مقاله

 

 

تاریخ انتشار :03.09.2018


ﮐﻼﻩ ﺧﺪﺍ
وحی چیست و پیامبران چه بوده اند ؟



مغز ما شبکه ی به هم تنیده ای از صدها میلیارد سلول عصبی (نورون) است که به هم متصل هستند. چیزی که ما روح، روان، ذهن می خوانیم در واقع چیزی جز حاصل فرایندهای الکتروشیمیایی سطح مغز نیست. در اثر سرطان، سکته و هر دلیل دیگری برداشته می شود؛ فعالیت های ذهنی مربوط به آن قسمت هم متوقف می شود. به طور خلاصه می شود گفت که ما چیزی جز مغزمان نیستیم.


دکتر مایکل پرسینگر در دانشگاه اونتاریو مشاهده ی جالبی روی مغز انجام داد.


او که با قرار دادن یک کلاه الکترو مغناطیسی مناطق شاهدش هم آنکه وقتی یک قسمت از مغزخاصی (لوب تمپورال) از مغز داوطلبان را تحریک می کرد مشاهده کرد که وقتی این قسمت از مغز تحریک می شود افراد احساسات متافیزیکی خاصی مثل خروج روح از بدن؛ احساسات مذهبی شدید؛ تماس با خدا و مقدسین و… را تجربه می کنند. اما چرا این اتفاق می افتد؟


به نظر می اید که وقتی مغز در حالتعادی است، پیام های نیمکره ی راست و چپ با هم همخوان می شود و ما وجود یک «خود» را تجربه می کنیم اما به محض این که این تعادل از بین برود لوب چپ پیام های مخابره شده از لوب راست را بعنوان یک «موجود خارجی» شناسایی می کند. از آنجا که مغز ادم جوری طراحی شده که فقط یک «خود» را بهرسمیت بشناسد، هرنوع پیام دوم تعبیر به وجود یک موجود ذیگر صدا، شخصیت فرضی، روح، اجنه و حتی خدا می شود.

این اثرات دقیقا شبیه چیزی است که مواد روانگردان بر روی مغز به جا می گذارند.حس وجود شخص دیگر یا همان «وحی» چیزی است که در میان کوهنوردان، کاشفان مناطق قطبی و دریانوردانیکه به تنهایی به سفرهای دریایی می روند وجود دارد.تقریبا همه ی این گروهها وجود چیزی شبیه «فرشته ی راهنما»را در موقعیت های سخت تجربه می کنند.خیلی از شرکت کنندگان دورهای طولانی دوچرخه سواری صحرایی در شب گزارش داده اند که در راه با چیزهایی شبیه فرشته، بشقاب پرنده، ترن های خالی،اسب، هواپیماهای نامریی و موجودات فضایی رو به رو شده اند.


دانشمندان معتقدند که عواملی مثل تنهایی، کم خوابی، سکوت، سرما، دهیدراتاسیون، خستگی و ترس می توانند قسمت هایی از مغز را تحریک کنند که فرد در آن «موجود خارجی» را تجربه می کند. مثلا هرمان بوهل -قله نورد مشهور اطریشیدر کتاب خاطراتش می نویسد که وقتی در یک صخره ی بلند تا نزدیکی های مرگ رفته؛ ناگهان متوجه حضور مردی می شود که او را راهنمایی می کند و از آن لحظه به بعد حس می کند که تنها نیست (اگرچه واقعا تنها بوده است و احدی درکوه با او نبوده).


راینهالد مسنر که اولین فاتح اورست است که بهتنهایی قله نوردی کرده می گوید که در تمام طول بالا رفتن از هیمالیا با همسفران خیالی اش گفتگو می کرده است. راستی چه بر سر مغز می آید که چنین حضورماورایی را تجربه می کند؟ برگردیم به دکتر پرسینگر که در واقع با کاشتن الکترود و جریان های الکترو مغناطیسی عین این تجربه ها را در آدمهاخلق می کند.در واقع پرسینگر می تواند با گذاشتن یک کلاه بر سر حتی خدا ناباور ترین آدمها در آنها حسی از وحی ایجاد کند و با کوچک ترین تغییرات شیمیایی در مغز و ارتباط نورون ها می تواند منجر به توهمات قوی ای شود که از نظر فردی که آن را تجربه می کند خیلی هم واقعی است. پرسینگر با آن کلاه مغناطیسی اش می تواند از من، از شما، از هرکسی که از توی کوچه رد می شود یک پیامبر بسازد. نیازی هم به غار حرا و صحرا ندارد. پرسینگر در مورد ماورالطبیعه می گوید:آنچه ما چهار صد سال پیش ماورالطبیعه می دانستیم امروز بخشی از علم است.


این آینده ی قهری هر نوع پدیده ی ماورالطبیعه است؛ تبدیل به علم می شود و بعد در میان وقایع طبیعی قرار می گیرد. یا به راحتی زیر ذره بین روشهای علمی ناپدید می شود .

https://www.god-helmet.com/wp/god-helmet/index.htm
 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد