مقاله

 

 

تاریخ انتشار :10.01.2024


وزن این واقعه در سرنوشت و آینده مردم ایران!

مهرنوش موسوی


فردا صبح زود، ساعت شش و نوزده دقیقه، فرماندهان سپاه به دستور مستقیم علی خامنه ای، به هواپیمای مسافربری شلیک میکنند. امشب، یعنی در همین دقایق، جلسه میگیرند، رهبر نظام روی پله می نشیند و جمعشان میکند و متقاعدشان میکند که ایران باید برای حفظ نظام هزینه بدهد. فردا سر ساعت، وقتی هواپیما بلند میشود با موشک شلیک کنید. میروند که شلیک موشک را آماده کنند. لابد بعدن در صفوف خودشان ادعا کرده که صدای خدا بود که از گلوی او در چنین شبی بیرون آمد.‌


۱۷۶ نفر در هواپیما میسوزند. کودکان خردسال. عشاق جوان. بچه های مردم، خلبان، مهمانداران و… جامعه با این خبر وحشت میکند. شوک میشود. آنها خودشان میدانند چه کرده اند، اما با افکار عمومی بازی میکنند. سه روز جامعه را مچل میکنند. طبق برنامه تجمع جلو پلکان در بیت رهبری، پیش میروند. به ناگهان، فیلم و سند منتشر میشود که آمریکا نزده است. دولت آمریکا هم اعلام میکند که نزده است. سرها به طرف قاتل برمیگردد. مردم سریع میفهمند کار خودشان است. جامعه شوکه میشود. عموم مردم، نه که حتی موافقین نظام، حتی مخالفین نظام شوکه میشوند. مگر میشود؟ آنهم عمدی!


به تته پته می افتند. تقیه میکنند. بین عمدی یا غیر عمدی، ته کوچه بن بست شوک و تردید، در تاریکی گم میشوند.


همه میگویند جامعه ایران دیگر به ماقبل شلیک به هواپیما در روز هشت ژانویه برنمیگردد. میگویند نمیدانیم چرا، اما شلیک به هواپیمای مسافربری حتی آدمهای پایه خود نظام را هم از جا کند و دچار تردید کرده به صف مخالفان هل داد. همه چیز عوض شد. سوال این است چه چیزی عوض شد؟ اینکه حکومت آدم میکشد را که مردم آل ردی میدانستند. مگر چند ماه قبل از شلیک به هواپیما پرده ها را نکشیدند، چراغهای اینترنت را خاموش نکردند و در عرض سه روز قتل عام نکردند؟ ۱۵۰۰ نفر کشته شده در ابان، هنوز نوک کوه یخ جنایتی است که انجام دادند. پس چرا جامعه تا این حد روی موشک زدن به هواپیما ماند و واقعن تغییر کرد؟ اگر حد و اندازه خشونت نبود، اگر به شناخت ماهیت این حکومت مربوط نبود، پس چه المانی انقدر برای مردم مهم بود؟


به نظر من علت مکث جامعه ایران و مهم بودن این واقعه در شناخت یک واقعیت بسیار بسیار خطرناک در باره نظام بود. مردم برای اولین بار استراتژی حماس را در باره تبدیل مردم به سپر انسانی، توسط جمهوری اسلامی با چشم خودشان دیدند و تجربه کردند. این جدید بود، اینکه در آبان به مغز و سینه کسی شلیک کنند جدید نبود. مردم میگفتند ما به خیابان آمده بودیم تا حکومت اسلامی را به زیر بکشیم، آنها به ما شلیک کردند. میگفتند در جنگ با نظام کشته دادیم. ولی اینکه مردم را دستی دستی در جایی که مقابل نظام نایستاده بودند بکشند تا از آن دستمایه جدال با آمریکا بسازند جدید بود. مردم یک تصویری را از خامنه ای و حکومت دیدند که هولناک بود.


جمهوری اسلامی از قیام آبان دیگر به ضرس قاطع به این نتیجه رسید، رابطه اش با مردم باید عوض و بازتعریف بشود. این مردم دیگر روبروی حکومت ایستادند، فایده ندارد. دیگر نمیشود با اسلام هم آنها را تحمیق کرد. لذا به سیاست سپر انسانی روی آوردند. جمهوری اسلامی از واقعه هواپیما به اینطرف روی سیاست انتقام از مردم رفته است. روی اینکه اگر بخواهید ما را سرنگون کنید، ما هم جامعه ایران را نابود میکنیم. تحویل شما نمی دهیم. این فقط حرف رائفی پور و رئیسی علیرضا و مزدوران و نوحه خوانهای حکومتی نیست. این استراتژی مستمر این حکومت است. جایی مردم را سپر میکند که حتی در قامت معترض هم ظاهر نشدند، این سیاست، بیشتر جامعه را مرعوب میکند تا رودررویی مستقیم. بیشتر مردم را در ناامنی کامل قرار میدهد.


از بعد از هواپیمای اوکرائینی چند جا حکومت، استراتژی سپر انسانی را استفاده کرده است. شیمیایی کردن مدارس یکی از این ایستگاهها بود. قشنگ میخواست نه به مردم، بل به امریکا و دول غربی نشان بدهد که اگر دست از حمایت از انقلاب مهسا برندارند، از سلاح کشتارهای جمعی شیمیایی علیه همین مردم استفاده میکند. میخواست نشان بدهد در زرادخانه اش دارد. به دانش آموزان مدارس که نقش مهمی در انقلاب داشتند هم چهره جنایتکارانه خود را نشان داد. شاهچراغ کیس بعدی بود. واقعه همین روزهای کرمان ادامه همین سیاست است. هم نزدیک صد نفر را کشته و دهها نفر دیگر را زخمی کرده است. هم چهل نفر معترض را به اسم دست داشتن در این انفجار گرفته، میخواهد بالای دار ببرد. اینبار مراسم خودش را زده است. تسنیمی ها هنوز حرفهای جلو پلکان را تکرار میکنند که آقا داعش چی، کار خود اسرائیل است. ابراهیم رییسی وعده انتقام سخت داده است. بقیه مقامات نظام ترسیده اند، ترجیحشان این است داعش را به جای جاعش مقصر معرفی کنند. در حالیکه همگیشان میدانند قاتل بین خودشان است.


این فکتور رفتار حکومت جدید است. مردم حق دارند از زدن هواپیما به عنوان یک تاریخ مهم نام میبرند. این رفتار کسی است که ته کوچه بن بست در محاصره گیر افتاده است. حکومتهای ایدئولوژیکی راه عقب نشینی ندارند. یا باید خودکشی کنند یا تسلیم شوند. جمهوری اسلامی با خامنه ای از ابان ۹۸ روی خط خودکشی رفته است. اینکه خودش را بکشد، جامعه را مدام تکه به تکه به نابودی بکشاند ولی تحویل مردم ندهد. به اعتقاد من فهم این واقعیت باعث شد مردم مصمم شوند تا دیر نشده این جانیها را جمع کنند. واقعه هواپیما به مردم ثابت کرد صبر دیگر جایز نیست. به رفتار مردم دقت کنید. از واقعه هواپیما به اینطرف هر انفجاری در ایران صورت میگیرد، فوری راه می افتند مدرک جور کنند که کار خودشان است. این روانشناسی جمعی نتیجه بازخوانی علل شلیک عمدی به هواپیماست.


یاد قربانیان هواپیمای اوکرایینی گرامی باد. فردا به یادشان شمعی روشن میکنیم. گلی میگذاریم. مصمم پیمان میبندیم که زودتر و تا دیر نشده و قربانیان جدیدی نگرفتند کار نیمه تمام انقلاب مهسا را تمام کنیم.
 

فیس بوک

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

:

اسم

:

ایمیل

پیام


 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد