مقاله

 

 

تاریخ انتشار :28.05.2018


فرمان و قیصرش !!!

حمید محبی


پیشتر بگویم یاد همه‌ی آنان که یادی دارند زنده.
سپس نگاهی بیفکنیم تا چیزی ببینیم.
دو روز پیش فرمانِ فیلم ِ قیصر درگذشت. فرمانی که یکبار در فیلم قیصر کشته شده بود، دیگر بار در سن ۸۸ سالگی، در حسرت بازیگری درگذشت.
قیصر برایش پیام داد.
فرمان تا زنده بود ممنوع ‌التصویر بود اما فرمان بازی را کنار گذاشته بود.
وقتی درگذشت تصویرش دیگر ممنوع نبود.


آن فرمان بازی نقشی بود که سناریست فیلم قیصر به او داده بود نه چیزی بیشتر.
نقشش را بازی کرد. دستمزدش را گرفت و رفت.
آن قیصر بازی هم نقشی بود که سناریست فیلم نوشته بود.
او هم نقشش را به بازی کشاند. دستمزدش را گرفت و رفت.
پیام قیصر را خواندند.


خواندن پیامش هم ممنوع نیست.
دیروز مردمانی شعار میدادند:
«قیصر کجایی؟ مردم را کشتند!»
سناریو بنویسید. دستمزد بدهید. قیصر خواهد آمد.
فرمان هم در تمام عمر ِ پس از جمهوری اسلامی‌اش، دنبال آن بود که سناریویی بنویسند و دستمزدی بدهند تا او هم فرمان بازی کند.
او در مصاحبه‌ای گفت بود که حاضر است اسلامی هم بازی کند. فرمان اسلامی هم بشود، اما نگذاشتند.


نگذاشتند،‌ ویژه‌ی فرمان نبود. دامان همه‌ی هنرمندان را گرفته است.
آن فرمان سابق هم یکی از آنهاست.
این قیصر امروزی هم یکی دیگر از آنهاست.
نویسنده و کارگردان فیلم قیصر، مسعود کیمیایی بود. جناب کیمیایی در تهران سکونت دارد و در حاکمیت جمهوری اسلامی به فعالیت‌های هنر+ پسوندـی‌اش ادامه میدهد.
آنچه مسعود کیمیایی در آن روزگار بعنوان سناریوی فیلم قیصر نوشت، داستانی بر آمده از فرهنگ نازل ِ عامیانه و مذهبی آن روزگار بود.
تجاوز جنسی، قتل ناموسی، چاقو کشی و مذهب واپسگرا که همه را میتوان از عوامل عقب ماندگی یک کشور دانست، از مبانی سناریوی کیمیایی در این فیلم بودند.
یک چاقوکش تجاوز میکند.
یکی غیرتی میشود.
سه چاقو کش، فرمان غیرتی را میکشند.
قیصر هر سه چاقو کش را از هم میدرد.
او پیش از کشتن باید کسی را به زیارت ببرند.
پس میبرد و بعد میکشد.
هدف از نوشتن چنین سناریویی و ساختن چنین فیلمی، پیش از آنکه هنر باشد، فروش فیلم و درآمد آن است.
وگرنه این فیلم چه چیزی به چه کسانی آموخت؟
آن سینما، نوعی تجارت پولساز بود که هنر را هم بکار میگرفت.
سینمای اکنون هم یک تجارت پولساز است که هنر را بکار میگیرد.
با توجه به فضای فرهنگی آن زمان ایران، فیلم قیصر فروش و درآمد خوبی عاید سازنده‌ی فیلم کرد.
قیصر و فرمان و دیگران بازی خوبی ارائه دادند.
هنرشان را نادیده نمیگیریم اما سمت و سوی هنر بازیگران را نمیتوان نادیده گرفت.
چه کسی پرسید که با این بازی خوب چه فرهنگی را اشاعه میدهید؟
چه کسی توجه کرد که هدف از بازی در این فیلم، فروش خوب و دریافت دستمزد بالاتر بوده است، نه به تصویر کشاندن ارزشهایی برای رشد مردم کوچه و بازار؟
چه کسی دانست که سازنده‌ی فیلم قصد دارد چیزی از جیبهای مردم بکاهد، نه اینکه چیزی به اندیشه‌ی آنها بیفزاید؟
از سوی دیگر بسیاری از هموطنان ما از پوزیسیون تا اپوزیسیون مشمول این حدیث‌ معتبراند که میگوید:

اِنَّ کَثیرً مِنَ اَلنّاسْ یَتّبِعوُنَ مٰا یُقالْ قَبلَ اَن یَتَفَکَرونْ
(حدیث از نویسنده)
برگردان:
‌همانا بسیاری از مردم پیش از آنکه اندیشه کنند، از آنچه گفته میشود، پیروی می‌نمایند.
پس:
پیام پشت پیام. افسوس پشت افسوس. همدردی پشت همدردی.
که بیایید برای رفتن فرمان عزاداریم.
چنین باد.
ما هم تسلیت میگوییم.
غم آخرتان باشد.
و در همان سو، بسیاری از هموطنان ما از پوزیسیون تا اپوزیسیون مشمول این حدیث معتبر هم هستند که میگوید:

اِذٰا تَوفّیٰ شَخصٌ مٰا، زادتْ مَحاسِینهُ عَلیٰ اَلْسُنْ اَلنٰاسْ
(حدیث از نویسنده)
برگردان:
آنگاه که کسی درگذشت، خوبیهایش در زبانهای مردم افرون شده است.
چنین باد.
ما را هم در تأسف از دست دادن هر خوبی احتمالی متوفی (درگذشته) شریک بدانید.
برای ما داستان به اینجا ختم نمیشود.
ما سخنی بیشتر با فرمان و قیصرش داریم.
سالهاست که همان برادران « آب منگول » که شما دو تن در دفاع از غیرت و ناموس به نبرد چاقوکشی با آنها برخاستید، بر کشورتان و کشورمان حکومت میکنند.
در همین حکومت پاسدار و بسیجی شده‌اند.
به بسیاری از دختران و زنان این سرزمین تجاوز کرده‌اند.
دختران و زنان را در خیابانها بر زمین انداخته، کشیده‌اند.
دختران و زنان را در زندانها شکنجه کرده‌اند.
دختران و زنان را در زندان به رگبار بسته‌اند.
دختران و زنان را در زندان حلق آویز کرده‌اند.


پیام شما کو؟
اعتراض شما کو؟
نا رضایتی شما کو؟
فرمان شدن شما کو؟
قیصر بازی شما کو؟
آنچه در این سالها از شما شنیده‌ایم افسوس و تأسف بود که چرا شما را به بازی نگرفته‌اند و چرا شما را در بازی راه نمیدهند.
آیا فرمان و قیصر بدون دستمزد و معروف شدن هم به فکر فرمان و قیصر شدن بودند؟
در مقابل اینهمه لطفی که گویا بخشی از مردم ایران به شما داشته‌اند،
شما هم، قدمی، قلمی، کلامی، صرف دردهای مردم کرده‌اید؟
اگر صرف کرده‌اید، کجاست؟
اگر صرف کرده‌اید ارزش شما همانقدر است.
نه بیشتر.
و کلامی هم با مردمانی که گفتند:
«قیصر کجایی؟ مردم را کشتند!»
قیصری در کار نیست.
اگر قیصری هم بود که در خور قیصری باشد،
آن خود شمایید.
قیصر هیچ جا نیست.
شما کجایید؟؟؟
درود بر شما اگر هستید.

بهداد محبی
27-05-2018
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت:
چه کسی گفته است که سخن ما حدیث نیست؟
حدیث : گفتار

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد