تاریخ انتشار :06.04.2018
مقاله دو
کیلومتری اکبر گنجی در توضیح آنکه چایِ شیرین، شیرین است
دنیای عجیبی است، هنگامیکه آقای مصطفی تاجزاده در زندان بود امثال اکبر گنجی نبودند که از او حمایت می کردند؛ باور ندارید، از همسر آقای تاجزاده بپرسید تا به شما بگوید. اما امروز آقای تاجزاده حرفهای صد من یک غاز اکبر گنجی را در مورد سوریه ای شدن ایران، تکرار می کند (3) و فکر می کند این آقای اکبر گنجی بوده که در این سالها در خارج برای حقوق بشر امثال ایشان که در ایران در زندان بودند، زحمت کشیده است. وقتی جنبش مردم ایران از نقطه عطف تازه ای در هفتم دی ماه عبور کرد و موضع ضد جریان اسلامگرایی و در جهت روشن سکولاریسم گرفت (4)، تلاش آقای اکبر گنجی فوراً دوباره بازگرداندن هواداران این جنبش در خارج کشور به بیراهه ای است که در همه این سالها در خارج ترویج کرده است (5)، و امروز می خواهد به همان روال به حرکت نوپای جنبش سکولار دموکراسی مردمی ایران ضربه بزند. این مقاله اخیر آقای اکبر گنجی در مورد دوران شاه هم بدینگونه است که با تکرار واضحاتی که هزاران بار بهتر از ایشان دیگران گفته اند، در پایان می خواهد نشان دهد در دوران شاه رهبر سیاسی بوده که نبوده و بعد برای امروز حکم صادر کند
ایشان حتی در صفوف اسلامگرایان هم در دوران شاه اصلاً مطرح نبود و آنچه در مورد دوران شاه می نویسد حتی در حد درک یک ژورنالیست پژوهشگر نیست تا چه رسد به آنکه بخواهد مدعیِ نظر، بعنوان رهبری سیاسی در دوران شاه باشد. این مقاله ی تازه ایشان در ابتدا با عباراتی آغاز شده که بیان دیگری از گفتار مارکس در هجدهمین برومر لویی بناپارت است و می خواهد بدینگونه عده ای فسیل جنبش کمونیستی را که در 40 سال گذشته کتاب تازه ای نخوانده اند، خوشحال کند. شما خوانندگان عزیز لطفاً نوشته آقای اکبر گنجی را بخوانید و اگر دیدید بیش از آنکه بگوید چایِ شیرین، شیرین است و چایِ تلخ هم تلخ است، چه حرف تازه ای گفته که دوکیلومتر لازم است برای توضیح و اثبات نظری صفحه سیاه کرد، حتماً نتیجه را منتشر کنید تا ما همه بفهمیم.
افرادی نظیر آقای اکبر گنجی وقتی در ایران زندگی می کردند چه در زمان شاه و چه در زمان جمهوری اسلامی خوب از استبداد استفاده کردند و ظاهراً در لفافه می نوشتند اما در واقع حرفی برای گفتن نداشتند و بهانه سانسور در خدمتشان بود که یک عده هوادار بیسوادتر از خودشان بگویند که خیر این مطلب خیلی عمیق است و این حضرت مجبور بوده در لفافه بنویسد تا به او گزندی وارد نشود. در واقع این بدبختی مردم ایران بوده که استبداد باعث شده مردم نتوانند اصل حرف کسانی نظیر آیت الله خمینی را پیش از انقلاب بخوانند و خود پی ببرند که دنبال چه دارند راه میافتند. اما امثال آقای اکبر گنجی وقتی در خارج زندگی می کنند دیگر نمی توانند اختناق را بهانه کنند و دو کیلومتر بنویسند وقتی حرفی برای گفتن ندارند. خودتان بخوانید و قضاوت کنید. اگر آقای اکبر گنجی یا دوستانشان می خواهند از حقوق بشر در ایران حمایت کنند، در 40 سال گذشته ما ایرانیان می توانستیم نظیر بسیاری دیگر از قربانیان نقض حقوق بشر، "از یهودیان بیاموزیم" (6).
نه آنکه مقالات تحریک کننده در مورد
یهودیان و اسراییل بنویسیم. تا کِی قرار است امثال آقای اکبر گنجی
بعنوان سخنگوی ایرانیان حرف بزنند و هرکسی را که مخالف تعصباتشان
علیه یهودیان است، صهیونیست بخوانند. نظرم را به روشنی سالهاست در
مورد موضوع یهودیان، اسراییل و فلسطینیان نوشته ام و به دیدگاهم
افتخار می کنم و اکثریت ایرانیان هم برخلاف کسانیکه جمهوری اسلامی
را برای ما به ارمغان آوردند، نظیر این قلم در مورد یهودیان،
اسراییل و فلسطین می اندیشند (7). امثال آقای اکبر گنجی هستند که
لازم است از جنبش دموکراسی خواهی ایران به دلیل تحریکات ضد یهودی و
احتمال راه انداختن جنگی با اسراییل، پوزش خواهی کنند.
________________________________________________________ توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد