مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 07.07.2018


چگونه تبلیغات‌چی آخوندها میشوید

حمید محبی



قصد من از این نوشته‌ی کوتاه و کلیپی که به پیوست آن میگذارم، جانبداری از هیچ سازمان، حزب و گروهی نیست.
هدف تنها نشان دادن بخشی از کارکردهای دستگاه سایبری آخوندها و پاسدارانشان است.
بالطبع چنانچه در جستجوی واقیعیت‌ها و دانستن بیشتر باشید، شاید این نوشته را بخوانید و ویدئو کلیپ پیوست را ببینید تا به احتمالی که درصد آنرا نمیدانم، نکته‌ی قابل توجهی استنتاج کنید.
در دیگر سو اگر از آندسته هستید که نیازی به دانستن ندارند و به گونه‌ای ذاتی همه چیز را میدانند و همیشه نظراتشان درست است، توصیه میکنم نخوانید و سرگرم کار خویش باشید.
بگذریم.
سایبریهای آخوندی و پاسداری و آخوندهای و پاسدارهای سایبری، با تمام توش و توان در فضای مجازی و فیس‌بوک فعالند. قابل تأمل است که تعداد فعالین آنها بسیار بیشتر از تعداد واقعی آنهاست.
بسیارند افراد عادی، هواداران، وابستگان و اعضای احزاب سیاسی ایرانی که داعیه‌ی مبارزه با آخوندها را دارند ولی تولیدات آخوندها را نشر و باز نشر میدهند.
بکارگیری وجهه‌های سیاسی به ظاهر ایجاد شده و اعتبارهای گاهی کاذب آدم‌ها هم یکی از بهترین شیوه‌ها برای پیش برد خطوط سیاسی آخوندهاست.
بغیر از افرادی که دانسته و به بهای بدست آوردن نانی و پاسپورتی و دست نوازش آخوندها، برای آنها کار میکنند و بسیار مراقب‌اند که دستشان رو نشود و به اصطلاح خودمانی، لو نروند، بسیاری دیگر نیز ندانسته، در خدمت پیشبرد خط سایبری آخوندها هستند.
گروه نخست بطور مستمر پست‌های عامه پسند و « خوب خوب » میگذارند تا مخاطب جذب کنند.
من همچنان که پیشتر نوشتم، پس از یک توضیح کوتاه، تمام این افراد را چه دانسته باشند و چه ندانسته از فضای مجازی خود حذف کرده و خواهم کرد.
اما میپرسیم:
آیا آنگاه که کلیپی ، خبری و یا فرتوری با رنگ و بوی سیاسی و برعلیه و یک بخش از اپوزیسیون و یا مدعی اپوزیسیون را در فضای مجازی میبنید، درباره‌ی درستی آن و پیرامون تولید کننده‌ی آن، اندکی اندیشه و پژوهش میکنید؟ آیا کمی به فکر فرو میروید که فرو کننده‌ی این تولیدات به اذهان شما و دیگران چه کسانی استند و هدف چیست ؟
آیا آن کسان این صلاحیت را دارند که بدون ذکر منبع قابل پذیرش، سخنان و دیگر پست‌های خود را به اذهان مخاطبین صادر کنند؟
اگر چه حاکمیت آخوندی در اقتصاد، صادرات قابل ذکری ندارد اما صادرات فرهنگی بسیار دارد و بطور مدام در حال تولید و نشر صادرات خود است.
اگر نیک بنگرید فضای مجازی پر است از اینگونه جعلیات:
فرتورهایی که از یک مناسبت از منابع مخالفین برداشته شده و سپس برای یک مناسبت دیگر از آن بهره‌برداری میشود.
فی‌المثل فرتوری از مراسم تشییع جنازه‌ی یک گروه مخالف که در آن شرکت کنندگان برای از دست دادن یکی از همراهانشان بسیار افسرده‌اند یا به آخرین وداع با او آمده‌اند را از سایت خود آنها، کپی میکنند. آنرا به چیزی دیگر نسبت میدهند یا تیتری روی آن میگذاند که بیایید و ببینید که اینها چقدر عبوسند. پس اگر پایشان به ایران برسد خندیدن را هم ممنوع خواهند کرد.
سپس تعدادی واکنش پامنبریها.
گویی دیگران در مراسم دفن دوستانشان به پایکوبی میپردازند.
در نقطه‌‌ی مقابل کلیپی از مراسم جشن گروهی مخالف دیگر را از سایت خود آنها بر میدارند و تیتر میزنند که ببینید اینها که مدعی سیاست‌اند چقدر سخیف‌اند که میرقصند.
گوی مطابق فرهنگ آخوند ساخته، کسی حق ندارد در مراسم جشن برقصد.
گاهی به فرتور‌های فتوشاپ شده‌ای بر میخورید که اگر توجه کنید از زاویه داخل یک گور برداشته شده است و با کمی دقت بخوبی خواهید دانست که نه تنها کسی در گور نبوده‌ است تا تصویر بردارد بلکه به ادعای خود ناشرین، در آنجا امکان داشتن دوربین و تلفن همراه، نیز وجود نداشته است.
در نمونه‌هایی دیگر بخشی از یک سخنرانی آنچنان برش داده میشود که میتوان از آن برداشتی بطور کامل، وارونه بدست آورد و چیزی را به گوینده نسبت داد که او در حال انتقاد به آن و مخالفت با آن است.
اینها از چند ویژگی ایرانیان برای پیشبرد کارشان استفاده میکنند.
یکم.‌ افراطی گری.
افراطی گری تنها شامل نیروهای رژیم نیست. آخوندها پس از سالیان تلاش برای فرهنگ خودی سازی، اینچنین در اذاهان ایرانیان جا انداخته‌اند که اگر با کسی مخالف هستی باید با تمامیت او مخالف باشی و همواره سخنان درست و کرده‌های قابل تحسین او را نیز نادیده بگیری و به چیزی بجز نابودی کامل او رضایت ندهی.
دوم. روحیه‌ی پرخاشگری.
شوربختانه پرخاشگری بخشی از فرهنگ ساخته شده‌‌ی آخوندهاست. بسیارند از حاملان این فرهنگ که به مجرد دیدن یا شنیدن سوژه‌ای که با پیش فرض ذهنی‌شان انطباق ندارد، آنچه از دشنام آموخته‌اند را از خود بیرون میدهند و نثار میکنند. کاری به درستی و نادرستی موضوع هم ندارند.
سوم. توانمندی و تمایل، تنها به حل معادلات درجه یکم و یک مجهولی.
اذهانی که ساده باشند و ساده نگهداشته شده باشند و آموخته باشند که باید مرجعی داشت و پاسخ ِ پرسشهای خود را از او پرسید، هیچگونه علاقه‌، تمایل و فرصتی برای اندکی پژوهش درباره‌ی آنچه میشنوند، میخوانند و میبینند، نخواهند داشت.
پس نتیجه چنین است:
یا خوشایند است پس لایک و کامنت قربانت شوم.
یا ناخوشایند است پس دشنام و امیدوارم نابود شوی.
چهارم. تحت اخبار و اطلاعات آخوندها و برخی بنگاه‌های خبر پراکنی بودن.
به گمان من کمیت بسیار زیادی از ایرانیان دانسته‌های خود را از اخبار و انتشارات آخوند‌ها کسب کرده‌اند. در کشوری که مردم در آن از کودکی و در تمامی شبانه ‌روز تحت بمباران خبری و اطلاعاتی نادرست آخوندی هستند، شاید این خود امری طبیعی باشد اما هرگز پذیرفته شده نیست.
در گونه‌ای شاید اندکی بهتر، استناد افراد به برخی رسانه‌های جهت دار خارج کشوری است که همواره بر اساس منافع منبع مالی خود، خط مشخصی را دنبال میکنند.
به یقین میتوان گفت طیفهایی از ایرانیان هنوز نمیدانند و باور ندارند که عامل اصلی جنگ ضد مردمی ایران و عراق، دستاویز صدور انقلاب توسط خمینی بود و او هشت سال مردم ایران را با آن به بازی گرفت.
تحت پوش همین جنگ بود که ارگانهای سرکوبی خود شکل داد، تمام مخالفان را وابسته به بیگانگان نامید و از دم تیغ گذراند، حجاب را اجباری کرد و حاکمیت را را در قالب سلطنت مطلقه‌ی فقیه شکل داد. یعنی عقب گرد به چند قرن پیش از اعلام مشروطیت.
چهارم. علاقه و گرایش شدید با القاب.
چنانچه یک لقب چشمگیر به کسی بچسبانید، بسیار به تعداد علاقه‌مندان او افزوده‌اید و برد پستهایش را بالا خواهید برد. او هم به پاس لقب دریافتی آنچنان خواهد شد که افتد و دانی.
آخوندها از این« دکتر - کارشناس - کنشگر - ژورنالیست» ها چه در خدمت، چه تحت امر و چه داوطلبِ گیج برای خودنمایی بسیار دارند.
چهارم. نپذیرفتن اشکال خود.
چند تن را میشناسید که اگر خطا بودن سخنشان و نادرست بودن پستشان را به آنها بگویید، اشکال کارشان را بپذیرند، آنرا بیان و تصحیح کنند؟
بی انصافی نمیکنیم. من میشناسم اما اندک.
چند تن را میشناسید که از دانستن اشکال کارشان به خشم می‌آیند و پاسخ را با دشنام میدهند؟
باز هم بی انصافی نمیکنیم. من دیده‌ام و بسیار.
آیا میتوان مخالف آخوندها بود و همزمان برای دستگاه سایبری آنها کار کرد؟
آری میتوان و در عمل هم نمونه هایش را میبنیم.
چرایی این امر مقوله‌ی دیگریست که به آن نمیپردازم زیرا سخن را به درازا خواهد برد.

دستگاه سایبری آخوندی اهداف زیر را دنبال میکنند.
یکم. زدن تمامی مخالفان به دست خود آنها.
دوم. به جان هم انداختن ایرانیان.
سوم. ایزوله کردن هر آنکس که شاید بتواند روی حرکت مردم برای سرنگونی تأثیر بگذارد.
ناگفته نماند که این ویژگی تنها در انحصار آخوندها نیست و بخشی از اپوزیسیون نامیده شوندگان انحصار طلب نیز در همین راستا گام برمیدارند.
چهارم. ایجاد فضایی که در آن نتیجه گیری شود، کسی و جریانی برای جانشینی آخوندها نیست و تنها یا بهترین گزینه کنونی برای ایران همین حاکمیت جمهوری اسلامی است.
از نوشتن انچه بعنوان نتیجه گیری این سخن کوتاه دارم خودداری میکنم.
نتیجه گیری با خود شما.
آخوندها تا کجا موفق بوده‌اند؟
خود اندکی درنگ کنید و استنتاج کنید.
اگر اهل پژوهش در این زمینه هستید، کلیپ زیر را ببینید.
بخش مهندسی شده و با جعل وارونه نشان داده شده‌ی آنرا همین امروز در پست یکی از دوستان فیس بوکی دیدم.
در زیر آن تعدادی رگ گردن باد کرده هم بدون آنکه سخنران را بشناسند و بدانند موضوع چیست، واکنش نشان داده‌اند.
سپس برای دانستن واقعیت، اصل و کامل کلیپ را جستجو کردم و یافتم.
این دوست فیس بوکی آنچنان که در پروفایلش نشان میدهد، هوادار، وابسته یا عضو یکی از احزاب کمونست چپ گرا و به گمان من، منطقه‌ای ایرانیست.
او شاید نمیداند، داستان تنها به نشر تولیدات آخوندی ِ مطابق میلش ختم نمیشود.آخوندها تولیدات خود بر علیه حزب او را نیز بدست دیگرانی که مطابق میلشان است انتشار میدهند.
پیشتر بگویم که هویت فیس بوکی و نام حزب را نخواهم نوشت تا گمان نشود هدف زدن به آنهاست.
خیر هدف نشان دادن اندکی از کارکردهای دستگاه سایبری آخوندیست.
همچنین پیشتر بگویم که به گمان من دستگاه آخوندی در تمامیت آن، چه موافق نظام حاکم باشد و چه مخالف آن، مقوله‌ای واپسگرا و جعلی بوده، پایه و اساس بر نادانی و عقب ماندگی انسانها دارد و بر آن استوار شده است. به گمان من آخوندی که او را در کلیپ خواهید دید هم بی تردید یک واپسگرا است.
نیازی به توضیح نیست که هدف از سرنگونی، به زیر کشیدن حاکمیت آخوندیست. نیازی به توضیح نیست که اگر برای آزادی مردم ایران تلاش میکنید باید بدانید که چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخشی از مردم بر خلاف نظر ما مسلمان استند و با همان اندیشه باقی خواهند ماند.
پس هدف تأیید کسی نیست.
از همین رو جهت آوردن فاکت برای سخنی که نوشته‌ام از ساخته شده‌ها بر علیه مجاهدین، پادشاهی خواهان و بسیاری دیگر استفاده نکردم تا چنین شبه‌ای ایجاد نشود.
اگر کلیپ را میبینید به نکته‌ی تکنیکی آن توجه کنید.

توضیح اینکه، در کلیپ زیر هدف دستگاه سایبری آخوندی، زدن صادق شیرازی ملقب به آیت الله است. او هم اکنون به عنوان یکی از مخالفان آخوندهای حاکم، خامنه‌ای و ولایت فقیه شناخته میشود و میتواند بخشی از ملاء سنتی آخوندها را سرخورده کرده، از گرد آنها پراکنده سازد. آخوندها برای حفظ ملاء سنتی خود نیاز دارند که او را هم هدف تبلیغات و آماده سازی برای سرکوبی قرار دهند.

 

https://www.youtube.com/watch?v=8Aweuj4tNow

 

 


بهداد محبی
06-07-2018
 

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد