مقاله

 

 

تاریخ انتشار :09.04.2016

نگاهی به پانل فرانکفورت که می خواست بعد از برجام را تحلیل کند!

سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

مقدمه:


روز دو آوریل 2016 به دعوت چند نفر از اعضای حزب کمونیست کارگری ایران چند نفر از همین حزب و حزب خواهرش در کنار حسن حسام و صلاح مازوجی و حسن بهزاد و حسین لاجوردی دعوت شدند که نظراتشان را در مورد "بعد برجام" ارائه دهند.


از دو جهت کار خوبی کردند: یکی اینکه بالاخره این موضوع بسیار مهم است که تکلیف مردم با رژیم بعد از علنی تر شدن روابط رژیم با غرب چیست؟ و دوم اینکه بالخره مردم ببینند این افراد بعد از 4 دهه چگونه با هم رابطه فکری می گیرند؟ چکونه و در جه سطحی فکر می کنند و جه شباهتها و اختلافاتی دارند سر این موضوع؟ اینها فرضهائی بود انتظاراتی بود که هر بیینده برای خودش داشت.


از دید من اما خود این جلسه بار دیگر نشان داد که این گرایشات تا چه اندازه حواس پرت هستند تا چه اندازه هنوز روی ارزوهای خودشان دنیا می سازند و تا چه اندازه از اعتقاداشان برای تحلیل سیاسی استفاده می کنند.


به جهت سازماندهندگان این پانل هم بیشتر روشن شد که اینها بطور سیاسی تعدادی خودی را انتخاب کردند و یکی از راستها را هم کنارش گذاشتند به هدف "تلاش برای اتحاد"! که ربطی مستقیم هم به موضوع پانل نداشت.

در این مقاله من چند نکته را می شکافم و امیدوارم کمکی باشد هم به موضوع بحث این پانل و هم فضا بسازد تا جامعه بهتر معضلات ناگشوده چپ ایرانی را بشناسد. امید من اینست که سنت مناظره اجتماعی شود و چپ ایرانی از گول زدن خودش بیرون بیاید!

(1)چی می خواستند چی شد؟

می خواستند بحث کنند در مورد اینکه تاثیرات برجام بر رژیم و روابطش با غرب و زندگی مردم چه خواهد بود تا شاید بشود فرمولبندی داد تا وظایف چپ از توش بیرون بیاید. از میان سخنرانان چپ هر کس آمد از اعتقاداتش حرف زد و گفت که "رژیم همانست" چیزی تغییر نکرده ، رژیم متعارف نمی شود و در وسط راه هم بحث با موضوع اتحاد کشید و طرفین در این موضوع و در این تراژدی غرق شدند و بیننده را محو اعتقدات قلبی خود کردند!


همه شان هم در اخر اعلام کردند که "وقت نداشتند" حرفهای مهمی داشتند و "این کافی نیست " حاضرین هم این داستان را نگاه کردند و همه راضی با مشتهای گره زده و محکم جلسه را ترک کردند!


از دید من این جلسه نمونه دیگر ناکارائی فکری گرایشات چپ و رهبرانش بود برای بررسی علمی یک موضوع و دقیق کردن مباحث برای استدلال اوردن برای نشان دادن اینکه اینها بعد از 40 سال مبارزه با رژیم در چه سطحی می توانند تحلیل سیاسی ارائه دهند در چه سطحی می توانند از واقعیتها اغاز کنند و نه از باورهاشان.
انچه انتظار می رفت انچه حتی خود این شرکت کنندگان می خواستند، نشد!


(2)آیا برجام برای "متعارف کردن" رژیم ساخته شده؟ هدف واقعی غرب در ارتباط با رژیم چیست؟

برخی از شرکت کنندگان مثل حمید تقوائی یا حسن حسام بیشتر تاکیید داشتند که رژیم اسلامی بخاطر خصلت ایدئولوژیک خود ، نهادهای اقتصادیش ، نمی تواند متعارف شود. البته تعریف علمی از متعارف شدن ارائه نشد.شاید وقت نداشتند! حمید تقوائی فقط فرمود "مثلا ترکیه"! خوب این تعریف نیست!


انتظار این ود که حتی اگر بین برجام و متعارف شدن اینها رابطه می بینند بیایند اول متعارف شدن را تغریف علمی بدهند و نمونه ها را ذکر کنند بعد وارد ساختار رژیم شوند و بعد توضیخ دهند که در همه اعصار و دورانها چنین چیزی امکان ندارد و بعد اثبات کنند که برجام اساسا هدفش متعارف کردن رژیم است! منطقی اینست دیگر!


اما؟ وقت نبود! البته وقت حاشیه زدنها بود! وقت شاخ و شانه کشیدنها بود! وقت بحث علمی نبود!
از دید من برجام اصلا هدفش متعارف کردن رژیم نیست.روابط رژیم با غرب فازها و لایه ها دارد . علنی تر شدن روابط و تاکتیکها و استراتژیهای غرب و نگاههای جناح های رژیم در مورد توسعه روابط باید بررسی می شد.
برجام بخشی از تاکتیکها و استراژیهاست که رژیم را درون فضای همکاری بکشد ، قابل تحمل کند برای غرب. همین!
لذا اصل مرتبط کردن بحث برجام با متعارف کردن رژیم زیر سوال است!

(3)تجربه توسعه گام بگام همکاری با چین و بلوک شرق و ادامه سیاست مشابه در برخورد رژیم اسلامی

آنچه شرکت کنندگان این پانل هنوز باهاش دست بریبان هستند شاید 50 سالست موضوع فعالیتها سیاستگذاریها و نظریه چردازیها در غرب بوده. سوال اینکه با این حکومتهای توتالیتر چه باید کرد از همان فردای پایان جنگ جهانی دوم روی میز اینها بوده. حتی کتاب اخیر هیلاری کلینتون را اگر بخوانید روی همین متدها و تاکتیکهای گسترش گام بگام همکاریها تاکیید دارد.اینها فهمیده اند که لازم نیست ساختار حکومتهای توتالیتر را هدف بگیرند بلکه لازم است به همکاریهای سیاسی و اقتصادی قدم به قدم بپردازند.پذیرفته اند که دورانی طولانی باید صبر کرد و منتظر تغییر نسلها در سطح رهبری حکومتهای توتالیتر ماند.


هدف غائی هم این نیست که شکلی از حکومت دموکراسی ساخته شود.هدف اینست که حکومتها در سطح بین الملی هماهنگ شوند . لذا بحث اساسی میان این طراحان حکومتها اینست که ایا واقعا دموکراتیزه کردن حکومتها و تغییر ساختار انها چقدر مهم است و چقدر در تناقض است با رشد روابط اقتصادی؟


تجربه 50 سال گذشته نشان داده که اساسا نظامهای دموکراسی در جهان سوم پاسخ رشد نظام سرمایه داری در پیرامون نیستند.اساسا شکل کاراتر نظام سرمایه داری پیرامونی نظامهای دیکتاتوریست.


لذا اگر برجام را ابزار توسعه علنی روابط بدانیم لزوما ربطی به بحث تحول در رژیم اسلامی ندارد! حداقل در کوتاه مدت حتی در میان مدت!
چذب چین در نظام سرمایه جهانی نمونه خوبی است که هیچکدام از شرکت کنندگان واردش نشدند.چین هم حکومت توتالیتر ایئولوژیک است و اقتصادش دولتی سرمایه داریست .امنیتی ها و ارتشی ها کنترل دارند. اما این ویژگیها مانع رشد روابط با چین نشد! چین را به برده داری بزرگی تبدیل کردند و کنترل را دادند دست همان رهبران به اصطلاح حزب کموتیست!

لذا بحث اصلی اینست که اتفاقا توسعه روابط بین رژیم اسلامی و غرب راهی را خواهد رفت که در چین تجربه شده.


(4)بحث اتحاد و ربطش با موضوع انتخاب شده پانل:

موضوع اتحاد را فردی وارد بحثها کرد و متاسفانه توسط بقیه سخنرانان برای گریز از تعمیق بحث بعد از برجام دست بدست شد. حمید تقوائی شرط گذاشت که فعالین اتحاد باید اندازه معینی داشته باشند! مینا احدی شرط گذاشت که همه باید مثل خودش پرجمدار مبارزه با اعدام باشند ! دعوا کشید بر سر شرایط اتحاد و موضوعات اتحاد (گذشته از اینکه همید تقوائی و اصغر کریمی ها عامل مهم گریز ازاتهاد عملی و سیاسی چپ بوده اند و حتی حزبشان را هم نتوانستند متحد نگه دارند!)


سوال اینست که چرا این پانل نتوانست روی موضوع "بعد از برجام" بماند و مباحث بطور علمی و مستدل ادامه یابد؟ بحث اتحاد از دید من انگیزه خوبی شد که وقت جلسه به موضوع جلسه متمرکز نماند و اخرش همه اعلام کنند که "وقت نبود"!
سوال اینست که با وقتی که بود چه کردید؟

(5)اهمیت اجتماعی شدن پروژه مناظره در میان فعالین سیاسی :


مناظره یک نیاز فرهنگی و سیاسی است.تا نظرات در مقابل هم قرار نگیرند و سنجش نشوند جامعه رشد نمی کند.ساختن پانلها نباید خودش ابزار گروهبندیهای سیاسی باشد بلکه بطور واقعی مناظره ها را باید توسعه داد و نهادینه کرد.چپ ایرانی منجمله فرقه هائی که از حزب منصور حکمت باقی مانده اند تا همینجا ناتوان بوده اند از درک اهمیت مناظره از درک اینکه دوران منبر رفتنها و کشیدن خودیها برای پانلهای ساختگی تمامست.


خودشان هنوز برای خودشان پانل می گذارند دست چین می کنند و فکر می کنند جامعه نمی فهمد چه می کنند!


لذا از دید من سازماندهی این پانل کنار متدهای مدیریتش کنار ضعفهائی که شرکت کنندگان در تعمیق مباحث داشتند در کنار افتادن توی بحث حاشیه ای و اعلام "وفت نداریم"! نشان از تداوم عقب ماندگی است.این عقب ماندگی بار دیگر در این چانل خودش را نشان داد.


آیا راهی دیگر هست؟ یک راهش پیوستن فعالین ازادیخواه به یک نهاد فراسیاسی فرهنگی سیاسی که اصل مناظره را اموزش دهد و جلو ببرد.مناظره سر برنامه های سیاسی سر موضوعات مشخص پایه ای و سر هر معضل بطور اجتماعی و مداوم مناظره را جلو ببرد و دستگاه تبلیغاتی اپوزسیون انرا به ایران منتقل کند بطور همزمان!


این روزها هر گروه و حزبی تلاش کرده مدیا داشته باشد.این مناظه ها باید بطور همزمان در همه این مدیاها منتشر شود.این یک راهست. همه پاسخ نیست اما شروع درستی است


منابع بیشتر:
(1)فرانکفورت: سخنرانی حسن بهزاد، حسن حسام، حسین لاجوردی، حمید تقوایی، صلاح مازوجی و فاتح شیخ
https://www.youtube.com/watch?v=pKyF652tMmQ

(2)مناظره کتبی در فیسبوک با حسن حسام در موضوع پانل آوریل 2016
https://www.facebook.com/hassan.hessam.7/posts/928296287283918?comment_id=929706803809533&notif_t=share_reply&notif_id=1460040393717424
 

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد