|
تاریخ انتشار:28.06.2015
تفسیری بر
شتر گاو پلنگ اسماعیل نوری علا و شکوه میرزداگی
نوید اخگر
وقتی پروسه دیالکتیکی و تاریخی در کشوری
سوزانده میشود فرهنگ غالب آن کشور فرهنگی است مجازی آشفته که نه از
جایگاه طبقاتی خاص خودش برخوردار است و نه ارزشها و پرنسیپ های
طبقه خویش را میشناسد و یا حتی به پرنسیپ های انسانی یا بین المللی
ارج و یا احترام میگذارد.
در کشور هائی که این پروسه سوزی انجام نشده و تاریخ سیر طبیعی خودش
را مانند کودکی در رحم مادر طی کرده و بدنیا قدم گذاشته و سقط نشده
باشد را میتواند براحتی در تنظیمات سیاسی فرهنگی مردمانش با سیاست
فرهنگ اقتصاد آن کشور دید و لمس کرد. و اگر ضایعاتی در سیاست یا
فرهنگ آن کشور مشاهده شود تمام آژیر های خطر بصدا در میآید.
در فرهنگ هائی که پروسه سوزی نداشته اند یا کمتر داشته اند گروه
های اجتماعی اعم از سیاسی حزبی و یا فرهنگی در کنار ارزشهای خودشان
میایستند در مفهوم عام کلمه همه هوادار ارزشهای خود هستند یادتان
هست وقتی فتوای قتل سلمان رشدی توسط خمینی صادر شد چگونه هنرمندان
نویسندگان و شعرا در کشورهای مختلف جهان مخصوصا سوئد آژیر خطر
آزادی بیان را بصدا در آوردند و زندگی را بر خمینی سیاه کردند؟
آنزمان من هفت سال بود عضو هیئت رئیسه کانون نویسندگان سوئد بودم
از کانال یک تلویزیون سوئد بخش اخبار بمن زنگ زدند گفتند کسی را
برای تفسیر فتوای خمینی پیدا نمیکنیم گویا همه ترسیده اند و تو جزو
رهبری کانون نویسندگان سوئد هستی آیا با خطراتی که تهدیدت میکند
میتوانی به تلویزیون بیائی و برایمان موضوع را توضیح دهی؟ به آنجا
رفتم و در سه جمله گفتم که این یک تهدید بر علیه آزادی بیان و کل
نویسندگان جهان است. این تهدید بر علیه قوانین سازمان ملل برای
فانتزی های هنرمندانه انسان است. صدور این فتوا برای سرپوش گذاشتن
بر جام زهر نوشیده شده توسط خمینی برای پایان جنگ ایران و عراق و
پیدا کردن یک دشمن خارجی جدید برای سرکوب و ساکت نگاه داشتن مردم و
جناح های داخلی رژیم است.
شاه سوئد کارل گوستاو دستور داده بود که آکادمی نوبل سوئد در این
موضوع سیاسی دخالت نکند ولی تعدادی از اعضای آکادمی نوبل استعفا
کردند در کنار پرنسیپ های نویسندگی و آزادی بیان ایستادند و این
دستور را نپذیرفتند و در جلسه در خانه فرهنگ در استکهلم در کنار من
با حضور بیش از هشتصد نفر به یکی از بزرگترین اعتراضات تاریخ
فرهنگی سوئد پیوستند و یا زمانی که قرار بود مرا بخاطر تظاهرات بر
علیه رژیم جمهوری اسلامی در جلو کلیسای سوندبی بری استکهلم صورت
پذیرفته بود و آن کلیسا پذیرای معاون وزیر خارجه و سفیر خمینی و
معاون وزارت اطلاعات سعید امامی بود محاکمه کنند. تعدادی از اعضای
آکادمی نوبل سوئد مجددا همراه سردبیران فرهنگی چهار نشریه بزرگ
سوئد داگنز نیهتر/ سونسگاداگبلادت/ اکسپرسن/ افتون بلادت اطلاعیه
مطبوعاتی دادند و خواستار لغو محاکمه من شدند ولی کانون نویسندگان
در تبعید ایرانی گویا لقمه در گلویشان گیر کرده بود و سکوت کردند.
و نشان دادند که در کجا ایستاده اند. از هیچ نویسنده و شاعر ایرانی
کوچکترین صدای رسمی خارج نشد.
خاطرتان هست وقتی یان میردال به حمایت از فتوای خمینی در روزنامه
داگنز نیهتر سوئد نوشت "فتوای خمینی بر علیه جان سلمان رشدی رسما
درست است"
من تقاضای اخراج میردال را از انجمن قلم جهانی کردم ؟ چه جنگی در
نشریات سوئد در گرفت و تقاضای اخراج یان میردال نویسنده مائویست
سوئدی چندین سال در نشریات سوئد میگشت تا سرانجام انجمن قلم سوئد
رای بر اخراج یان میردال داد.
هیچ نویسنده سوئدی مرا بخاطر طرح اخراج میردال از انجمن قلم بعلت
هواداریش از فتوای خمینی فاشیست خطاب نکرد ولی اسماعیل نوری علا
بدین علت که اعلام کردم اسلام و آخوند بعد از سرنگونی این رژیم
باید مانند جنگ جهانی دوم که جهان فاشیستها را ممنوع کرد و محدود
ممنوع بایستی محدود شوند فاشیست نامیده است. آیا فکر میکنید رژیم
جمهوری اسلامی از طرح ممنوعیت اسلام و محدودیت آخوند بیشتر رنج
میبرد یا اسماعیل نوری علا ؟
مگر اسماعیل نوری علا زبان در کام مانده
اخوند و جمهوری اسلامیست؟ همزمان اسماعیل نوری علا برای جلسه چند
هفته آینده خود در آلمان از پاسدار محسن سازگارا و تعدادی از سبز
های لجنی داخل و خارج ایران برای این نشست دعوت کرده است آیا تصور
میکنید محسن سازگارها این پاسداران ولایت و جناح های مسلمان داخل
رژیم اسلامی اینقدر سکولار و دمکرات شده اند که با زدن برچسب
فاشیست به نوید اخگر چرخ دنده های سکولار دمکراسی روغن کاری بشود؟
هیچ کس حتی سلمان رشدی را هم بخاطر شوخی هایش با محمد و قرآن و
اسلام فاشیست خطاب نکرد اسماعیل نوری علا برای خشنودی چه کسی به
نویسنده و شاعری مدال فاشیست اهدا میکند که نزدیک به پنجاه سال
مبارزه با دیکتاتوری ها را در کتابها و پرنسیپ های آزادیخواهانه
خود حمل میکند. برای خشنودی چه کسی؟ آیا این نوع مدال نصب کردن ها
استفاده داخلی در ایران و وزارت اطلاعات و در بیت رهبری و در میان
سبز های لجنی دارد؟ در آینده بیشتر به این موضوع خواهم پرداخت
سکولار!!!! دمکراسی!!!! ادعائی نوری علا و شکوه میرزادگی چیست و
جایگاهش کجاست؟
اسماعیل نوری علا یک فرد مذهبی معتقد مکه رفته و خدا پرست است که
با انبوهی نوشته و شعر در مدح اسلام و خمینی و امام و رژیم جمهوری
اسلامی در توبره گذشته و حال خود از هیچ مشروعیت ترقیخواهانه در
بین ایرانیان برخوردار نیست/ پرونده شکوه میرزادگی همسر اسماعیل
نوری علا با لو دادن و قتل و کشتار خسرو گلسرخی شاعر مبارز ایرانی
توام است و امروز هم میگوید که سیاسی نیست و کار سیاسی نمیکند .
ولی برای خرید مشروعیت در بین ایرانیان آثار باستانی را حفاظت
میکند آنهم از راه دور ولی برای سازمان ملل نامه مینویسد که باید
از اسلام عزیز حفاظت کرد تحت پوش حمایت از مذاهب و میگوید فرهنگ
ایران اسلامی است ولی مکانیزم های اجباری این مذهب را چه به لحاظ
تاریخی و چه به لحاظ سیاسی در دیروز و امروز توضیح نمیدهد.
تصور کنید این دو نابغه !!! که در پرونده سیاسی خود هم خون و هم
قتل و هم جنایت و خیانت دارند و هم حمایت از فاشیزم و اسلام، حال
بعد از اینکه بوی سرنگونی به مشامشان خورده یدک کش سکولار دمکراسی
شده اند و برای پیوند دادن جناحهای داخل رژیم و رضا پهلوی با
اپوزیسیون سکولار خارج کشور معرکه گیری میکنند و خود را آلترناتیو
قالب میکنند گویا آلترناتیو شدن ربطی به مردم داخل ایران ندارد و
میتواند چند جنایتکار و پاسدار و اطلاعاتی قدیم و جدید را با معظم
له بر سر یک میز نشان و با زدن مارک فاشیست به چند شاعر و نویسنده
مخالف و آزادیخواه راه را برای سپاه عزیز پاسداران و اسلام عزیز
هموار کرد.
اسماعیل نوری علا میگوید من یک خدا پرست هستم و از انتشار نوشته
های ضد اسلامی جلو گیری میکنم . تصور کنید هنوز نه ببار است و نه
بدار این آلترناتیو پاسداری از اسلام عزیز شروع به تخطئه شعرا و
نویسندگان غیر اسلامی عصر مشروطیت از عارف تا ایرج میرزا و از صادق
هدایت تا صادق چوبک تا فروغ و من هم که فاشیست هستم کرده است . این
موضع گیری در حالی است که روزانه ما شاهد باز گشائی سایت های جدید
در ارتباط با نقد قرآن و اسلام و حدیث و سنت هستیم اسماعیل نوری
علا بر علیه تمام اینها بنام سکولاریزم شمشیر زنگ زده ای را از رو
بسته است. باید به ایشان گفت که رژیم اسلامی موفق به خفه کردن این
اشعار و نوشته های منقدانه بر علیه اسلام عزیزش نشد و نخواهد شد تو
تصور میکنی در این میان با این جیغ های پاسداری اسلامی راه به جائی
خواهی برد؟
اسماعیل نوری علا با رندی یک آخوند جای سرنگونی را با انحلال رژیم
تعویض کرده و در پروسه عمل مثل حل شدن شکر در آب انحلال میخواهد
تلخی زهر ماری اسلام عزیز را پاسداری کرده و با مخلوط کردن آن با
سکولار دموکراسی خدا پرست اسلامی معجونی شفا بخش برای ایران فردا
تهیه نماید آخوند را نگه دارد سیستم اسلامی را نگه دارد البته با
شعار جدائی دین از دولت و حفظ حرمت آخوند و چسباندن مارک فاشیست به
آزادیخواهان و شعرا و نویسندگان همه را به ساحل نجات برساند.
افراد گرد آمده در هیئت اسلامی اسماعیل نوری علا و همسرش شکوه
میرزادگی بنام سکولار دمکراسی!!! نه هدف سکولاریستی دارند چون خود
سکولار نیستند نه هدف سرنگونی دارند چون انحلال طلب هستند و سیاسی
نیستند به گفته میرزادگی نه مخالفت با اسلام را میپذیرند چون هر
مخالفتی با اسلام با مارک ضدیت با اسلام عزیز مواجه است که مغایر
مشی اسماعیل نوری علاست. پاسداران سبز و غیر سبز و شکنجه گران
دیروز و امروز و معظم له نمیتوانند جز حفظ اسلام عزیز و اخوند
استراتژی دیگری برگزینند صحبت از کارگر و زحمتکش و حقوق مردم سرکوب
شده پیشکش. این جمع سکولار دمکرات!!!! اسماعیل نوری علا و مطعلقه
یک شوخی زشت تاریخی با مردم ایران است که باید هر چه بیشتر افشا
گردد.
مقالات قبلی من را در همین زمینه در آدرس فیس بوک من مطالعه
فرمائید
https://www.facebook.com/pages/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%AE%DA%AF%D8%B1/1445656262367624
26 جون سال 2015 میلادی سوئد استکهلم
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|
