مقاله

 

 


 جوابی به سخنان کورش مدرسی در قبال اپوزیسیون به خاطر اینترپل

مهرنوش موسوی

 
زمانی که اپوزیسیون ایران خبردار شد که افراد رهبری حزب حکمتیست در لیست پلیس بین الملل "اینترپل" قرار گرفته اند، یک عکس العمل انسانی، انقلابی و تمامن مسئولانه بر علیه نظام جمهوری اسلامی در این رابطه از خود نشان داد. به خاطر دارم که اولین حزبی که بلافاصله با شنیدن خبر قرار دادن اسامی افراد رهبری حزب حکمتیست در لیست اینترپل موضع گیری نمود، حزب کمونیست کارگری ایران بود. همچنین همه جریانات مسئول در اپوزیسیون ایران، خواه چپ یا راست، لیبرال یا افراطی به این امر برخورد نموده و بدرست به رژیم جمهوری اسلامی اعتراض کردند. خود همین واقعه نماد دست بالا داشتن عقلانیت سیاسی، احساس مسئولیت در مقابل سرنوشت کل اپوزیسیون و مردم ایران در میان سازمانهای سیاسی مخالف نظام بود. به نظر من نشانه درایت احزابی بود که با وجود عدم خوشنامی شخص کورش مدرسی و افراد شریک در تیم رهبری وی، با وجود سیاستهای ماجراجویانه نظامی این جریان در سالهای اخیر که هزینه زیادی به مخالفین نظام تحمیل نموده است، به خاطر مراقبت از فضای اپوزیسیون، به خاطر ارجح بودن منفعت مبارزه مردم ایران کاری را کردند که بارها در مقابل مجاهدین خلق نیز انجام داده اند. به اینترپل و تبانی آن با نظام جمهوری اسلامی اعتراض کردند. این اقدام کلیه جریانات اپوزیسیون مایه خوشحالی و دلگرمی است.

در این میان کورش مدرسی به جای سرخم کردن و تشکر و قدردانی از درایت و احساس مسئولیت این احزاب و این افراد، با تکبر و تحقیری روستایی مآب که انتگره شخصیت سیاسی وی و جریانش میباشد، سخنان نجویده ای را خطاب به نیروهای اپوزیسیون در مصاحبه با رادیو زنان سوئد بر زبان آورده که باید به آن برخورد بشود.ایشان در پاسخ به سئوال راجع به کمپین علیه اینترپل روی دو نکته تاکید میکند:



1. مدرسی ادعا میکند که هدف رژیم جمهوری اسلامی از قرار دادن ایشان و تیم رهبری وی در لیست اینترپل تحت فشار قرار دادن همه نیروهای اپوزیسیون برای فعالیت در چهارچوب سران جنبش سبز و مماشات با جناحی در حاکمیت میباشد. کورش مدرسی در این مصاحبه میگوید اگر لیست افرادی را که در سایت اینترپل قرار دارند نگاه کنید می بینید آنها کسانی هستند که زیر بار مماشات با جنگ جناحهای جمهوری اسلامی تحت عنوان سبز نرفتند.



2. دوم اینکه رژیم جمهوری اسلامی به عمد از قرار گرفتن سران یک حزب سیاسی اپوزیسیون به نام حکمتیست شروع کرد، چون رژیم روی سکتاریسم موجود در میان نیروهای مخالف رژیم حساب میکرد و حسابش هم بیخود نبود، چون تعدادی از احزاب به قول کورش مدرسی نمیخواهند که حزب وی زیاد مطرح شود!

در باره هر دو این نکات من جواب مختصری را لازم میدانم



اول اینکه با این افاضات و گنده گوئیها روشن میشود که گویا تنها کسی که زیاد هم بدش نیامده که این آکسیون مشترک توسط نظام و اینترپل صورت گرفته کورش مدرسی است. گویا این عمل انجام شده برای کورش مدرسی برکت بوده است. مگر نه اینکه ایشان میگوید "مطرح شدیم"! و تازه یک عده هم لابد حسودی میکنند که کورش مدرسی با قرار گرفتن زیر لیست مجرمین، مطرح شده است!

به نظر من نفس گوش دادن به این سخنان تاسف و تاثر عمیق هر انسان با شعوری را برمی انگیزد. چون نماد کامل قهقرای سیاسی است. تصورش را بکنید یک نظام سرتا پا جنایتکار یک عده را در لیست مجرمین اینترپل قرار میدهد، سازمانهای اپوزیسیون که کورش مدرسی و ماجراجوئیهای نظامی و سیاسی چند سال اخیر ایشان و گروهش را میشناسند با وجود اختلاف عمیق با این حرکات، بر علیه اینترپل و نظام موضع گیری میکنند. اعتراض میکنند. حال کسی که خودش زیر این فشار قرار گرفته به جای اینکه با احترام و با یک برخورد اجتماعی این مواجهه سیاسی را تقویت کند، تنها حرفی که دارد بزند محکوم کردن اپوزیسیون به جای نظام است! دقت کنید ایشان از زبان نظام جمهوری اسلامی سازمانهای اپوزیسیون ایران را سکتاریست قلمداد و بدون ذره ای وجدان درد اعلام میکند که ارزیابی و محاسبه آنها درست هم هست. آدم از خودش میپرسد این وسط چه کسی محکوم و چه کسی مورد تشویق است؟ چرا کورش مدرسی را در هر موقعیتی که قرار بدهید و قرار باشد انتخاب کند یک انتخاب ارتجاعی، یک انتخاب مفتضحانه، یک انتخاب سیاسی ضد انقلابی میکند؟ چرا؟ چرا ایشان یک چند سالی هست مدام به عناوین مختلف اپوزیسیون و مردم را میکوبد اما به هر ارتجاع کپک زده ای چشمک میزند؟ آیا اتفاقی است؟ اتفاقی است که در لنبان جنگ میشود، ایشان یاد این میفتد توی سر اپوزیسیون چپ زده و اعلام کند کار و فعالیت سیاسی اینی است که حسن نصرالله میکند! مهد کودک میسازد! در عراق بمب گذاری میشود، اسلامیها یک فاکتور ایجاد عدم امنیت و ثبات در جامعه عراقند، ایشان یادش می افتد چپ و جبهه آزادیخواهی را در عراق بکوبد و اعلام کند که " خب کارگر عراقی حق دارد به صف مقتدی صدریها برود". اینبار نیز نیروهای اپوزیسیون در بیرون دائره حزب حکمتیست دارند نظام و اینترپل را محکوم میکنند، این آقایی که خودش اسمش در لیست آنهاست، کنار ارزیابی کیهان از نیروهای اپوزیسیون ایستاده و ما را محکوم میکند! اگر این جزو عجایب هشت گانه کره زمین نباشد، من نمیدانم دیگر چه اسمی باید روی آن گذاشت!

یک اپوزیسیونی از چپ تا راست بر علیه محکومیت وی اطلاعیه داده و اعتراض کرده است، دست آخر به کورش مدرسی بدهکار هم شده است. چرا که کیهان گفته اپوزیسیون نظام سکتاریست هست و کورش مدرسی هم نظر آنها را دارد!؟ اصلن برای اثبات سکتاریست بودن اینها، از کورش مدرسی و همراهانش لیست مجرمین درست کرده اند.

به نظر من این سخنان خیلی ساده بوی گند ارتجاع میدهد! به نظرمن اپوزیسیون ایران یک کاری کرد که حتی رجوی جرئت نکرد در هیچ یک از مومنتومهای تعرض حکومت ایران به مجاهدین، سر دشنه را طرف اپوزیسیون برگرداند. امروز باید کورش مدرسی و تیم وی را نیز سر جای واقعی خود نشاند. دست بر قضا من معتقد نیستم جلو نظام باید در مقابل این ترهات آبروداری کرد. باید به ایشان قشنگ روشن و واضح گفت دیگر روزنه جدیدتری پیدا نکردید برای دفاع از نظام در مقابل اپوزیسیون؟ نکند خوشحالید که این لیست منتشر شده تا با استناد به آن حق به نظام بدهید و اپوزیسیون را بکوبید؟ جریان چیست؟



دوم اینکه این چه نوع ایدئولوژی هست که مشروعیت خودش را با ارجاع به عملکرد حکومت میگیرد؟ این چه نوع سیستم فکری است؟ نه فقط در باره کیس اینترپل که ایشان با ارجاع به آن میخواهد به ما ثابت کند که مواضع سیاسی اش آنقدر درست بوده که وی را در لیست مجرمین قرار داده اند. نه! این فقط یک مورد نیست. کورش مدرسی اگر همین امروز مردم را لت و پار کنند، فردا اطلاعیه میدهد که دیدید ما حق داشتیم گفتیم مردم شکست میخورند. جدن این یک سیستم متدولوژیک میباشد. یعنی افسار فکر و ارزیابی و تحلیل ایشان الان مدتهاست دست خامنه ای و احمدی نژاد است. هر کاری آنها انجام بدهند لابد در یک گوشه نفعی نصیب دستگاه تحلیلی ایشان میکند. مردم را بزنند ایشان محق میشود، خودش را در لیست مجرمین قرار بدهند باز هم معلوم میشود فلان تحلیلش درست بوده.

خب سئوال من این است که اگر این منطق درست باشد لابد مجاهد خلق الان باید رهبر همه ما میبود! مگر نه اینکه سابقه "مطرح شدن" و "ترسیدن رژیم" از طریق گنجاندن مجاهدین در لیست تروریستی اینترپل و آمریکا و بقیه کشورها بسیار قدیمیتر از لیست کورش مدرسی میباشد؟ آیا کورش مدرسی حاضر است همین منطق را به آنها هم تعمیم بدهد؟ در حالی که همه ما میدانیم در طی سالهای اخیر گنجاندن مجاهدین در لیست تروریستها و غیره دو جنبه داشته است. یک جنبه آن نشان دادن تبانی نظام اسلامی با دولتهای غربی و انستیتوهای مختلف حقوقی، پلیسی و غیره آنها بوده است، جنبه مهمتر از آن اما این بوده که گنجاندن سازمان مجاهدین در این لیست در عین حال ابزاری برای تحت فشار قرار دادن رهبری این جریان و تبدیل کردن آن به عروسک خیمه شب بازی مسلح در منطقه بوده است. حتمن خوانندگان این سطور یادشان هست که حدود هشت سال پیش مامور پنتاگون رسمن ادعا کرد که با مجاهدین نشست و برخاست کرده و آنها حاضر به انجام کارهایی شده اند که حتی پنتاگون از انجام آنها شرم دارد. خب به اعتقاد من یکی از روشهایی که نیروهای ارتجاعی در منطقه از طریق آن مجاهدین را به یک ابزار در دست خود بدل کردند، هر وقت خواستند آنها را زدند، هر وقت خواستند آنها را به بازی گرفتند، همین بردن مجاهدین در لیست تروریستی بود. مجاهد سیاستهایی را اتخاذ میکرد که امکان این بازی و عملیات روی این سازمان را نیز به نیروهای ارتجاعی در منطقه از این طریق میداد. الان مجاهد جزو مخاطرات مستقیم مبارزه مردم ایران است. مجاهد میتواند با چشمک یک نیروی ارتجاعی در منطقه، جامعه ایران را به شلوغی، ترور و زد و خورد بکشاند. این حاصل این نوع "مطرح شدن" بوده است.

درثانی آن رژیمی که تلاش نموده به خاطر موضع گیریهای کورش مدرسی علیه موسوی وی را در لیست اینترپل قرار دهد، چرا خود موسوی و کروبی را بیشتر کتک زده و عامل فتنه قلمداد و برای اعدامشان امضاء جمع میکند؟ چون قاعدتن باید این رژیم خوشحال میشد که یکی مانند کورش مدرسی نیز عینن حرف کیهان را در باره مبارزه مردم میزند. مگر غیر از این است که کورش مدرسی جنبش انقلابی مبارزه مردم را شورش سوسولهای بالا شهری و مبارزه متین را رای دادن کارگر به احمدی نژاد میداند؟ مگر کورش مدرسی درست با لهجه کیهان جوانهای مردم را یک مشت "لاستیک آتیش زن" خطاب نمیکند؟ در همین مصاحبه با رادیو زنان ایشان ضمن گزافه گوئی میگوید: " چرا کارگری که میرود به احمدی نژاد رای میدهد مهم نیست ولی خرده بورژوایی که پشت موسوی شلوغ میکند مهم است؟" سئوال من این است چرا احمدی نژاد باید از این حرف کورش مدرسی ناراحت بشود؟ این عین حرف آن ساندیس خوری است که کلیپش در سایتها پخش شده که ادعا میکند جنوب شهری و طرفدار آقاست! معتقد است مخالفین حکومت سوسولهای بالا شهری هستند.



سوم اینکه سئوال من از ایشان این است که چطور تعرض جمهوری اسلامی از کانال اینترپل به ایشان تا این حد اعتبار میبخشد و مواضع چپ اندر قیچی وی را در بورس قرار میدهد به نحویی که جرئت میکند نیروهای اپوزیسیونی را که عکس العمل سیاسی مناسب نشان داده اند سکتاریست خطاب کند، اما همین نظام یک مردمی را در عرض همین مدت کوتاه از زمین و هوا زد، بچه های مردم را کف خیابان بخون میکشد، اما کورش مدرسی ککش هم نگزید؟ تازه مردم باید حساب پس بدهند که چرا کارگر نیستند و ثابت کنند که بالا شهری هستند یا پایین شهری! چطور با خودش دولا پهنا حساب میکند، از آن دستمایه سیاسی برای "مشهور شدن" ( معلوم نیست در نزد کی؟) میسازد، اما مردمی که از زمین و هوا مورد حمله قرار دارند و بحق علیه استبداد سیاسی حاکم ایستاده اند همه سوسول، طالبانی، سازشکار و ... هستند؟ از کجا این شیوه تفکر سلطنتی و اشرافیگری آمده است؟

چطور ایشان میتواند کمپین بکند، از افراد و سازمانهای سیاسی هم سجلد کارگری نخواهد، اسمشان را زیر اعتراض به موقعیت خودش بگذارد، در خیابانهای لندن از مردمی که عبور میکنند امضاء جمع کند، ولی مردم ایران حق ندارند بدون اجازه "طبقات" کورش مدرسی به خیابان بروند و از زندگی بچه هایشان در مقابل یک مشت جنایتکار دفاع کنند. چطور آقای کورش مدرسی به سازمان اکثریت نامه نداد که بگوید شما نماینده فلان بخش بورژوازی هستید، آن یکی هم نماینده بهمدان بخشش و به این خاطر به بودن ما در لیست مجرمین اینترپل اعتراض نکنید! چطور آقای کورش مدرسی پلاکارد به گردن نمیکند در خیابانها روی آن بنویسد لطفن فقط کارگرهایتان به مجرم بودن من در نزد اینترپل اعتراض کنید؟ چطور نوبت مردم که میشود باید کارگر را از مردم جدا کرد، سرکوب را نادیده گرفت، اعتراض بحق مردم را جنگ ارتجاعی دو جناح نامید، اما به خود ایشان که میرسد هیچ کدام از این ریاکاریهای سیاسی معنی ندارد؟

چرا آقای کورش مدرسی نوبت خودش و رفقایش شد در خانه ننشست سماق بمکد تا ببیند طبقه اش کی سر و کله اش پیدا میشود ایشان را از لیست مجرمین در بیاورد؟ ولی مردم ایران باید 22 بهمن و روزهای دیگر در خانه بست مینشستند چون توضیح المسائل کورش مدرسی به ایشان میگوید اول فرمول طبقه و بعدن اعتراض تازه آنهم اگر جنگ شد بدون شعار بر علیه جمهوری اسلامی!

چرا عین همین فرمول را در مقابل کیس اینترپل به کار نبرد؟ قشنگ خانه مینشست. اعتراض نمیکرد! امتحان طبقاتی از معترضین میگرفت تا ببیند کی ایشان را صدا میکنند یک جایزه ای کف دستش بگذارند. چرا نکرد؟ چرا نوبت زندگی خودش و دوستانش که رسید کمپین کرد، بحق اعتراض کرد، از نظام عصبانی شد آنهم بعد از مدتها، از خانه بیرون آمده بالاخره یک کاری کرد ولی مردم ایران محکومند در خانه بنشینند و نظاره گر اعدام فرزندانشان باشند. این چه نوع منطقی است؟



چهارم اینکه کورش مدرسی میگوید علت قرار نگرفتن بقیه رهبران سازمانهای اپوزیسیون ایران در لیست افراد تحت تعقیب اینترپل این است که بقیه همه سازشکارند، دنبال سران جنبش سبزند، این وسط فقط یک گروه آنچنان مواضعی گرفته که نظام و اینترپل هر دو ترسیده اند و از این طریق میخواهند اینها را هم وادار به حرکت در چهارچوب جنبش سبز کنند! ایشان در مصاحبه میگوید یک نگاهی به لیست اینترپل بکنید، آنها آدمهایی هستند که زیر بار جنبش سبز و جنگ جناحهای رژیم نرفته اند!

به نظر من این سخنان را وی از سر پریشانفکری سیاسی و عدم برخورداری از سلامت عقل نمیزند. کورش مدرسی میخواهد به نظام یادآور شود که حتی با اپوزیسیونی هم که به مجرم خواندن کورش مدرسی اعتراض کرده دیستنس و فاصله دارد. به اعتقاد من خیلی پاک و پوست کنده مخاطب کورش مدرسی نیروهایی در درون نظام جمهوری اسلامی هستند که سالهاست کورش مدرسی به آنها چشمک میزند. بیهوده نیست که ایشان در همین مصاحبه خوشحال است که آقای موسوی رای نیاورد و رئیس جمهور نشد چونکه به گفته ایشان اگر موسوی رئیس جمهور شده بود " به ضرر کارگر بود و همین حق الانش را هم برای اعتراض نداشت" !

حالا خنده دار این است که ایشان دیگران را متهم به بازی در چهارچوب جنگ جناحها میکند اما حواسش نیست که برای تنفیذ احمدی نژاد تا بحال چندین بار بصورت علنی خوشحالی کرده است! آنهم به اسم کارگر بیچاره! خب سئوال من این است که شما چه فرقی با آن یکی دارید؟ او هم رای خودش را میخواست شما هم برای رای احمدی نژاد سوت و کف میزنید! چرا باید از شما بترسند؟



به نظر من قرار دادن این افراد در لیست مجرمین اینترپل به ضرر اپوزیسیون و مردم ایران بود، اما شاید به نفع کسانی بود که دست برقضا با درست کردن ابزار فشار از اینترپل و اینگونه لیستها راه رفته با مجاهد را برای بقیه نیز میکوبند!

ما به این تبانی اینترپل و نظام اعتراض داریم. اعتراض ما ذره سوزنی به نظرات و عقاید به شدت ارتجاعی کورش مدرسی ربطی ندارد. ما به خاطر منفعت مبارزه مردم و پلیسی نشدن فضای اپوزیسیون به این عمل معترضیم. ما ترجیح میدهیم خود کورش مدرسی در چهارچوب یک حزب سیاسی علنی بماند ولو اینکه مخالفش هستیم تا اینکه بدل به جریانی غیر مدنی و ماجراجوی نظامی در منطقه بشود.

به نظر من تجربه مجاهد از این زاویه که ذکر آن رفت متاسفانه با غفلت اپوزیسیون مواجه و به اندازه کافی افشا و مورد تعقل و نقد سیاسی قرار نگرفت به نحوی که الان این جریان جزو مخاطرات مبارزه مردم محسوب میشود. باید جلو تکرار این سناریو را گرفت. باید فورن جواب تعرض و تضعیف اپوزیسیون و کمپ تحولخواه را از این مجاری داد. همزمان نقشه های رژیم جمهوری اسلامی و تبانی آن را با دول غربی افشا کرد.



مهرنوش موسوی

23
فوریه


 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد