|
تاریخ انتشار :19.08.2018
رضا پهلوی،
یک گام تا شفافیت
علی ناظر
مهم نیست پیشینه باورمندی سیاسی ما چیست و یا تا به چه حد خود را
با مواضع نهادهای سیاسی، نزدیک و یا دور می بینیم؛ اما یک نکته
قابل اغماض نیست. اکثر نهادهای سیاسی سرنگونی طلب که در حد زور
بازو و درایت سیاسی و باورمندی، فعال هستند، یک پیشینه و شناسنامه
تاریخی و فعالیت دارند. اکثرا، البته بجز برخی از نهادهای سیاسی
همچون اکثریت که امروز و دیروزش همخوانی ندارد و لکه ایست سیاه بر
تاریخچه پر افتخار سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، عموما، در
فرایند تاریخچه خود، کمتر به چپ و راست زده اند - برخی بر این
باورند که چپ و راست زدن های تاکتیکی نمی تواند و نباید بر
باورمندی های اصولی آن نهاد مؤثر واقع شود – که جای بحث دارد. اما
هر آنچه که هست، دیروز و امروز آنها در یک مسیر مشخص در حرکت بوده
است.
شاید من و تو و یا او با سخنان و راهکارهای رهبرانی همچون اشرف
دهقانی و یا مسعود رجوی و یارانشان موافق نباشیم، اما به سختی می
توان گفت که آنچه هستند برگرفته از یک گذشته نامشخص و منحوس بوده
است. رفقای سلحشور همچون امیرپرویز پویان، و یا بیژن جزنی و محمد
حنیف نژاد بنیانگذار تفکری بوده اند که رهپویان آنها، هنوز که هنوز
است بر آن باور گام بر می دارند.
متاسفانه آنچه در بالا رفت را نمی توان در باره آقای رضا پهلوی
بازگو کرد. در کلام و مواضع اتخاذ شده، ایشان رهپوی محمدرضا پهلوی
و یا حتی پدربزرگشان رضا خان میرپنج نیستند.
بدون شک، ایشان در کلام و در حد توان خود سعی بر افشای نظام اسلامی
و رهبران سیاسی و عقیدتی آن کرده اند. ایشان در حد توان و موقعیت
سیاسی و پیشنه ای خود سعی بر ایجاد کانال های دیپلماتیک نموده، و
در حد برشی که در جامعه خمینی زده داخل ایران ایجاد کرده اند،
توانسته اند بخشی از جامعه را به روند سیاسی که ایشان به آن باور
دارند جذب کنند.
در این چارچوب، و در یک مبحث تئوریک، باید به ایشان تبریک گفت و در
راستای یشبرد اهداف سرنگونی طلبانه که ایشان ابراز می دارند ایشان
را یاری رساند. شوربختانه، و در عالم واقع، و برخلاف مسعود رجوی و
اشرف دهقانی، و......، آقای رضا پهلوی بر زدودن آن و یا تبیین
پیشنیه خود که لکه ایست سیاه، اقدام نکرده اند.
ایشان به عنوان یک فرد، فرزند خلق هستند، اما به عنوان یک شخصیت
سیاسی، بی آنکه قصد توهین داشته باشم، فرزند کودتا هستند. این یک
تفاوت فاحش با دیگر رهبران سیاسی است، حتی اگر با تک تک کارکردها و
باورهای آنها مخالف باشیم، هیچکدام فرزند کودتا و دیکتاتوری نبوده
اند.
آقای رضا پهلوی، به عنوان شخصیتی که ادعا می کنند، اعاده تخت و تاج
و مسند و قدرت ندارند، و به عنوان شخصیتی تحصیلکرده، آشنا با فرهنگ
دموکراسی غرب، و برخوردار از فن سخنوری، می توانند در چند کلام و
بدون پرداختن به ترفندهای معمول سیاسی و فریبکارانه، اذعان کنند که
پدر تاجدار ایشان به کمک آمریکا و انگلیس و پس از کودتای ننگین 28
مرداد به مسند و تاج بازگشتند، و ایشان، رضا پهلوی، به عنوان یک
ایرانی وطن پرست و آزاده نه تنها کودتای 28 مرداد، بلکه هرگونه
دخالت بیگانه در امور داخلی ایران را محکوم می کنند.
به عنوان یک شخصیت سیاسی که ادعا می کند مخالف اعدام، شکنجه و نقض
حقوق بشر است، آقای رضا پهلوی می توانند تمامی اعدام و شکنجه و نقض
های حقوق بشر که در دوران پهلوی در ایران و زندان ها رخ داده است
را محکوم کنند.
آقای رضا پهلوی می توانند تبیین کنند که حلول خمینی بازده کودتای
28 مرداد و ساقط شدن دولتی ملی است، و اگر استقلال سیاسی ایران حفظ
می شد، نه خمینی حلول می کرد، و نه دلیل بر تشکیل سازمان مجاهدین
خلق ایران و یا سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، بمثابه نهادی
سیاسی-نظامی، وجود داشت.
بر این باورم که «گناه» خیانت پدر ایشان، که به تعویق افتادن روند
دموکراتیزاسیون ایران انجامید را نباید به پای ایشان نوشت. باید
رضا پهلوی را بر مبنای آنچه امروز می گوید محک زد، اما محکوم کردن
یک خیانت، و بانی و آمر جنایت، نه تنها یک موضعگیری صحیح سیاسی،
بلکه یک بایست است که شوربختانه آقای رضا پهلوی در مصاحبه های
متعدد خود از آن سرباز زده اند.
طبیعتا، برای ایشان به عنوان یک «پسر»، سخت است که نام «پدر» را به
زشتی ببرند! اما دوری جستن از خیانت و جنایت، اولین گام برای دوری
جستن از مردم فریبی و نتیجتا تضمین آینده ای شفاف برای ایران است.
چنین باد!
27 مرداد 1397
17 اوت 2018
...........................................
با توضیحات نویسنده مشخص میشود که این همه کارها که رضا پهلوی
باید انجام دهد ، دیگر یک گام نیست بلکه همه گامها است و یا
معیار یک گام از نطر نویسنده چیز دیگری است که زمینی نیست
اسماعیل هوشیار
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|
