مقاله

 

 

تاریخ انتشار :15.02.2024

برخی آدمها ...

دامون قنبرزاده


عکسی که به‌تازگی از محسن مخملباف در کنار فاطمه معتمدآریا منتشر شده (که گویا به عنوان داوران جشنواره‌ای در فرانسه حضور دارند)، حامل حسرت‌ها و پیام‌های زیادی است. هیچکس به اندازه‌ی ما تاریخ حسرت‌بار و غم‌انگیز این مملکت را با همین یک عکس نخواهد فهمید. من اگر جای خانم معتمد‌آریا بودم، اگر جای اکبر عبدی و عزت‌الله انتظامی بود که در «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما» بازی کردند، من اگر جای منوچهر اسماعیلی بودم که در «شب‌های زاینده‌رود» بازی کرد و اگر جای خیلی‌های دیگر بودم، پیش از آن که با او همکاری کنم، ازش می‌پرسیدم: «ارزشش را داشت؟»
.
او می‌خواست به خودش تی‌ان‌تی وصل کند و «فیلمفارسی» را بترکاند و تمام نشانه‌های آن سینما و آدم‌هایش را از بین ببرد. او به عنوان یکی از اولین فیلمسازان مذهبی ایران با نشانه‌های صریح ایدئولوژیک، آن‌قدر دگم بود که فیلمی مانند «گل‌های داودی» را فیلمی منحط می‌دانست. او حتی به خاطر ایده‌های دیوانه‌وارش به‌سختی برای خانه و خانواده‌اش فرش و مبل می‌خرید چون آن‌ها را «لوکس» قلمداد می‌کرد. او برای ذهنیاتِ غریبش، عالم و آدم را به آتش می‌کشید ...که کشید.
.
هر چند دگردیسی عجیبش، او را از «توبه‌ی نصوح» به «شب‌های زاینده‌رود» و از آن‌جا به «سکس و فلسفه» رساند اما برای این دگردیسی، همه را زیر پای خودش له کرد و پیش رفت. نتایج خفت‌بار عملکرد او، شاید در مقابل فضای کابوس‌واری که دوروبرش وجود داشت آنقدرها به چشم نیاید، اما همیشه همان یک نفر می‌تواند یک خشت از تاریخِ محنت‌بار یک کشور را در کنار باقی خشت‌ها بچیند و به این شکل بنایی عظیم ساخته شود؛ بنایی از درد و رنج و بی‌فکری.
.
در شماره‌ی جدید پادکست «صدای خیال»مان از زبان سعید کنگرانی، صحنه‌ای تعریف کرده بودم که طی آن کنگرانیِ ازهمه‌جارانده‌شده، سعی می‌کند با گفتگو با مسئولان سینمایی آن زمان، راهی برای خودش باز کند، اما طی یکی از همین جلسه‌ها، شخصی سرش را پایین می‌اندازد و وارد اتاق می‌شود و به کنگرانی توهین می‌کند. این شخص همین آقای مخملباف بوده است. کنگرانی با این لات‌ِ بی‌سروپایی که وارد اتاق شده دهن‌به‌دهن می‌شود و با ادب ذاتی خودش، جلسه را ترک می‌کند. اما داغِ همین حرکت، تا همیشه در ذهن سعید کنگرانی باقی می‌ماند و همین یک صحنه، برای ساختن تاریخی محنت‌بار که حاصل بی‌فکری تک‌تک آدم‌هاست، کافی‌ست. او همه را سوزاند، تا خودش زندگی کند و این آن چیزی‌ست که تاریخ این مملکت را غمبار جلوه می‌دهد.

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

:

اسم

:

ایمیل

پیام


 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد