مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 12.11.2014

زوایای مختلف تاریخ و تجربه !

hoshyaresmaeil@live,com

 

بنا به تعریف ویکی پدیا ، تاریخ ، مفهومی انتزاعی است که حداقل دو معنا از آن مستفاد می‌گردد : گاه ناظر به وقایع گذشته و گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع است. بنابراین، هم به علم تاریخ و هم به موضوع آن، تاریخ گفته می‌شود. منظور از تاریخ مجموعهٔ حوادث فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و رویدادهایی است که در گذشته و در زمان و مکان زندگی انسان‌ها و در رابطه با آن‌ها رخ داده است.
تاریخ‌نگاران از گذشته کوشیده‌اند تا پرسش‌های تاریخی را با پژوهش در اسناد نوشتاری پاسخ گویند. با این‌حال پژوهش‌های تاریخی تنها به این منابع محدود نمی‌شوند. به‌طور کلی، منابع دانشورانهٔ تاریخی را می‌توان به سه رده تقسیم کرد: منابع مکتوب، منابع منقول و منابع مادی. تاریخ‌نگاران اغلب از هر سه مورد استفاده می‌کنند.
 

 

تاریخ نگاری کار قدرت سیاسی حاکم و یا نیروهای عقیدتی نیست . آنها بیشتر تطهیر میکنند و یا توجیه ! سازمان مجاهدین مسعود رجوی به آن دوران زمان سلطنت و وقایع تاریخی آن نگاهی قرآنی و الهی دارد و معتقد است که سازمان و اسلام را مسعود رجوی با یک انقلاب درآن زمان نجات داد . یک دهه بعد دوباره با یک انقلاب سازمان یا خودش را نجات داد و کلا هر روز انقلاب میشود یا میکند و یک چیزی را نجات میدهد ! حکومت اسلامی ایران هم وقتی صحبت از تاریخ میکند منِ مخاطب فقط تلاش میکنم تا ببینم به کجایش باید خندید ! در گزارشی به نام الماس فریب ، گوینده مدعی شد که نشست گوادلوپ در پاریس تشکیل شد تا غرب نقشه بکشد و مانع ورود خمینی به ایران شود....

 

 

مصاحبه ای از سعید شاهسوندی عضو قدیمی سازمان مجاهدین خلق در یک سایت حکومت اسلامی ایران خواندم که قابل توجل است ! من این مصاحبه را از نظر نگاهی تاریخی و تجربه منتشر میکنم . رویکرد شاهسوندی دراین مصاحبه غالبا توجیه یا تطهیر شخص خودش نیست و یا حداقل تلاش کرده اینطور نشود . طبعا با بخشهای تحلیلی مصاحبه کاملا موافق نیستم . اما نمیدانم چرا هر وقت و به هر وسیله نگاهی به آن تاریخ میاندازم حس میکنم در تمامی اینها میشود بین گذشته و حال ، پلی زد ! کاری که تقی شهرام در زمان سلطنت انجام داد کمتر از یک دهه بعد مسعود رجوی پا جای همان پا گذاشت ! با همان محتوا و کمی تفاوت.....

 


درک شرایط زمانی دیروز و آنچه که بر سازمان مجاهدین خلق گذشت ، با توجه به بافت فرهنگی جامعه ایران قابل تامل است . قبلا گفته بودم و بازهم تکرار میکنم که عملکرد گروه تقی شهرام از نظر روش اجرایی یا چگونگی ، اشتباه و غیر انسانی و قابل جبران نیست . تقی شهرام در شرایط مکانی و زمانی مشخص ، ( غلط یا درست ) به ضرورت تغییراتی رسیده است که با تفکرات مذهبی با آسمانی نمیشود انقلابی بود و باید مارکسیست بود تا انقلابی شد ! درست یا غلط بودن این فکر موضوع این مطلب نیست . از نظر خودم رسیدن تقی شهرام به آن ضرورت ، یک دگردیسی انسانی بود که فقط به زمان و مکان خودش ربطی نداشت و طبعا نتوانست درست عمل کند . تقی شهرام به دلیل نبودن شرایط مناسب جهت فراگیر کردن آن ضرورت ، جاهلانه دست به سلاح میبرد و با ضرب گلوله میخواهد آن ضرورت را فراگیر کند ! بافت اجتماعی و سنتی مردم ایران و شرایط سیاسی حاکمییت سلطنت ، در آن زمان به کاشف و فروتن نیازی نداشت . آنها به همان خمینی ها قانع بودند . به همین دلیل هم طی پروسه های بعدی گروههای مستقل مارکسیست یا انقلابی نتوانستند دربافت جامعه سنتی ایران ابعاد اجتماعی پیدا کنند !

 

 

کمتر از یک دهه بعد مسعود رجوی هم دست به سلاح برد برای فراگیر شدن چی ؟ این سوال همیشه با من است . تقی شهرام حداقل یک نقطه آغاز( غلط یا درست ) تئوریک داشت . اما سلاح مسعود رجوی نقطه آغازش چه بود ؟ اگر منطق عاشورا وحسین و شهادت و رضایت خداوند و راست شدن دین واقعی محمد است که اساسا کسی نباید از ایران خارج میشد و همگی دور هم شهید میشدیم ! و اگر سیاست کردن است که غلط کردی دست به سلاح شدی ! چون بر همگان واضح و مبرهن است کتاب و سنت و پیامبر و خدای مجاهدین و سیستم حاکم ولایت فقیه یکی است . منطق و علم سیاست استفاده از فرصتها را تجویز میکند وعقیده و جهاد و شهادت و مرگ برای خدا ، نسخه اش فرق میکند و سوزندان فرصتها را تجویز میکند ! سلاح مسعود رجوی در مقطع 1360 هیچ ضرورتی نداشت به جز دعوای هژمونی سیاسی ! مسعود رجوی صلاحییت امامت و رهبری یا خلیفه مسلمین را حق خودش و مجاهدین میدانست و عجله داشت ! خوبشو میخواست ، همشو میخواست ، زودمیخواست ! ( حالا خوردی ؟ )

 

 

حتی بعد از 30 خرداد ، و قدمهای بعدی ، اشتباه محاسبه مسعود رجوی هم همین بود که وارد داستان انقلاب ایدئولوژیک وخلق رهبرعقیدتی ( ولایت فقیه مغلوب ) شد . اگر جامعه را به عنوان یک پدیده پویا و زنده در نظر بگیریم ، این پویایی و زنده بودن ، در تحول و رشد معنی دارد ! جامعه سنتی ایران در جهل مطلق تاریخی با ولی فقیه غالب ( خمینی ) شروع کرد اما قرار نبود و نیست که تا همیشه با همان محتوا و ظاهری متفاوت ادامه دهد !

 

 

منهای اینکه ضرورت ادامه مبارزه در هر زمان چه نسخه ای را تجویز یا تحمیل میکند ، اما درک اجتماعی درست ، اولین الزام انتخاب مسیر درست مبارزه است . برای داشتن درک اجتماعی درست هم ، اولین الزامش بودن در متن جامعه است ! تقی شهرام همان کاشفی بود که شاید به دلیل شرایط خفقان سلطنتی آن روزگار ، در میان و متن جامعه از جوعمومی غافل مانده بود . مسعود رجوی هم پرچمداری شد که غافل و جدا از جامعه ، و فقط با شوری حسینی نمیدانست فروتنی یعنی چه ؟ از خوش بینی تا واقع بینی ، مسیرش از 30 خرداد 1360 با نیم میلیون جمعییت ، تا 5 مهر 1360 با حداکثر 1000 نفر ، است . توهم ، زائده خوش بینی ذهنی و مفرط است که طول مسیر چند ماهه را به چند دهه افزایش میدهد با قدرت تخریبی چند صد ساله ! و چه بد اقبال بود نسل ما ، که این تجربه تلخ و خونین از آن موارد نادر تاریخی شد که به درد نسلهای بعدی هم نمیخورد .

 

 

mosahebe,shasavandi.pdf

 

 

 

 

اسماعیل هوشیار

11.11.2014

 

 


________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد