تاریخ انتشار :26.04.2019
hoshyaresmaeil2017@hotmail.com
یائسگی یکی از دورههای طبیعی زندگی اغلب زنان است که در آن قاعدگی برای همیشه متوقف میگردد و آنان دیگر قادر به بچه دار شدن نخواهند بود. یائسگی معمولاً در حدود سن ۴۵ تا ۵۵ سالگی آغاز میشود.
رابطه جامعه و سیستم سیاسی حاکم و قشر روشنفکر در طول تاریخ انسان روندی ثابت نداشته است . قبل از تحول 1357 روشنفکر زمانه میتوانست هویتی مستقل و قابل دفاع داشته باشد . سیستم سیاسی حاکم اگر هم به ندرت کسی را از آن میانه شکار و در دستگاه خودش هضم میکرد ، ولی از تاثیر گذاری یا وزن قشر روشنفکر نمیتوانست بکاهد . جامعه به هر شکلی نگاهش به قشر روشنفکر نگاه بالنده و تحسین برانگیز بود .
بعد از تحول 1357 سیستم حاکم سیاسی اسلام ابتدا فقط شمشیر و سرکوب را میشناخت . بعد ازیک دهه کشتار و سرکوب مطلق الهی و ثبات سیاسی خودش ، روش دیگری در پیش گرفت . قشر روشنفکر ایرانی ابتدا اگر قابلییت میداشت جذب و هضم میشد ، بقیه را عمدتا در خارج جذب و هضم عریان نکرد ، فقط کاری کرد که قشر مربوطه نتواند با زمان جلو برود و در پیله شعارهای قرن پیش خودش در جا زد . در چنین نقطه ایی وظیفه تاریخی قشر روشنفکر را خود سیستم با طیب خاطر به دوش میگیرد و جامعه را به همانجا سیگنال میدهد که میخواهد . حالا قشر روشنفکر وارد فاز زودرس یائسگی شده و با شعارهای قرن پیش سرگرم است . آیا چنین فرایندی را تماما سیستم سیاسی حاکم مهندسی کرده است ؟ و یا قشر روشنفکر هم انگار میخواسته اساسا قدمی به جلو برندارد و ازهمان پس انداز زمان سلطنت تا همیشه ارتزاق کند ؟ حکومت اسلامی ایران خیلی از روشنفکر پیچیده تراست ؟ یا قشر روشنفکر هم در پیشاپیش جامعه ، به عقب گردی تاریخی با طیب خاطر رضایت داد ؟
حیطه روشنفکری با حیطه انقلابی گری ( عمل گرا ) کاملا مجزا است . قطعا افرادی عملگرا میتوانند لایه های روشنفکری هم داشته باشند و یا بالعکس . در مقطع 1357 این 2 حیطه مجزا کاملا و جبرا درهم آمیخت . به نظر من این حل شدگی جبری بود چون کسی در تاریخ سیاسی ایران آزادی را تجربه نکرده بود . این درهم آمیختگی تا جایی پیش رفت که دیگر قابل تفکیک و تشخیص نبود . و حالا روحانییت حاکم که با لجستیک غرب در حال قبضه کامل قدرت سیاسی بود و ربطی به هیچ حیطه روشنفکری و انقلابی گری ( عمل گرا ) نداشت ، توانست با جذب عقب مانده ترین لایه های جامعه قدرت خودش را محکم کند .
جامعه و مردم ایران بعد از 40 سال سرکوب عریان امروز سرش در سیل و گرسنگی و بحرانهای دینی فرو رفته است . گُسست جبری و طولانی نیروهای خارج از حاکمییت از بافت جامعه ایران ، عدم شناخت واقعی از مشکلات و خواسته های نسلهای جدید ، عدم شناخت مکفی از ساختار پیچیده قدرت سیاسی حاکم ، و بازی ساکنان تنها کلوپ قدرت سیاسی موجود ... یعنی اینکه این جامعه هیچ تمایلی برای پیوند با روشنفکر خارج از کشور ندارد . همان روشنفکری که فعلا با خودش هم بیگانه است .
توهم اینکه در فضای مجازی مبارزه میکنی ولی در دنیای واقعی و غیر مجازی خبری نیست ، یعنی وقتی حضورت و نظراتت و همه کارهایت در فضای مجازی تاثیرگذاری ملموس و مادی در دنیای واقعی ندارد ... وقتی به طور واقعی در دنیای مجازی پیر میشوی ، تا حاکمان وقت در دنیای واقعی رستگار شوند ... اسمش قدرت مانور بورژوازی است با طول عمری غیر قابل پیش بینی . میدانم خوشایند نیست ولی متاسفانه واقعی است .
________________________________________________________ توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد