مقاله

 

 

تاریخ انتشار :28.05.2018

مرگ محتوم

جمشید پیمان

مرگ محتوم ،ناصر ملک مطیعی را هم برد . پیشتر ایرج قادری و الهه و ژاله علو را برده بود، مرضیّه و، آندرانیک، منوچهر و رضابیک ایمان وردی را هم برد!
امّا بردن داریم تا بردن!


عده ای دچار شور و فتور می شوند و فقط در دو سر خطی می توانند قرار بگیرند که اسمشان افراط و تفریط است!


رژیم جمهوری اسلامی به همه مردم ایران ستم روا داشته است. اما فرق است میان ستم دیده ی ستم پذیر با ستم دیده ی ستم ستیز!


ناصر ملک مطیعی انسان خوبی بود، اما متعلق به گروه ستم دیده ی ستم پذیر بود. فرق است میان ناصر ملک مطیعی و رضا بیک ایمان وردی.فرق است میان شجریان و منوچهر، میان محمود دولت آبادی و غلامحسین ساعدی. فرق است میان الهه و مرجان.


بله ، ناصر ملک مطیعی مورد ستم قرار گرفت و رژیم جمهوری اسلامی نگذاشت او در سینمای تحت حاکمیت آخوندی جذب شود. البته او سعی خودش را کرد که جذب شود، حاکمیت ضد هنر اما جذبش نکرد. اما پرویز صیاد و رضا بیک ایمان وردی و بصیر نصیبی نه تنها دلشان برای سینمائی که در چهارچوب مقررات جمهوری است، تنگ نشد بلکه با ان سینما و با رژیم حاکم بر آن به ستیز برخاستند.


مرضیه با آن رژیم جنگید و شجریان در آن رژیم تحلیل رفت ، جنگ مرضیه با تمامیت آن رژیم بود. جنگ شجریان و دولت آبادی در چارچوب زد و خورد های جناح ها و باند های جنایتکار درون نظام است!


قصه کوتاه: ناصر ملک مطیعی ستم دید و سکوت کرد و مرد . من ظلمی را که نظام به او و مانندهای روا داشته است محکوم می کنم. اما از او بت نمی سازم و او را هنرمندی می دانم که سرسوزنی از هنرش را در راه مبارزه با نظام هنر و هنرمند کش جمهوری اسلامی قرار نداد.

فیس بوک

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد