تاریخ انتشار : 09.07.2018 سازمان مجاهدین خلق: عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
با اینحال واقعیتی که همه مخالفان سازمان مجاهدین به آن اذعان دارند این است که آنها تنها تشکیلات سیاسی اپوزیسیون هستند که مشکل مالی ندارند و دلیل آنرا هم سرمایه گذاری های سودبخش این سازمان با به کارگیری ثروت این تشکیلات میدانند، گرچه در مورد منبع اولیه ثروت تشکیلات مجاهدین بحثها زیاد است از کمکهای مالی اعضا فقیر و ثروتمند تا پول و سهم نفتی که از رژیم صدام حسین گرفته اند تا مبالغی که ادعا می شود دولتهای مختلف از جمله آمریکا به آنها داده اند. آیا تشکیلاتهای سیاسی و مدنی دیگر حاضرند از همه این روشها برای ایجاد منبع اولیه ثروت خود استفاده کنند؟ خیر . اما به هرحال عدم قبول کمکهایی که استقلال احزاب را تهدید می کند، به معنی افتخار کردن به نداشتن امکانات مالی نیست. ممکن است کسی یک روز در فعالیتی سیاسی شرکت کند و حتی جان خود را در این راه از دست بدهد ولی اگر قرار باشد روز بعد از روز، هفته بعد از هفته، ماه بعد از ماه، سال بعد از سال، نیم قرن و بیشتر این کار ادامه پیدا کند، نداشتن امکانات مالی فقط ذلت فردی و خانوادگی به دنبال ندارد بلکه آن جمع سازمانی و حزبی هم نمی تواند چندان اثری در جامعه بگذارد. استالین جهت تهیه پول برای فعالیتهای حزب سوسیال دموکرات روسیه در زمان تزار، بانک می زد. گروه های سیاسی و مدنی کنونی در ایران نه دیدگاه های امثال استالین را قبول دارند و نه به کارهای خلافی نظیر بانک زدن اعتقاد دارند، پس وقتی بطور تمام وقت، سال بعد از سال فعالیت می کنند، برای تأمین نیازهای مالی شخصی و سازمانی چه کار قرار است بکنند؟ نمیشود فقط حرف زد و برنامه مالی برای تشکیلاتهای سیاسی نداشت. عملاً نتیجه این می شود که نتوانند کار مؤثری انجام دهند. کار فردی می شود بر مبنای امکانات فرد انجام شود همانطور که زنده یاد دکتر محمد مصدق از خانواده ای ثروتمند برخاسته بود و تا پایان حتی وقتی عهده دار نمایندگی مجلس یا نخست وزیری بود، نه تنها نیازی به حقوق گرفتن نداشت بلکه به دیگران هم از جیب خود کمک مالی می کرد، ولیکن این مدل مالی برای هیچ تشکیلات مؤثر سیاسی در هیچ جای دنیا کار نمی کند. اگر واقعاً سازمان مجاهدین خلق امروز با درآمد حاصل از سرمایه گذاری های سازمان اینهمه امکانات مالی ایجاد کرده، باید دستاورد قلمداد شود و نه دلیلی برای سرزنش آنها، گرچه منبع اولیه این ثروت، زیر سؤال است.
در تاریخ، انباشت سرمایه یعنی همان ثروت اولیه، اساساً در
دونقطه جهان چشمگیر بوده، در اروپای غربی و در آمریکا. می دانیم که
منبع اولیه انباشت سرمایه در اروپای غربی استعمار بوده است، عملی
که امروز مورد تأیید هیچ نیروی مترقی نیست، با اینحال بدون آن
انباشت اولیه سرمایه همه آنچه ایجاد ساختارهای زیربنایی پیشرفته در
این کشورها تا به امروز است و همه بودجه مالی برنامه های
سوسیالیستی موجود در اروپای غربی، امکانپذیر نمی بود. واقعاً برای
این قلم روشن نیست که تشکیلاتهای سیاسی مترقی ایرانی در حال حاضر،
قرار است منبع اولیه ثروتی را که بتوانند برای سازمانهای خود بعداً
سرمایه گذاری کنند، باید از کجا بیاورند، اما چنین جمع آوری ثروت
اولیه و بعد هم سرمایه گذاری درست آن، ضرورتی غیرقابل کتمان است،
وگرنه قادر نخواهند بود کار مداوم سیاسی انجام دهند، چه امروز که
رژیم اسلامی در ایران سر کار است، چه فردا که ایران به کشوری نظیر
جوامع باز و آزاد اروپا و آمریکا تغییر کند. به قول انگلیسی زبانها
این سؤال یک میلیون دلاری است؛ منظور اینکه با شعار دادن نمی شود
این مسأله مهم را حل کرد و طرح مشخص مورد نیاز است.
________________________________________________________ توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد