مقاله

 

 

تاریخ انتشار :06.01.2019

 آهای ای رنه دکارت !

پرویز خزایی


وقتی میگویم در هر پدیده‌ای در زندگی روزمره- چه خوب و چه بد- چه شادی و چه غم - چه بیش و چه کم- حتی در اوج فاجعه، طنز گزنده‌ای نهفته است- هنوز هم سر حرف خودم هستم. وابولفه! - که جدی‌ترین قسم لرهاست.

در یک‌طرف ملتی با عزم و اراده و پرداخت بهای سنگین و تحمل ضرب و شتم و شکنجه - در مقابل رژیمی فاسد و جاهل و قاتل ایستاده است. رژیمی که حتی دختر یکی از بنیانگذارانش – فائزه رفسنجانی- به‌صراحت می‌گوید که نظام فروپاشی محتوایی شده است اما خودش حالی‌اش نیست. فقط یک پوسته‌ای مانده که آن‌هم صورت می‌گیرد. چند روز پیش هم هم نوه خمینی آنرا جوردیگری بیان کرد.


کافی است به شعارهای همه‌روزه مردم در خیابان‌های سراسر میهن گوش فرا دهید تا صدای در هم شکستن دستگاه پوسیده و وارفته مماشات اندر گوش‌های فرسوده و وارفته صاحبان آن طنین‌انداز شود.

..............................

و اما در طرف دیگر بشنوید- که دو گروه ورشکسته به تقصیر- بدون شرح و تفسیر! که در فضای خارج کشور فقط گزافه‌گویی و وراجی را آموخته‌اند، مثل کنه که بر پوست شیر مأوا و زیست محدودی دارند
...


شماری از افراد بخش شکنجه گران و چماقداران ”اصلاح‌طلب” که از حکومت اخراج شده‌اند و حالا در کنف آیت‌الله بی‌بی‌سی و یکی دو سه رسانه دیگر، داستان اخراجشان از رژیمی که خود بناکرده و در بالاترین مناصب آن بوده را تحت عنوان خروج از آن بیان می‌کنند و خود را طرفدار دوآتشه دمکراسی و حقوق بشر و نرمش و رفاه و آرامش مردم نشان می‌دهند
... همه هم‌وغم آن‌ها این است که مبادا مردم صدای خلیفه دوم و دولت و پارلمان و قوه قضاییه و امامان جمعه زیردستش را درآورده – موفق نشوند...


خلاصه کلام رژیم بد است اما همین بهتر از بدتر است
... خلاصه حساب - با چرتکه‌ای که از خردسالی دم دست باباجان و عموشان در بازار و تیمچه و سراچه مشاهده می‌کرده‌اند- این سه کلمه است: رژیم بد است- اما مجاهدین بدتر هستند و اگر رژیم برود بدتر می‌شود- اما ای هموطنان آسوده بخوابید ما بیدار هستیم و مرتب برایتان با بی‌بی‌سی و دیگران مصاحبه می‌کنیم و سرگرمتان می‌کنیم، تا رژیم هم به کار خودش برسد - بقول لرها: سیتو متل مویمو - براتون قصه‌سرایی می‌کنیم. و ابولفه غیرازاین سه جمله- دیگر نه کلمه بیشتری به زبان میاد و نه وقت هست و نه ارزش توضیح بیشتر درباره این دسته لازم و ضروری است.

اما دسته انگشت‌شمار آخر صف- که آن‌ها برای وصل مجدد به رژیم از خودشان هم بریده‌اند. اینان را نیز در سه جمله می‌توان تعریف کرد که زیادشان هم هست:


- در آستانه یک‌پنجم آخر زندگی- من از آن چهارپنجم اولی بریده‌ام.وشدیدا گذشته خودم را محکوم می‌کنم به عبارت لری ساده این‌یک پنجم آخر را می‌روم که با صرف اظهار ندامت از قسمت‌های گذشته بگذرانم. پس برای سلامتی من در این منزل آخر و وجدان راحتم در آن دنیا دعا کنید.

بیانیه پایانی:


من بیخودی دهه‌های متمادی عمرم فکر می‌کردم که باید چنین و چنان شود. و این‌قدر برای دمکراسی و آزادی شور و شعف داشتم که کف کشاف بر دهان و نیش قلم می‌آمد- و از فرط کف زدن انگشتان دستم باد می‌کرد.این‌قدر سپاس سپاس و سخنرانی آتشین می‌کردم که اطرافیانم مرا ساکت می‌کردند که تا سکته نکنم...


جمهوری اسلامی محذورات ما را درک می‌کنم که من که نمی‌توانم به مدح و ثنای ولی‌فقیه بپردازم، اما چه اشکالی دارد که به مدح و ثنای پدران معنوی ولی‌فقیه بپردازم. لذا اگر پسر شاه سابق که هیچی- بلکه اگر به ناگهان یکی از نوه نبیره‌های محمدعلی شاه قاجار- بنام شاهزاده قلزم علی میرزا- از سلسله قاجار پیدا شد - طرفدار سلطنت او می‌شوم و مقاله نوشته و مصاحبه می‌کنم که بابا در زمان ناصرالدین‌شاه قطار دودی تهران - شاه عبدالعظیم راه افتاد و کشور داشت ژاپن می‌شد....!!


نتیجه پایانی بیانیه: فقط مجاهدین و شورای ملی مقاومت و کانون‌های شورشی موفق نشوند بقیه‌اش با من . شخص بنده دارم کتابی می‌نویسم در رد چهارپنجم عمرم و تمام ارزش‌ها و تئوریهایی که قبلاً به آن اعتقاد داشته‌ام . آهای رنه دکارت: من از خودم بریده ام پس هستم!


هفته آخرسال ۲۰۱۸

....................

 

بخشهای شعاری و غیر ضروری مطلب منها شده است .

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد