تاریخ انتشار :09.12.2023 سیمای تطهیر ساواک ! هژیر بلاسچی
در مقابل دشمنی که با افتخار از تاریخ خونین کشتار دفاع میکند تنها باید چیزهایی را به یاد او و همهگان آورد که از یادها رفته است و از چیزی دفاع کرد که جلادان شاه و شیخ میخواهند آن را جرمانگاری کنند و آن چیزی نیست غیر از حق بدیهی کشتن دشمن برای به دست آوردن آزادی و برابری. باید به یاد آورد درست در زمانی که اینها ساواک داشتند، مجهزترین ارتش خاورمیانه را داشتند، کمیتهی مشترک ضدخرابکاری را داشتند، دوست خوب آمریکا در منطقه بودند و کادرهای امنیتیشان از مشاورهی سیا و موساد بهره میبردند، جشنهای مجلل دو هزار و پانصد ساله داشتند، دربار و کاخ و گماشته و خدم و حشم داشتند، شاه گنده داشتند و ملکهی «استخوانی»، بیا و برو داشتند و خدا را بنده نبودند، یاران ما از درون خانههای کوچک تیمی، از لابهلای گشتهای کمیته و ساواک و شهربانی، از پس دیوارهایی که پر از موش و گوش بود، از قعر تعقیب و مراقبت و شنود، از درون اقتدار پوشالی و گندهگوزیهای اعلیحضرت، با سادهترین سلاح و کمترین امکانات، رییس دادرسی ارتش و رییس کمیتهی مشترک ضدخرابکاری و رییسکل زندانهای شهربانی و فرماندهی گارد دانشگاه و بازجوی ساواک و مرد هزارچهرهی تحت محافظت و چند ده مامور و مزدور دیگر را از پای درآوردند. باید آن نبرد دلاورانهی حمید اشرف را در اردیبهشت پنجاه و پنج به یاد آورد که خانه به خانه گریخت و در هر گریز سلاح کشید و مزدوران را ردیف در ردیف به خاک مذلت انداخت و از سد مزدوران رد شد. باید آن جملهی درخشان علی میهندوست را به یاد آورد که چشم در چشم دادستان و قاضی و جلاد، در چند قدمی اعدام، سربلند و سرفراز اعلام کرد اگر همین الان اسلحه داشتم شما را به گلوله میبستم. باید چشمان کهربایی خسرو گلسرخی را به یاد آورد که برخلاف عالیمقامترین نوکرهای اینها در نخستوزیری و ارتش که در برابر خلخالی به التماس و لابه افتادند تا فرصت داشته باشند ارباب پیشین را افشا کنند و همگی مامور بودند و معذور، برای جانش چانه نزد و جز دفاع از خلقش چیزی نگفت. باید سیمای نجیب کرامت دانشیان را به یاد آورد که دلیرانه گفت «این طبقهی حاکم ایران است که باید آخرین دفاع خود را تنظیم نماید» و به هیاکل جلاد خنده زد. باید بزدلی و حقارت کسانی را به یاد آورد که حتا وقتی حمید اشرف بر خاک افتاد تا ساعتها حتا جرات نمیکردند به جنازهی گلولهخوردهاش نزدیک شوند و حالا بعد از چهل سال زندگی در خفا آفتابی شدهاند. آنها ساواک و ارتش و گماشته و ژنرال و کمیته داشتند و باز یاران ما را در تپههای اوین با دست بسته کشتند و یاران ما بلندمرتبهترین مزدورهای آنها را در خیابان به خاک افکندند. حسابی تصفیهنشده با جلاد باقی است که سرانجام تصفیه خواهد شد، با او و با تمامی آنهایی که آرزوی احیای ساواک را دارند، که این تنها زبان شاخص گفتوگو با دژخیم است و لاغیر.
________________________________________________________ توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد