرچم سنگسار است وپرچم دست بریدن است و پرچم اعدام یک جوان به جرم تفسیر متفاوت از قرآن است بپیچندشان .محسن امیر اصلانی را به جرم اینکه گفته بود یونس پیامبر نمیتوانسته درشکم ماهی زندگی کند کشتند . جوان سی وچند ساله با همسر و یک دختر . چه فرقی بین او و پاشایی بود ؟ او جوان نبود ؟ او انسان نبود؟ او نویسنده و متفکر نبود؟ چه فرقی بین خانواده پاشایی و محسن امیر اصلانی بود که شما ها حتی یادی از آن شهید راه تفکر و دگر اندیشی هم نکردید . چه فرقی بین ستار بهشتی بود و پاشایی ؟

ستار بهشتی به جرم وب لاگ نویسی و به جرم اینکه از قفر مردم نالیده بود دستگیر شد . کارگری که هروقت سرراهش پیرزن بی خانمان را می دید خجلت زده میشد به گفته خودش ، هرچه درجیب اش داشت به او میداد و هرگاه که چیزی نداشت رویش نمیشد از آن کوچه عبور کند و اورا کشتند . به همین راحتی کشتندش . بازجویش گفت من اورا میزدم و او می خندید و هی زدم و هی زدم وهی زدم تا دیگر صدایش درنیامد . این است مملکتی که شما ها دارید درآن زندگی میکنید و درسکوت با آن کنار آمده اید و صدایتان درنمی آید . زهرا بنی یعقوب یک پزشک بود درهمدان تازه 27 سالش شده بود .

 درپارک همدان نامزدش را بوسیده بود گرفتندش و بردندش به کمیته یا هرشکنجه گاه دیگری . فردایش به پدرو مادرش گفتند دخترتان مرد . به همین راحتی گفتند دخترتان که پزشک بود که اینهمه کار کرده بود و درس خواند ه بود ورنج برده بود مرد . اورا حلق آویز کرده بودند بعد ازتجاوز به او . فاطمه باقر یان نژاد را که پدر ش هم اصلاح طلب بود و حتی نماینده مجلس از کازرون بود درراه رفتن به مراسم ختم مهندس عزت الله سحابی دستگیر کردند . شب به خانه نیامد و بعد از دو روز جسدش را در کوه های بی بی شهربانو پیدا کردند . همسایه ها گفتند که دیده اند ماشین سپاه اورا سوار کرده است و برده است . این دختر جوان دانشجو چه کرده مگر؟ اورا شکنجه کردند و تجاوز کردند و کشتند . آیا پدر و مادر او هم نیاز به تسلیت شما نسل جوان نداشتند ؟این است جایی که شما دارید زندگی میکنید و بعد اینطور شما را مثل بره و بز دنبال خودشان می کشند و ساکت اید و اگر کسی هم اعتراضی کرد بهتان برمیخورد.


بروید نوشته فرشته قاضی را بخوانید . خبرنگاری که دستگیر شد . نوشته است بازجویش روی بدن او دست می کشید و از اتاق خوابش سئوال میکرد و از رابطه او با رهبران اصلاح طلب می پرسید و حتی به ارضای جنسی میرسید . این چیزها درکشور هست و شما ها نسل جوان دارید چه میکنید ؟ بروید نگاهی به پارک های این مملکت بیندازید . روزی چند معتاد مرده می بینید؟ توی خیابان که میروید چند کودک بی خانمان می بینید ؟که یا آدامس می فروشند یا گل . هیچ فکر میکنید که اینها شبها کجا می خوابند . چند بار مورد تجاوز قرار میگیرند ؟ کهریزک چه شد ؟ با عامل آنهمه تجاوز و شکنجه چه کردند؟ ایا سعید مرتضوی آزاد نیست و راست راست برای خودش راه نمی رود ؟ چه تعداد در شکنجه گاه های این رژیم قرو ن وسطایی مردند و شما ها صدایتان هم درنیامد ؟ اعتراض به این چیزهاست . اگر نه هرکس مرد بروید برایش گریه کنید و خودتان را هم بکشید .

 ولی آیا یک لحظه به این هم فکر میکنید که من با مسئولیتهای انسانی ام چه کرده ام ؟ دربرابر این همه چوبه دار چه کرده ام ؟ وقتی که میروید حتی زیر جسد یک بدبخت که از طناب دار آویخته است می نشنیند و صبحانه هم میخورید و جان کندنش را نگاه میکنید. وقتی نسرین ستوده دربرابر دادگستری با یک تابلو ایستاده است چند نفرتان رفتید کنارش بایستید و ازحق زندگی و کار و فعالیت این زن شجاع رنجدید ه حمایت کنید . بله همین شما نسل شما چه کار مهمی تا کنون کرده اید ؟ که به آن افتخار کنید . به جز راه افتادن دنبال همین دستگاه ستمگر و هورا کشیدن و جیغ کشیدن برای نمایشات سرگرم کننده اش ؟ و او هم بخوبی شما را شناخته است و بخوبی شما را مثل همان شتران چشم بسته عصاری به گرد خود می چرخاند . و تازه وقتی هم صدای اعتراضی بلند میشود میخواهید فرد معترض را مثل همان سیستم شکنجه کنید و بکشید چرا که یک انتقادی کرده است .آیا این درست نیست که شما هم دارید تبدیل به همان ها میشوید .

همان ها که به خاطر چند تار مو دستگیرتان میکنند همان ها که به خاطر یک وبلاگ دستگیرتان میکنند همان ها که به خاطر یک آرایش توی صورتتان اسید می پاشند . چه افتخار ملی یی هست دنبال یک خواننده تلویزیون جمهوری اسلامی راه افتادن و گریه کردن ؟ کجا شما افتخاری آفریدید ؟ کاری برای تغییر این وضعیت کردید ؟ یک جوان سیاهپوست را پلیس آمریکا درماه اوت کشته است هنوز که هنوز است خیابان های شهرهای آمریکا پراز جمعیت معترض است . و شما هرروز بر سرراهتان چندین چوبه دار و چندین جسد آویزان به آن می بینید و انگار نه انگار که اینها هم آدم بوده اند . تلفن تان را درمیآورید و به اصطلاح خودتان یک سلفی هم با آن جسد میگیرید و به راه خودتان میروید و از زمین و زمان هم طلبکارید که نسل جوان اید و نسل سوخته اید و این چیزها ا



نسل سوخته !!! اینهم شده است لقلقه زبان کسانی که میخواهند مسئولیت های انسانی شان را بردوش نگیرند وقبول نکنند و خودشان را تبرئه کنند . نشسته اند و درسکوت دست یک رژیم خونخوار را باز گذاشته اند تاهرچه داشته اند از آنها گرفته است و میگیرد و آنوقت بنشینند و توی سر خودشان بزنند که ما نسل سوخته ایم ! آیا سوختن این نسل مقصرش کیست ؟ غیر خود این نسل که راه حلش آوازهای هیستریک غم و غصه گوش کردن و گریستن است ؟

آیا درهمه دنیا جوان ها فقط می نشینند به حال خودشان گریه زاری میکنند ویا بلند میشوند باریشه مشکلاتشان مبارزه میکنند؟ یک جوان سیاهپوست را پلیس درآمریکا کشته است الان دو ماه است که همه خیابان های آمریکا پراز جمعیت تظاهر کننده است . درایران اما صبح همین شما ها نسل سوخته صبحانه تان را برمیدارید میروید زیر چوبه دار یک بدبخت فلک زده ای می نشینید تا جان کندنش را بالای دار ببینید و قیس تان هم درنمی آید .

توی خیابان به خاطر چند تارمو دستگیرتان میکنند و قیس تان درنمی آید . جوانان مبارز را می برند یکی یکی زیر شکنجه می کشند وقیس تان درنمی آید . سنگسار می کنند دست قطع میکنند چشم درمیآورند ، اسید توی صورت زنها می پاشند و قیس تان درنمی آید فقط توی سر خودتان میزنید و میگوئید نسل سوخته اید . و می خواهید بروید توی قبرستان گریه کنید . این است سرنوشت جامعه ای که بی تفاوت و خونسرد حتی از کنار کسی که دارد نفس آخرش را درخیابان می کشد میگذرد و راهش را میگیرد ومی رود و حداکثر اینکه با دوربین اش یک عکس یادگاری با آن مرده دم مر گ می گیرد که توی صفحه فیس بوکش بگذارد . سرنوشت این نسل همین است
 

https://www.youtube.com/watch?v=W0Is3DGcrIo

https://www.youtube.com/watch?v=Qf0pcIela6s

 

ایمیل دریافتی

 


________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد