مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 08.08.2018

عصیان جامعه علیه تکرار تجربه تحریم ها

منصور امان



از امروز به گونه رسمی تحریمهای آمریکا علیه بخش مالی – بانکی رژیم جمهوری اسلامی به جریان می افتد و بدینگونه دسترسی "نظام" به منابع لازم برای تامین هزینه اشرافیت حاکم و سیاست خارجی تهاجُمی اندکی بیشتر محدود می شود. تردیدی نیست که این بار نیز همچون دور پیشین تحریمها، حاکمان کشور این کمبود را با فشار بر جامعه و غارت افسارگُسیخته تر آن جُبران خواهند کرد.

مردُم ایران هنوز تورُم کمرشکنی که در آن سالهای سیاه نان را تکه تکه از سُفره شان ربود را از یاد نبرده اند. آنها شاهد بودند که چگونه کالاهای اساسی و داروهای حیاتی با عُذر تحریم و اشاره به "دُشمن" گران و نایاب شدند و همزمان طبقه حاکم مُعاف از تحریم، به گونه انبوه خودروهای تجمُلی، کالاهای لوکس غربی، لوازم آرایشی و زین اسب وارد می کرد.

مُزد و حُقوق بگیران، بازنشستگان و بیکاران به چشم خود دیدند که چگونه دور زده شدند تا سوگُلیهای "رهبر"، رانت خوارها، نظامی – امنیتیها و بابک زنجانیها، از تنگنای کشور سکه ضرب کنند. در آن سخت ترین دوران، خانواده های فقیر شده، با ابتذال مُجلل بوروکراتهای "گردن کُلفت"، نوکیسه های پینه پیشانی و "بچه پولدارهای تهران" آشنا شدند.

جامعه با پوست و گوشت خود حس کرد که چگونه با توجیه تحریم، روزنه های زیست و کار انسانی و شایسته اش روز به روز تنگ تر شد، اما همزمان منابع عظیمی به سمت سوریه، عراق و لُبنان سرازیر گردید و صنعت جنگهای نیابتی و فرقه ای به بهای فلاکت مردُم رونق یافت.

حاکمان کشور امروز نیز که کار و زندگی مردُم را دستخوش یک بُحران جدید خارجی ساخته اند، طرح و نقشه دیگری جُز تجدید سازمان ادبار پیشین ندارند. نشانه هایی که آقای خامنه ای و همدستانش در این راستا ارسال می کنند، روشن تر از آن است که بتوان پیام دیگری از آن برداشت کرد. مانور نظامی در کانون پُرتنش خلیج فارس، یکی از همین نشانه هاست که جهتگیری و اولویتهای حاکمان کشور را مُشخص می کند.

گرچه حُکومت کوشید این ولخرجی بیهوده اما تنش زا و پُرهزینه را از چشم مردُم پنهان دارد و در باره آن سُکوت کرد، با این حال دامنه خارجی و مفهوم داخلی این اقدام بسا گُسترده و عمیق تر از آن است که بتوان با به جهالت زدن خود بر آن پرده استتار کشید.

در همان هنگام که در چارگوشه کشور فریاد علیه سیاستهای فقر و قحطی زای حُکومت بُلند شده، حاکمان کشور به اسلحه کشی در خلیج فارس پرداخته اند تا به طرفهای خارجی شان بگویید که توانایی و آمادگی بستن تنگه هُرمُز را دارند. گذشته از بلاهت بار بودن این ادعا و ظرفی که آن را مُنتقل می کند، حُکومت بدین وسیله به جامعه می گوید که خواسته ها و نیازهای آنها در دستور کارش قرار ندارد و "نظام" به جای گُشودن گره از مُشکلات جامعه و بازکردن مسیر خُروج از آنها، سیاست بستن تنگه ها و مسدود کردن راه ها را در برنامه دارد.

بازتاب تجربه دیروز، خیزشهای امروز است. انبوه مردُمی که اکنون در خیابانها هستند، علیه سرنوشت آشنایی که حُکومت در حال رقم زدن برای آنها است، سر به عُصیان برداشته اند. آنها نه علیه تحریمها، بلکه علیه حُکومت شُعار می دهند، زیرا به دُرُستی سرچشمه رنج و نکبتی که هر روز در لباسی و هر دوره ای از نو بر هستی شان خراب می شود را دریافته اند. این آگاهی مادیت یافته، پایان بُحران جمهوری اسلامی است.

 

..................................


دور زدن در کار نیست؛ فرار از اُروپا

منصور امان

 تنها چند روز پس از سفر آقای روحانی به اُروپا که به منظور درخواست از میزبانانش برای دور زدن تحریمهای آمریکا انجام شده بود، حاکمان ایران در تلاش برای خارج کردن ذخایر نقدی خود از بانکهای اُروپایی برآمده اند. این نشانه خوبی از موفقیت در یافتن راهی برای کاستن از وزن سهمگین تحریمهای در راه نیست.

بنا به گُزارش منابع خبری در آلمان، حاکمان جمهوری اسلامی در پی خارج کردن ۳۰۰ میلیون دُلار از داراییهای نقدی خود در این کشور هستند. این مبلغ هنگُفت در "بانک تجارتی ایران و اُروپا" که به رژیم ولایت فقیه تعلُق دارد، نگهداری می شود. اقدام مزبور بیانگر بی نتیجه ماندن کوشش حُکومت برای مُتوقف کردن موج تحریمهای آمریکا در پُشت دروازه های اتحادیه اُروپا است. بی تردید نشستهای اخیر آقایان روحانی و ظریف با پایوران اُروپایی نقش بسزایی در دستیابی به این جمعبندی داشته است.

با این حال حاکمان جمهوری اسلامی به سختی می توانند از شُرکای تجاری شان گله مند باشند. اُروپا تا آخرین لحظه و با تمام حیله هایی که در آستین داشت، تلاش کرد از خُروج آمریکا از "برجام" جلوگیری کند. از جُمله کوششهای مزبور، اندرز به "نظام" برای دست برداشتن از تحریک آمریکا و قطع رجزخوانی میلیتاریستی بود. بروکسل نه تغییر سیاست، بلکه آرایش آن را از مُلاها می خواست؛ یک هزینه نزدیک به مُفت که البته پرداخت آن را "نظام" مُتوهم رد کرد.

کناره گرفتن آمریکا از "برجام"، همزمان پایان سیاست ناز و نوازش اُروپا نیز بود. شُرکای هوشیار جمهوری اسلامی تغییر دوران را دریافتند؛ مُلاها اما هنوز مایل نبودند مُتوجه شوند که در چه باتلاقی فرو رفته اند. بر پایه همین خودداری از نگاه به واقعیت بود که آقای خامنه ای سرخوشانه برای اُروپا شرط گذاشت و آقای روحانی فاتحانه برای اجرایش اولتیماتوم داد.

حاکمان کشور نه توانستند پیام به قُدرت رسیدن آقای ترامپ در آمریکا را به دُرُستی حلاجی کنند و نه معنای ابتکار اروپاییها را بفهمند. آنها زمان و شانسهایی که برای جلوگیری از شکست "برجام" وجود داشت را یکی پس از دیگری هدر دادند و هر بار روی بال توهُمی تازه، قُمار روی زندگی و معیشت امروز جامعه و سرنوشت آتی آن را سنگین تر کردند.

به دوش کشیدن کیسه های پول برای فرار، نتیجه تدبیری اینگونه است و این هنوز انتهای نتایج خفت بار و کمرشکن آن نیست. روشن آن است که رژیم ناکارآمد و بی کفایت جمهوری اسلامی، یکبار دیگر کشور را به سوی پرتگاه تحریم و دوزخ بُحران هُل می دهد. حال نوبت مردُم ایران است که ورق را برگردانند، "نظام" و موجودیش را در کیسه کنند و به همان چاهی بیاندازند که برایشان کنده است.

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد