تاریخ انتشار:27.11.2014
مشکلترين
شرط توافق برای رژيم ايران
ترجمه جواد خادم
ايران در مرزهای خود و در داخل کشور با
مشکلات فراوان روبروست و به اين دليل اوباما بايد حصول توافق با
جمهوری اسلامی را به برگزاری انتخابات آزاد، که تنها ضامن ثبات
کشور است موکول کند.
هنگامی که پرزيدنت کارتر در خاتمه سال مسيحی ۱۹۷۷ به تهران آمد، او
جام خود را بلند کرده و افزود: «به سلامتی ايران، جزيره ثبات در
يکی از پرآشوبترين مناطق گيتی». سخنان او هنوز در گوش من طنين
انداز است. به باور ايرانيان، ديدار کارتر گفتن بدرود به ثبات،
آغاز کابوسی بود که آن را جمهوری اسلامی ايران نام نهادند. جنگ،
فساد، اعدام، تبعيض، تحريم و انزوا پس آمد آن جام شراب سال نو بود.
امروز در مرزهای شمالی کشور گروههای جدايی طلب مانند «گرگهای
خاکستری» آذربايجان برای نيروهای تضعيف شده ايران تهديدی به شمار
میآيند و دور از انتظار نيست گروههای ديگری مانند ترکمنها به
آنها بپيوندند. در شرق مبادله آتش بين ايران و پاکستان امری روزمره
است. تعداد پناهنگان افغانی به استان خراسان خارج از حد تصور
میباشد. اگر صدها هزار حاشيه نشين افغانی به شهر مقدس سه ميليونی
مشهد سرازير شوند، عمق فاجعه قابل تخمين نيست.
بايد در نظر گرفت که آنها بيشتر سنی مذهب هستند و نيز ممکن است از
داعش هواداری کنند و شهری شيعه در محاصره انبوه سنی با ثبات به نظر
نمیرسد.
در جنوب، دولتهای آن سوی خليج فارس ايران را دشمنی هميشگی به حساب
میآورند. و آن را ماری میپندارند که سر بلند کرده است تا ضربه
مهلکی وارد آورد. به اين امر، شورش شيعيان يمن، بحران بحرين،
پايگاه ناوگان آمريکا، و مناطق نفت خيز شيعه نشين عربستان سعودی را
بيافزاييم تا باز میبينيم ايران جزيره ثبات نيست.
در مرزهای غربی، آنجا که کردها با داعش در جنگند، ايمنی ايران
موضوع روز است و در راس اخبار. در سوريه، از ايران به عنوان نيرويی
اشغالگر ياد میکنند. اردوغان، رئيس جمهور ترکيه هم خط مشی ايران
در شامات را شديداً محکوم کرده است. در اين مورد اگر سياست ايران
منجر به تصرف عراق توسط داعش گردد، عمق فاجعه فرار شيعيان عراقی به
ايران قابل تخمين نيست.
در اين ميان، سبد خوراک ايرانيان در داخل کشور روز به روز کوچکتر
میشود به نحوی که دولت «اميد و اعتدال» روحانی مجبور شده است بين
مردم آذوقه تقسيم نمايد. گويی ايران کشوری فقير و بیصاحب است.
بيکاری به حد اعلا رسيده است. فرار مغزها که پس از بيانات کارتر
آغاز شد، ادامه دارد. تنش اجتماعی و جرم گسترده است و يک تصادف
رانندگی جزيی ممکن است به چاقوکشی منجر گردد. اگر کمبود شديد آب،
ناشی از دهها سال سوء مديريت، محيط سياسی خفقان و بسياری
نارسايیها يکديگر را داخل محاسبه کنيم، میبينيم ايران جمهوری
اسلامی را با ثبات پنداشتن چه قدر از واقعيت به دور است.
چنين به نظر میرسد که ممکن است پرزيدنت اوباما اشتباه کارتر را
تکرار کرده، ايران را کشوری باثبات در ناحيهای درهم ريخته به حساب
آورد. در حال حاضر شکاف بين قطبهای قدرت در ايران بسيار عميق است.
مسابقه بين طبقه بالای روحانيون و دولت برای در دست داشتن وزارت
اطلاعات يکی از صحنههای نبرد است. سپاه پاسداران و تکنوکراتهای
دولت روحانی، محافظهکاران و اصطلاحطلبان، قطبهای اقتصادی و بخش
خصوصی، قوه قضائيه و قوه مجريه، رئيس و نمايندگان مجلس در مقابل
يکديگر صف بستهاند. از سوی ديگر ۱۶ نهاد امنيتی از دو خطر سهمناک
در هراسند. يکی داعش، که دو هزار نفر از هواران آن را اخيراً
دستگير کردند و دوم از شورش دومی، مانند تظاهرات مردمی سال ۲۰۰۹ که
ممکن است پايان رژيم را به دنبال داشته باشد.
زمامداران فعلی رژيم خود را موظف به هيچ گونه پاسخ گويی به مردم
نمیدانند و با توسل به خشونت حکم میرانند، وضعی که قابل دوام
نيست. ترس از شورش دوم، اين بار از سوی ملتی به جان آمده و
انتقامجو، فسيلهای حاکم را بر آن داشته است که حلقه را تنگتر کنند،
که اسيد پاشی اخير به بانوان از نشانههای آن بود.
در اين ميان رهبر نظام، علی خامنهای، نه وزن مذهبی لازم و نه قدرت
سياسی خلف خود را دارد که به پيروان پراکنده فاسد خود فرمان صلح و
سازش بدهد.
سی و شش سال از ستايش بی مورد کارتر میگذرد. از آن زمان تمام
منطقه خسارت فراوان ديده است. ميليونها نفر اکنون بیخانمان
شدهاند. زنان به حراج گذاشته میشوند. خبرنگاران را سر میبرند.
جسد هزاران سرباز آمريکايی در کيسه به وطنشان باز گردانده شده است.
آيا پرزيدنت اوباما هنوز طرز تفکر کارتر را در مورد ثبات ايران
دارد؟
خوشبختانه تمديد مهلت قرارداد ژنو اين فرصت را به دست داده است که
به دولت اوباما يادآور شد يک توافق بد چه مفهومی دارد. چنين توافقی
به زمامداران ايران اين امکان را میدهد که به سياست ظلم و خفقان
خود تداوم بخشند. هيچ دستهای در ايران مالک کشور ما نيست. اين
ادعای شرم آور که ايران يعنی خمينی گرايی عمر خود را کرده است.
ايران از آن تمام ايرانيان است. ايران نبايد در اسلام، اسلام در
شيعه گرايی و شيعه گرايی در خمينی گرايی خلاصه شود.
در جريان حصول توافق ۵+۱ با ايران، دولت امريکا بايد آن را وابسته
به حصول ثبات در داخل ايران بنمايد. موضوعی با اين درجه اهميت
متضمن همگرايی ملتی است. امضاء کننده هر گونه قرارداد بايد نماينده
تمام ايرانيان باشد، و نه نماينده فرقهای فاسد و مبتنی بر تبعيض
دينی، سياسی، قومی و جنسيتی. لازمه اين امر انتخاباتی آزاد و
عادلانه و مبتنی بر معيارهای بينالمللی مصوب ۱۹۹۴ در پاريس است.
سياست يعنی ممکن ساختن آنچه ضروری است. در شرايط فعلی پيکی را به
سلامتی پرزيدنت روحانی بالا بردن نه ممکن است و نه ضروری. تکرار
اشتباه کارتر تنها عدم توجه به واقعيات موجود نيست، بلکه بازتوليد
رسوايی بمب اتمی کره شمالی نيز خواهد بود. اگر دولت امريکا گامی در
راه استقرار ثبات داخلی ايران از راه برگزاری انتخابات آزاد بر
ندارد، برای من و ديگر ايرانيان نگران راهی جز اين باقی نمیماند
که به فکر يک شورای انتقالی بوده و حتی برای احقاق حقوق حقه خود به
عنوان يک ملت کهن نيز که شده، خويشتن را برای همه گزينههای پيش رو،
و از جمله گزينه مسلحانه که فرقه فاسد در قدرت میرود تا به ما ملت
ايران تحميل کند، آماده سازيم.
_________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|