تاریخ انتشار :29.10.2018
آخوندها معتاد کردهاند.
حمید محبی
آخوندها معتاد میکنند. این شغل آنهاست. کارشان است. حرفه آنهاست.
برای این مهم آموزش ندیدهاند. تعلیم دیدهاند.
هدف نخست یک آخوند، معتاد کردن است.
شما را معتاد نکردهاند؟
پدران شما را چطور؟
مادران شما را چطور؟
گذشتگانتان را چطور؟
باور نمیکنم که نکرده باشند.
باور نمیکنم.
کدام اعتیاد؟
نکند گمان میکنید، مواد مخدر؟
نکند گمان میکنید، الکل؟
خیر،
اینها در مقابل اعتیاد آخوندی، بسیار پیش پا افتادهاند.
اینها در مقابل نابودکنندگی اعتیاد آخوندی ناچیزند.
اعتیاد آخوندی چیز دیگریست.
بسیار خطرناکتر.
بسیار کشندهتر.
اعتیاد یک واژهی عربی است. برگردان آن به پارسی را مینویسند، عادت
کردن.
عادت هم واژهی عربی است.
پس اعتیاد یعنی چه؟
اعتیاد به پارسی یعنی خوی گرفتن.
یعنی پذیرفته باشید که چیزی را بخود بگیرید.
بی توجهی*، به اینکه بخود گرفتن آن، مایه بالندگیست یا نابودی.
یعنی پذیرفته باشید که چیزی بدرون شما بیاید و با آن زندگی کنید.
بی اهمیتی*، به اینکه زندگی کردن با آن، شما خواهد ساخت یا خواهد
کشت.
گاهی حتا بدون اینکه آنرا بدرستی بشناسید.
گاهی حتا بدون اینکه نیازمندِ درک آن باشید.
انسانها عادت میکنند.
خوی میگیرند.
میمانند.
زندگی میکنند.
گاهی زندگی نمیکنند.
زندگی میکُشند.
باز هم ادامه میدهند که،
زندگی بکُشند.
اینچنین است داستان هزاران نفر.
اینچنین است داستان بیشتر از هزاران نفر.
آنگونه هستند که خوی گرفتهاند.
آنگونه هستند که آنها را خوی دادهاند.
به عربی مفهومتر است؟
پس،
آنگونه هستند که به آن عادت کردهاند.
آنگونه هستند که آنها را بدان عادت دادهاند.
عربیتر؟
میدانم، بخشی از ایرانیان بر این باورند که هر جملهی به عربی گفته
شده، از دیگر سوی آمده است و ویژگی سِحرآمیزی دارد.
اینطور خوی گرفتهاند.
پس برای آنها حدیث صحیح و موثق میآوریم که میگوید:
اَلانسٰانُ علیٰ مٰا تَعَّود. *
برگردان:
انسان بر آنچه است که (بدان) خوی گرفته باشد.
تفسیر:
آنسان آنگونه زندگی میکند که بدان عادت کرده است یا بدان عادت داده
شده است.
(منبع حدیث در پانوشت)
آخوندها نیز اینرا میدانند.
آنها از همان ابتدای خلقتشان بدست آن دیگران که میدانید، در همین
راه بودهاند.
ایرانیان را عادت دادند که آداب و رسوم خود ساختهی آخوندی را بدون
کم و کاست اجرا کنند.
بخش بزرگی از ایرانیان هم، همچنان بر آن استوار ایستادهاند.
پیشتر،
به شیوهی آخوندی بر فرزندشان نام میگذاشتند.
به شیوهی آخوندی ازدواج میکردند.
به شیوهی آخوندی مردگان خود را به خاک میسپاردند.
به شیوهی آخوندی حاجی میشدند.
به شیوهی آخوندی سینه و زنجیر میزدند.
و …….
بعدتر،
عادت کردند، از جنگ آخوند ساخته با عراق حمایت کنند. بی آنکه
بدانند، هدف آخوندها از جنگ، تنها، تحکیم حاکمیت آخوندی است.
عادت کردند، حجاب اجباری را تحمل کنند. بی آنکه بدانند، اگر تمام
بانوان، حجاب بردگی را از سر برگیرند، از آخوندها هیچ کاری ساخته
نیست.
عادت کردند، آخوندها، فرزندانشان را صد صد و هزار هزار اعدام کنند.
بی آنکه به سر به شورش بردارند.
عادت کردند، بین بد و بدتر انتخاب کنند و به چیزی بیشتر نیاندیشند.
بی آنکه به صرافت بیفتند، چرا بایستی یک خورجین آخوند با لباس
اعراب بیابانگرد، نمیایندهی آنها در جهان باشند.
عادت کردند که در کنار سینه و زنجیر زنی، قمه هم بزنند. بی آنکه
بدانند، آخوندها خود هرگز چنین نمیکنند و در خلوت خود بر این
مردمان میخندند.
و …….
و باز هم بعدتر،
به سقوط ارزش ریال که به آن گران شدن دلار میگویند.
پس دلارخر و دلارفروش شدند.
به عراق گردی و ناله و زاری برای مردگان آنجا.
پس به سرویس دهی به عراقیها روی آوردند.
به کودکان خیابانی.
پس از آنها، فرتوری میگیرند و روی فیس بوک میگذارند.
و سخنی.
برای چه؟ ( لایک بی محتوا ؟؟؟؟؟؟؟)
به گِلمالی سر و رویشان.
پس از آن، فیلم هم میگیرند.
به اعدامهای خیابانی.
شنیدهام که تنقلات هم با خود میبرند تا بیکار نباشند.
و …….
گمان میکنید اگر همین فردا دستی یا دستهایی از مردم یا از غیر مردم،
این رژیم را بردارند، مردم ایران عادتهایشان را کنار خواهند گذاشت؟
به گمان من اگر اوضاع بر همین منوال بماند و درب بر همین پاشنه
بچرخد، خیر.
بارهم حجابدار و سینهزن و زنجیرزن و نذری ده و نذری خور و غیره
خواهیم داشت.
پیشتر با شعار اسلامی بودن حکومت.
سپس با ادعای آزادی عقیده.
بازهم آدمهایی با افکار قرون وسطایی آخوندی خواهیم داشت.
مدلهای دیگری از مرتجعینی مانند علی شریعتی، جلال آل احمد و
دیگران.
مگر حسین حاج فرج دباغ، جنایتکار کودتای فرهنگی خمینی که خود را
عبدالکریم سروش مینامد را نمیبینید؟
مگر آن دیگران را نمیبینید.
میخواهید باور کنید،
میخواهید باور نکنید.
دیگران،
آن بیرونیها،
همان اپوزیسیونسازها،
همان اپوزیسیوندارها،
روی این عادتهای مردم ایران، حسابهای جدی باز کردهاند.
روی همین عادتهای مردم ایران، سرمایه گذاری کردهاند.
این یک تهدید بزرگ است.
نمیبینید؟
نمیدانید؟
ایرانیان!
فکری بحال عادتهای آخوندی خود بکنید.
کاری برای عادتهای آخوندی خود بکنید.
عادتهای آخوندی را دور بریزید.
بگذارید همه بدانند که دوران سرمایه گذاری بر جهل مردم ایران، تمام
شده است.
بگذارید همه بدانند که دوران سرمایه گذاری بر عادتهای آخوند
ساختهی مردم ایران، تمام شده است.
اگر چنان نکنید،
باز هم چنین خواهید ماند.
از پنجاه و هفت تا شصت.
از شصت تا پس از آن.
از آنزمان تا اینزمان.
بسیار گفتیم.
بسیار گفتند.
اما پیش نرفت.
با اعتیاد ماندن راحت است.
با اعتیاد مانده در بدبختی خود آسوده است.
آسوده است، اما آینده؟
آیندهای ندارد.
ندارد، همین.
ترک اعتیاد دشوار است؟
سخت است؟
گاهی آدم را به حال مرگ میاندازد؟
آری،
اما،
این خود سرآغاز زندگیست.
سرآغاز یک زندگی جدید است.
تا چه کسی اهل آن باشد.
باشد یا نباشد.
اکنون،
امروز هم میرود تا به دیروز بپیوندد.
ببنیم فردا چه خواهد شد.
بهداد محبی
27-10-2018
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱) منبع حدیث : خودم
حدیث : گفتار
۲) توجه + یای وحدت = یک توجه
۳) اهمیت + یای وحدت = یک اهمیت
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|