مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 13.01.2018

محمود الهاشمی النجفی (شاهرودی) به کجا گریختی؟؟؟

حمید محبی



تو نگریختی چون به ایران رفتی.
تو نتوانستی از دست مردم ایران بگریزی.
ایرانیان تبعیدی تو را به ایرانیان داخل کشور پاس دادند.
تو جایی نداری که بگریزی.
آنجا هم منتظر تو هستند.
همانجا منتظر باش.
خودت را آماده کن که دوباره بگریزی.
اما به کجا خواهی گریخت؟‌
ایرانیان همه جا هستند.
باقیمانده‌ی کسانی که تو و تازیان جنایتکار همدست تو اعدام کرده‌اید، همه جا هستند.
مگر عزرائیلت تو را به نزد امامت فرا بخواند.
شاید اگر شانس با تو یار باشد بتوانی به آنجا بگریزی.
در کربلای عراق قدم نحست را بر زمین گذاشتی و سپس برای فراگرفتن جهل و جنایت به نجف رفتی.
حکومت وقت عراق راه شمایان را در آنجا بسته بود.
سفره‌ی غارت خمینی در ایران، در سال ۱۳۵۷ تو را برای بکارگیری، از راه کویت به ایران آورد.
تو عضو حزب‌الدعوه‌ی شیعیان مرتجع عراق بودی.
تو رئيس مجلس اعلای انقلاب اسلامی آخوند ساخته‌ی عراق هستی.
همدستانت کار جنایت را در عراق پیش بردند.
دستان جنایتکار تو در ایران، به روی مردم این سرزمین باز شد.
سالها در ایران و در حوزه جهلیه قم، به طلبه‌های عرب زبان، به زبان عربی درس خارج میدادی.
در سال ۱۳۷۸، خامنه‌ای که خود از صندوق شعبده‌ی هاشمی رفسنجانی بیرون آمده بود، تو را از صندوق جهل و جنایت حوزه بیرون آورد و رئیس قوه‌ی قضائیه‌ کرد تا باندش را بر حکومت مسلط کند.
زیرا تو از کسانی بودی که مرجع(جعلی) بودن او را تأیید میکردی.
پیشتر تو را به مجلس خبرگان بسته بودند.
نامت محمود الهاشمی النجفی بود.
کارت شناسایی عراقیت کجاست؟
کارتی که در عراق به آن میگویند:
“هوية الاحوال المدنية العراقية”
وقتی یک رأس مثل تو را در رأس قوه‌ی قضاوت گذاشتند، نام شاهرودی را برای خود جعل کردی.
تو را چه به شاهرود؟
چند ایرانی را اعدام کرده‌ای؟
یادت مانده است؟
آمار سردستی چیزی بیش از ۲۰۰۰ نفر است.
۲۰۰۰ نفر.
مجید را بیاد داری؟
نگران نباش بیادت خواهند آورد.
تو نوجوانان زیر هجده‌ سال ایرانی را اعدام کرده‌ای.
نامهایشان را بیاد داری؟
عاطفه را بیاد داری؟
همان که یکی از پاسدارانت مکرر به او تجاوز کرده بود.
بقیه را چطور؟
نگران نباش هستند کسانی که بیاد دارند.
تو برای زنان حکم سنگسار تأیید کردی.
میدانی چه کسانی بودند؟
محبوبه را بیاد داری؟
نگران نباش بیادت خواهند آورد.
در زمان سرکردگی تو بر قضاوت، مرگهای مشکوک در زندانها، یعنی کشتن زندانیان سیاسی در ایران اوج گرفت.
چند نفر را در زندانها کشتی؟
زهرا را بیاد داری؟
ولی الله را چطور؟
فراموش که نکرده‌ای؟
نگران نباش ما فراموش نمیکنیم.
تو حتی اندکی دگراندیشی را مجال ندادی و بشدت سرکوب کردی.
تو حتی نشریه‌های نیم‌بندی که اندکی مخالفت میکردند را تحمل نکردی. در زمان کوتاهی پس از سرکردگی تو، بیش از یکصد نشریه توقیف شدند.
ایران برای تو گریزگاه نیست.
همانجا بمان.
روز حسابرسی در راه است.
پولهایی که در کشورهای مختلف، برای روز مبادا چال کرده‌ای هم بکارت نخواهند آمد.
ما خوش نداریم با بیمار به زبان تند سخن بگوییم.
این شمایید که بیماران را اعدام میکنید.
این شمایید که بیماران تب دار و مجروح را اعدام کرده‌اید.
اگر به نزد امامت رفتی، شانس با تو یار بوده است.
اگر نرفتی تلاش کن بهبود پیدا کنی.
روز حسابرسی در راه است.
ایرانیان همه جا منتظر آنروزند.
بیشتر از هر جا در ایران.
همانجا که گمان میکنی به آن گریخته‌ای.
همانجا باش.
تا همان روز که میدانی.
تا همان روز که روز،
شب شمایان را درهم خواهد شکست.
خوب جایی هستی.
همانجا بمان.

بهداد محبی
12-01-2018


 

 


دفاع از جمهوری اسلامی تنها در دفاع از جمهوری اسلامی نیست.

چطور شد؟
اینطور شد:
همه کسانی که در کار دفاع از آخوندها هستند، آشکارا در کار دفاع از آخوندها نیستند.
پس چه میکنند؟
از آنها هستند کسانیکه خط آخوندها را پیش میبرند.
خط آخوندها را نمیدانید؟
میدانید.
یکی را میگویم.
یکی این است.
هیچکس برای جایگزینی ما یعنی آخوندها وجود ندارد. همه بدند. بلکه بدتر از مایند.
اگر ما برویم اوضاع بدتر خواهدشد.
امنیت خواهد رفت.
پس درحال حاضر بهترین گزینه خود ما آخوندها هستیم.
بیایید به درخواست و با کمال میل خودتان، همچنان به ما سواری بدهید.
به همین سادگی.
از آنها هستند کسانی که در خط دفاعی بازی نمیکنند. هافبک بازی میکنند.
هافبکها چکار میکنند؟
وقتی رژیم آخوندی به تنگنا افتاد، بازی می‌کنند.
گرد و خاک میکنند.
افکار را منحرف میکنند.
خبر جعل میکنند.
هر کاری میکنند تا حمله متوجه خط دفاعی نشود.
روی هر چیزی انگشت میگذارند بجز جنایات آخوندها و پاسدارانشان.
اینها پیش لایه‌ی دفاع هستند.
از آنها هستند کسانی که فوروارد بازی میکنند.
فورواردها چه میکنند؟
درست در هنگامه‌ای که آخوندها زیر ضرب هستند. به دشمنان آنها تهاجم میکنند.
یادشان می‌افتد که دیگرانی هستند که از آخوندها بدترند.
از آنها غافل نشوید.
آخوندها را ول کنید. بیایید به آنها بپردازیم.
نمی‌آیید؟ پس پنجاه پنجاه.
یکی به آخوند. یکی به مخالفان آخوند.
نگویید روی سخنم با چه کسانیست.
آنها خودشان میدانند.
میدانند روی سخنم با آنهاست.
شما نمیدانید؟
زحمت اندکی اندیشه و یافتن را به خود بدهید.
آنچه گفتم یک سرنخ بود.
باقی با خودتان.
شاید نظر شما با من یکی نباشد.
نظر خودتان را داشته باشید.
اندکی اندیشه، گاهی روشنگری میکند.
مانند نور که روشنی می‌اندازد و روشن میکند.
من به آنها میگویم :
مدافع شرمگین آخوندها هستی؟
مدافع پنهان آخوندها هستی؟
مدافع رنگ‌شده‌ی آخوندها هستی؟
با آخوندها آری هستی اما نمیخواهی دیگران بدانند؟
با آخوندها منافع داری اما میخواهی رد گم کنی؟
میخواهی با آخوندها باشی اما نان روشنفکری هم بخوری؟
از آدمهای درستی که در مقابل آخوندها ایستاده‌اند بیزاری؟
از بغض مخالفان رژیم، از بغض اپوزیسیون بازان و اپوزیسیون داران به آخوندها پناه برده‌ای؟
آدم تحت نظام هستی؟
با هر که در قدرت باشد کنار می‌آیی؟
در کار خرید و فروش هستی؟
در کار فروش هستی؟
پیشنهاد فروش داری؟
پیشتر فروخته‌ای؟
به همین دلیل است که یک سخن صریح و بدون اما و اگر در محکومیت جنایات آخوندها از تو بیرون نمیزند؟
به همین دلیل است که هرگاه همه میگویند سیدعلی و رژیمش سرنگون، تو فیلت یاد هندوستان میکند؟
به همین دلیل است که یکی به حاشیه‌ی رژیم میزنی و دوتا به مخالفین رژیم؟
به همین دلیل است که هرگز به سیدعلی و باندش، به پاسداران و به اطلاعاتی‌ها نمیزنی؟
اگر هم چیزی بنویسی دو پهلوست. میتوان از آن هم دشمنی بیرون آورد و هم دوستی؟
میدانی؟
همه را میتوان نقد کرد.
هیچکس در پیشگاه نقد مقدس نیست.
تو هم میتوانی هر کسی را که خواستی نقد کنی.
هر زمان که دوست داشتی نقد کنی.
اما میدانی که دشنام کور، نقد نیست؟
میدانی که اتهام زنی بی‌پایه نقد نیست؟
میدانی که درست در هنگامه‌ای که همه یقه‌ی آخوندها را برای جنایاتشان گرفته‌اند و تو نگرفته‌ای اما در عوض به یاد تهاجم به مخالفان آخوندها افتاده‌ای و آژیر خطر آخوندها را بر علیه دشمنانشان به صدا درمیآوری، داری نقد نمیکنی بلکه از آخونها حمایت میکنی؟
آن چیست که در لحظات گیر افتادن آخوندها تو را به سکوت وامیدارد؟
آن چیست که هرگاه آخوندها به لرزه میافتند تو را هم می‌لرزاند؟
آقا یا خانم با همان القابی که یدک میکشی.
تاریخ مصرف حنای شما گذشته است.
دیگر رنگ چندانی ندارد.
بجز همانها که خودت میدانی و به دورت گرفته‌ای، کسی را رنگ نمیکند.
اگر روشنفکر هم باشی،
روشنفکری که در سیاهترین سالهای تاریخ مردم ایران، در کنار آنها نیست و با دشمنانشان مغازله میکند، دزدی است که با چراغ آمده است.
نمیدانی؟
میدانی.
بر خودت منت بگذار هر چه نقد از هر کس داری بنویس.
در پیشگاه نقد هیچکس مقدس نیست.
اما صریح و آشکار و بی مجامله، نظرت را دربار‌ه‌ی سرنگونی آخوندها هم بگو.
پرسش دشواری نیست.
پاسخ این پرسش هویتت را روشن خواهد کرد.
بگذارید هر کس حسابش،
با آخوندها روشن باشد.
با مردمش روشن باشد.
با خودش هم روشن باشد.

بهداد محبی
13-01-2018

 

 

_________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد