|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
تاریخ انتشار :09.02.2024 سقوط قسطنطنیه ! روز پانصد و شش جنبش مردم ایران... با باخت شیرین تیم فوتبال حکومت اسلامی ، با رضا پهلوی تماس گرفتم و پرسیدم چه خبر ؟ ولی رضا قهر کرده بود یا روزه سکوت گرفته بود ! به جاش یاسیمین جواب داد . یاسیمین پهلوی : همسر من از مردم ایران طلبکار است و بی اعتماد است ، ولی همسر من به مردم رحم میکند و دوباره اعتماد میکند که منت سر مردم بگذارد و شاه بشود ... هموطن : من نه علاقه ای به تاریخ دارم و نه جدیت ! فقط شبکه من و تو با تریاک حال میده و بالعکس ، بقیه رو امتحان کردم هیچکدوم مثل من وتو نیست ، دود میکنی وگوش میدی و میری فضا...
تحریف تاریخ به زبان ساده ظاهرا نباید مشکلی داشته باشد ...
شبکه من وتو هر چه که بود برتر و جلوتر از حکومت دینی حاکم نبود ! فقط به دلیل عملکرد مخرب حکومت دینی و تنفر و فاصله اجتماعی از این حاکمان ، فهمیده بود شانس بیشتری نسبت به حکومت اسلامی دارد . درجذب مخاطب و تحریف تاریخ !
................ حکایت رضاپهلوی من را یاد موضوعی در کتاب تاریخی سقوط قسطنطنیه انداخت ... در روستایی در یونان مردی زندگی میکرد که هقت پسر داشت همه پسرها مثل خودش پهلوان ، زورمند و قوی و جنگی بودند ، به جز پسر آخری که بی جون ریقو و لاغر و بی عرضه بود و پدر نامش را "چُس گرگ" گذاشته بود . همه اهالی به احترام کل خانواده ، به چُس گرگ هم احترام میگذاشتند . جنگ بین عثمانی و یونان درگرفت و دولت وقت یونان برای سربازگیری دست به کار شد . در روستای مربوطه همه مردان شامل جبهه جنگ شدند به جز چُس گرگ که به دلیل ضعیف جسمانی از جنگ معاف شد . در جنگ همه مردان کشته شدند و تنها مرد روستا همان چُس گرگ بود که زنده ماند . حالا تمام زنان پشت درخانه چُس گرگ صف کشیدند تا چُس گرگ بر آنها منت گذشته و یک شب مردشان شود ... این همان چُس گرگی بود که اهالی سلامش را هم به احترام خانواده جواب میدادند. چُس گرگ که سالها طعم حقارت را کشیده بود ، حالا در جلوی آینه به خودش میگفت بتاز چُس گرگ که بختت باز شد... !
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس